گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

زلفین تو را موی بمو گشتم و دیدم

جز دود دل خلق در آن حلقه ندیدم

با شیخ نگو نکته توحید که شرکست

این زمزمه دوش از نی و مزمار شنیدم

حاشا که گهی چیده کلیم از شجر طور

آن گل که من از گلشن رخسار تو چیدم

بادام تو تا انس گرفتم من وحشی

وحشی صفت از آدمیان جمله رمیدم

خوش باش که بیماری دل رفت زیادم

تا حالت بیماری چشمان تو دیدم

دستیم نمانده که بسر برزنم از هجر

از بس که سر انگشت بحسرت بگزیدم

تابو که غبار درت ایدوست بیابم

چون باد صبا بر سر هر کوی دویدم

تا غنچه تو بوسه گه مدعیان شد

سر تا بقدم جامه چو گل باز دریدم

ای تیر کمان خانه ابرو بکجائی

بازآ که کمان وار زهجر تو خمیدم

پای طلبم لنگ شد و هیچ غمم نیست

با سر بدر کعبه مقصود رسیدم

آشفته کجا کعبه در خانه حیدر

آن کاو که جز او سر خداوند ندیدم

 
 
 
جمال‌الدین عبدالرزاق

آن چیست که من از تو و عشق تو ندیدم

وان چیست که در هجر تو از تو نشنیدم

احسنت چنین کن همه خون دل من خور

کاخر بگزافت ز جهان بر نگزیدم

رفتی و بر دشمن من خوش بنشستی

[...]

امامی هروی

گفتم که فروغی ز لب لعل تو دیدم

گفتا رقم دلشدگان بر تو کشیدم

گفتم خبرت هست که خون می شودم دل

گفتا ز می خون دلت نیز شنیدم

گفتم که دل از عشق تو بی صبر و قراراست

[...]

خواجوی کرمانی

روزی بسر کوی خرابات رسیدم

در کوی خرابات یکی مغبچه دیدم

از چشم بشد ظلمت و سرچشمه ی خضرم

چون در خط سبز و لب لعلش نگریدم

نقش دو جهان محو شد از لوح ضمیرم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خواجوی کرمانی
سیف فرغانی

نام تو شنیدم رخ خوب تو ندیدم

چون روی نمودی به از آنی که شنیدم

ازمن مبر ای دوست که بی صحبت تو عمر

بادیست که ازوی به جز از گرد ندیدم

شمشیر مکن تیز بخون من مسکین

[...]

ناصر بخارایی

تا زلف تو برداشتم و روی تو دیدم

در وصف نیامد که چه دیدم، چه کشیدم

جانم شب هجر تو چو ساغر به شب آمد

وز لعل تو یک روز به کامی نرسیدم

بادا شبِ تو خوش که من بی سر و بی پای

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه