از خانقه و صومعه و مدرسه رستیم
در کوی مغان با می و معشوق نشستیم
سجّاده و تسبیح به یک سوی فکندیم
در خدمت ترسا بچه زنّار ببستیم
در مصطبه ها خرقهٔ ناموس دریدیم
در میکده ها توبهٔ سالوس شکستیم
از دانه تسبیح شمردن برهیدیم
وز دام صلاح و ورع و زهد بجستیم
در کوی مغان نیست شدیم از همه هستی
چون نیست شدیم از همه هستی، همه رستیم
زین پس مطلب هیچ ز ما دانش و فرهنگ
ای عاقل هشیار که ما عاشق و مستیم
ما مست و خرابیم و طلبکار شرابیم
با آنکه چو ما مست و خراب است خوشستیم
المنة لله که ازین نفس پرستی
رستیم به کلی و کنون باده پرستیم
تا مغربی از مجلس ما رخت به در برد
او بود حجاب ره ما رفت برستیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از رهایی از مکانهای مذهبی مانند خانقاه و صومعه و مدرسه سخن میگوید و به زندگی عاشقانه و مستی در کوی مغان اشاره میکند. او سجاده و تسبیح را کنار میگذارد و به زندگی آزاد و بیقید و بندی روی میآورد. شاعر به خارج شدن از قید و بندهای دینی و اخلاقی اشاره کرده و بیان میکند که اکنون دیگر به دنبال دانش و فرهنگ نیستند، بلکه مست و پرستنده باده هستند. این تغییر نگرش به نوعی نوعی رهایی از نفسپرستی و به سمت یک زندگی عاشقانه و بیقید و بند سوق میدهد. در نهایت، شاعر به تأثیرات مثبت این نوع زندگی بر روح و جان خود اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ما از مکانهای مذهبی و آموزشی فاصله گرفتیم و در محله میخانه به نوشیدنی و عشق مشغول شدیم.
هوش مصنوعی: دعا و عبادت را کنار گذاشتیم و در خدمت یک زن مسیحی قرار گرفتیم و دیدیم که او چقدر به باورهایش پایبند است.
هوش مصنوعی: ما در مکانهای مقدس و عبادتگاهها، لباس خلوص و پاکی را کنار گذاشتیم و در میخانهها، نذر و پیمانهایمان را به خاطر لذتها زیر پا گذاشتیم.
هوش مصنوعی: ما از شمارش دانههای تسبیح دست برداشتیم و به دنبال رهایی از دامهای صلاح، ورع و زهد رفتیم.
هوش مصنوعی: در محل مغان، وقتی از تمام وجود خود گذشتیم و مانند هیچ چیز دیگری شدیم، از تمامی چیزها آزاد شدیم و به نوعی به رهایی دست یافتیم.
هوش مصنوعی: دیگر از ما نیازی به دانایی و فرهنگ نیست، ای عاقل هشیار، زیرا ما عاشق و سرمست هستیم.
هوش مصنوعی: ما سرشار از عشق و شوقیم و از شراب میخواهیم که حالمان را بیشتر کند، با این حال میدانیم که حال و روز دیگران نیز به مانند ما شاد و سرخوش است.
هوش مصنوعی: به لطف خدا، ما از بند نفسپرستی رهایی یافتهایم و اکنون به خوشیها و لذتها روی آوردهایم.
هوش مصنوعی: در این صحنه، فردی که در مجلس حضور دارد، در حال خروج است و با رفتن او، حجاب و مانع از بین میرود. این خروج، راه رسیدن به مقصود و هدفی را هموار میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رو رو که دل از مهر تو بد عهد گسستیم
وز دام هوای تو بجستیم و برستیم
چونان که تو از صحبت ما سیر شدستی
ما نیز هم از صحبت تو سیر شدستیم
از تفّ دل و آتش عشقت برهیدیم
[...]
از اول امروز چو آشفته و مستیم
آشفته بگوییم که آشفته شدستیم
آن ساقی بدمست که امروز درآمد
صد عذر بگفتیم و زان مست نرستیم
آن باده که دادی تو و این عقل که ما راست
[...]
ما رند و قلندر صفت و عاشق و مستیم
معذور توان داشت اگر توبه شکستیم
با هیچ کسی کار نداریم درین ملک
ما را بگذارید درین حال که هستیم
آن عاقل دنیا طلب ار جاه پرستد
[...]
تا دیده و دل در سر زلفین تو بستیم
واندر طلب وصل تو جان بر کف دستیم
در زلف پریشان تو مجموع گرفتار
وز نرگس شهلات نه مخمور و نه مستیم
ما وصل تو خواهیم که آیی بر آغوش
[...]
با هرگل نورسته که برخاست نشستیم
جز داغ جگر طرفی از این باغ نبستیم
در قید تعلق پی دل چند توان بود
گفتیم طلاق دل آواره ورستیم
چون ذره به خورشید وشان مهر چه ورزیم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.