گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

هر که در میکده عشق شد امروز مقیم

نیست فردا بدلش آرزوی باغ نعیم

گر بپاداش عمل دوزخیم من چه عجب

بنشان آتش هجران که عذابیست الیم

گو شفاعت نکند مست مرا زاهد شهر

بر سر خوان لئیمان نرود مرد کریم

خوی بدرا نشود یار مگر مرد غیور

حسن را بار کشی نیست مگر عشق سلیم

گنه هر دو جهان خاص من ار شد غم نیست

که خداوند کند عفو بالطاف عمیم

بیم و امید زحقست مرا باده بیار

که مرا نیست از این خلق نه امید و نه بیم

بود آشفته هواخواه حسین شاه حجاز

که سرو جان به ره دوست نموده تسلیم

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
فرخی سیستانی

بفزوده ست بر من خطر قیمت سیم

تا بنا گوش ترا دیده ام ای در یتیم

سیم را شاید اگر در دل و جان جای کنم

از پی آنکه بماند به بنا گوش تو سیم

از بناگوش تو سیم آمد و زر از رخ من

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
ابوالفضل بیهقی

آفرین باد بر آن عارض‌ پاکیزه چو سیم‌

و آن دو زلفینِ‌ سیاه تو بدان شکل دو جیم‌

از سرا پایِ توام هیچ نیاید در چشم‌

اگر از خوبیِ تو گویم یک هفته مقیم‌

بینی آن قامتِ چون سرو خرامان‌ در خواب‌

[...]

ناصرخسرو

ای دل و هوش و خرد داده به شیطان رجیم

روی بر تافته از رحمت رحمان رحیم

دل چون بحر تو در معصیت و نرم چو موم

سنگ خاراست گه معذرت و تنگ چو میم

نتوانی که کنی بر سخن حق تو مقام

[...]

سنایی

دی بدان رستهٔ صرافان من بر دَرِ تیم

پسری دیدم تابنده‌تر از در یتیم

زین سیه چشمی جادو صنمی طرفه چو ماه

بی‌نظیری که نظیریش نه در هفت اقلیم

با دلم گفتم ای کاشکی این میر بتان

[...]

سوزنی سمرقندی

علم محترم دولت دین قیم

مستوی قامت باد از تو تا روز قیام

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه