مرا که گفت که دست از عنان یار کشم
کشد رقیب رکاب و من انتظار کشم
مرا که هست میسر سبوکشی در دیر
چه لازم است که درد سر خمار کشم
مرا که صبحت داغی همیشه داشتهام
چه اوفتاده که دامن ز لالهزار کشم
مرا که دست و دل از روزگار سرد شده است
چسان به رشته گهرهای آبدار کشم
مرا که زندگی از آتش است همچون شمع
چرا ز شعله برون رخت چون شرار کشم
ز شوربختی من هر حباب گردابی است
چگونه کشتی ازین ورطه بر کنار کشم
اگر نه خاطر روی تو در میان باشد
به روی آینه دل خط غبار کشم
چو خار خشک سزاوار سوختن شدهام
عبث چه منت مشاطه بهار کشم
به مصر رفتم و از مشتری ندیدم روی
متاع آینه خود به زنگبار کشم
به یک نسیم توجه ز خاک بردارم
ز ضعف پا به زمین چند چون غبار کشم
ندیده هجر دل ناز پرورم صائب
عجب نباشد اگر نالههای زار کشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان احساسات درونی خود میپردازد و به سختیهایی که در زندگی با آنها مواجه شده، اشاره میکند. او به انتظار و آرزوی وصال یار اشاره میکند و از عذاب و رنجی که به دوش میکشد سخن میگوید. شاعر میگوید که با وجود درد و مشکلات، هنوز در تلاش است که زندگیاش را با عشق و زیبایی پر کند. او از اضطراب و ناامیدی ناشی از فقدان معشوق خود ابراز نارضایتی میکند و احساس میکند که چقدر در مضیقه است. در نهایت، شاعر به ناتوانی و ضعف خود در برابر چالشهای زندگی اشاره میکند و به عشق و زیبایی به عنوان امیدی برای ادامه زندگی مینگرد.
هوش مصنوعی: کسی به من گفت که باید از پیوند خود با معشوق دست بکشم، در حالی که رقیب در حال پیشروی است و من همچنان در انتظار میمانم.
هوش مصنوعی: من که راحت میتوانم خود را از زخم دلی که در میخانه دارم خلاص کنم، دیگر نیازی به این ندارم که به خاطر خمار و دردسرهایش عذاب بکشم.
هوش مصنوعی: من که همیشه دلم پر از عشق و احساس بوده، حالا چه شده که نمیتوانم از دنیای زیبا و سرسبز لالهها دور شوم؟
هوش مصنوعی: روح و دل من تحت تأثیر سختیهای زندگی قرار گرفته و سرد شده است، چگونه میتوانم زیباییها و لحظات ارزشمند را به خود جلب کنم؟
هوش مصنوعی: من که زندگیام مانند شمعی است که در آتش میسوزد، چرا باید مانند جرقهای از شعله دور شوم و خارج بروم؟
هوش مصنوعی: از بدبختی من هر حبابی نشاندهندهی یک گرداب است. چطور میتوانم کشتیام را از این بحران نجات دهم؟
هوش مصنوعی: اگر فکر و یاد تو در دل من نباشد، حتی بر روی آینه دل هم خطی از غبار میکشم.
هوش مصنوعی: من مثل یک خار خشک شدهام که لیاقت سوختن را دارد. چرا باید بیهوده انتظار زیبایی و لطافت بهار را داشته باشم؟
هوش مصنوعی: من به مصر سفر کردم و از سیاره مشتری هیچ نشانی پیدا نکردم. تصمیم دارم کالای آینهای خود را به زنگبار ببرم.
هوش مصنوعی: با یک نسیم ملایم، از زمین برخاستن را تجربه میکنم، اما به دلیل ناتوانیام، بارها مانند غباری به زمین میافتم.
هوش مصنوعی: من بیآنکه دوری را تجربه کرده باشم، دل نازک خود را به حال زار درآوردهام، اما جای تعجب نیست اگر نالههای دردناک از من شنیده شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غم زمانه خورم یا فراق یار کشم؟
به طاقتی که ندارم کدام بار کشم؟
نه قوتی که توانم کناره جُستن از او
نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم
نه دست صبر که در آستین عقل برم
[...]
غم زمانه خورم یا فراق یار کشم
به طاقتی که ندارم، کدام بار کشم؟
مژه چو در نمِ اشک جگر فشار کشم
به جلوهگاه خزان طرح صد بهار کشم
به چهره برگ خزانم ولی به دولت عشق
نهشت گریه که خمیازه بر بهار کشم
سواد خوان خط سبز میتواند شد
[...]
بر آن سرم که غم تازه در کنار کشم
ز داغ عشق به دل طرح لاله زار کشم
بسی کشیدم از آسودگی خمار بس است
سری به آن مژه های جگر فشارکشم
ز کوی عشق توان خاک تا به لب مالید
[...]
من آن نیم که بجز بار عشق یار کشم
نیم حمول که جز بار دوست بار کشم
کناره جوی شوم من زباغ کون و مکان
مگر چو جو قد سرو تو در کنار کشم
قرار ما ز ازل نیست غیر جان بازی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.