من آن نیم که بجز بار عشق یار کشم
نیم حمول که جز بار دوست بار کشم
کناره جوی شوم من زباغ کون و مکان
مگر چو جو قد سرو تو در کنار کشم
قرار ما ز ازل نیست غیر جان بازی
گمان مدار که من دست از این قرار کشم
نه مردیست گریزان شدن زعرصه عشق
زنی زسر بنهم بار مرد وار کشم
من و تحمل در جور مدعی حاشا
جفای مدعیان از برای یار کشم
چو دست میدهدم نشئه محبت دوست
چه حاجتست که درد سر خمار کشم
گل وصالش آشفته چون بدست افتاد
سزد بباغ اگر منتی زخار کشم
بآان امید که تازد بخاک من روزی
هزار منت از آن ترک شهسوار کشم
اگر غبار در مرتضی بیارد باد
به چشم یک دو سه میلی از آن غبار کشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق عمیق و دردناک شاعر به معشوق است. شاعر میگوید که تنها بار عشق یار را بر دوش میکشد و جز آن چیزی را تحمل نمیکند. او خود را از دنیای مادی جدا میداند و فقط در کنار محبوبش آرامش مییابد. شاعر به عشق اشاره میکند که هیچ مردی نمیتواند از آن فرار کند و او نیز نمیتواند از درد و رنجی که به خاطر عشق تحمل میکند، دست بکشد. او در بیان احساساتش از ضربات جفای معشوق و محبت برای او سخن میگوید و نشان میدهد که چقدر به عشق و یاد محبوب وابسته است، حتی اگر این وابستگی با درد همراه باشد. در نهایت، شاعر ابراز امیدواری میکند که روزی محبوبش به یاد او بیفتد، هرچند که او حاضر است هر نوع فشاری را از طرف عشقش تحمل کند.
هوش مصنوعی: من کسی نیستم که غیر از عشق محبوبم چیزی را به دوش بکشم و نمیتوانم بار دیگری را جز بار دوستی او تحمل کنم.
هوش مصنوعی: من از باغ دنیا و همه چیزهای مادی دور میشوم، مگر اینکه بتوانم مثل جویبار کنار سرو تو قرار بگیرم.
هوش مصنوعی: ما از ابتدا با هم توافق کردهایم که تنها بازی کردن با جانهایمان مهم است؛ فکر نکن که ممکن است از این توافق بیرون بروم.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به احساسات عمیق خود در مورد عشق اشاره میکند. او بیان میکند که از عشق فرار نمیکند و به جای اینکه از چالشها و دشواریهای عشق دوری کند، تصمیم دارد با شجاعت و با اراده در این مسیر قدم بگذارد و بار مسئولیت را با قدرت به دوش بکشد. این نشاندهنده وفاداری و تعهد او به عشق است.
هوش مصنوعی: من به خاطر محبوبم، سختیها و بیرحمیهای مدعیان را تحمل میکنم و به آنها شکایت نمیکنم.
هوش مصنوعی: وقتی که دست محبت دوست را میگیرم و شوق او در من آشکار میشود، دیگر چه نیازی به تحمل درد و رنج ناشی از خماری است؟
هوش مصنوعی: وقتی که گل وصالش به دستم رسید، طبیعی است که در باغ بخواهم از زحمتهایم قدردانی کنم.
هوش مصنوعی: با امید به اینکه روزی آن جوان زیبای سوار، هزاران بار به خاطر من بر روی زمین بیفتد.
هوش مصنوعی: اگر باد غباری به سمت مرتضی بیاورد، من این غبار را به چشم میکشم و در حد یک یا دو میلی از آن را برمیدارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غم زمانه خورم یا فراق یار کشم؟
به طاقتی که ندارم کدام بار کشم؟
نه قوتی که توانم کناره جُستن از او
نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم
نه دست صبر که در آستین عقل برم
[...]
غم زمانه خورم یا فراق یار کشم
به طاقتی که ندارم، کدام بار کشم؟
مرا که گفت که دست از عنان یار کشم
کشد رقیب رکاب و من انتظار کشم
مرا که هست میسر سبوکشی در دیر
چه لازم است که درد سر خمار کشم
مرا که صبحت داغی همیشه داشتهام
[...]
مژه چو در نمِ اشک جگر فشار کشم
به جلوهگاه خزان طرح صد بهار کشم
به چهره برگ خزانم ولی به دولت عشق
نهشت گریه که خمیازه بر بهار کشم
سواد خوان خط سبز میتواند شد
[...]
بر آن سرم که غم تازه در کنار کشم
ز داغ عشق به دل طرح لاله زار کشم
بسی کشیدم از آسودگی خمار بس است
سری به آن مژه های جگر فشارکشم
ز کوی عشق توان خاک تا به لب مالید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.