گفتی ز فراق یار چونم
چون مردم دیده غرق خونم
بی ماه رخ تو کوکب از چشم
ریزد ز ستارگان فزونم
در ظلمت هجر راه گم شد
ای خضر تو باش رهنمونم
تا گشت مسلمم غم دوست
در مدرس عشق ذی فنونم
مگذار بزیر تیغ غیرم
غیرت کن و خود بریز خونم
من تشنه و دوست آبحیوان
بی یار بیا ببین که چونم
ای حلقه زلف از ترحم
زنجیر بیار بر جنونم
گفتا ظفر از منست زلفت
پرچم شده گرچه سرنگونم
با جادوی چشم گو خدا را
کز ره نبرند از فسونم
رفتی تو و آسمان همیخواست
کز این حرکت برد سکونم
تا چشم رقیب شد سرایت
صد عین روان شد از عیونم
بر مردم دیده بی جمالت
نشتر همه شب زند جفونم
ای شیر خدا زلطف برهان
از منت روزگار دونم
ای ابر مژه بزن زرحمت
آبی تو بر آتش درونم
آشفته تو بود گرفتار
بگسل تو علاقه جنونم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان احساسات خود در فراق یار میپردازد و از درد و رنجی که به خاطر دوری محبوبش تحمل میکند، سخن میگوید. او خود را غرق در اشک و خون میبیند و میگوید که بدون محبوبش دنیای او تاریک است. شاعر از یار خود میخواهد که او را راهنمایی کند و به او کمک کند تا از غم و اندوه رهایی یابد. او همچنین به شدت تشنه یار است و حس میکند که بدون او زندگیاش بیمعنا و در حال نابودی است. شاعر ناامیدی و دلتنگیاش را به تصویر میکشد و از یار میخواهد که او را نجات دهد و به او امیدی دوباره ببخشد. در نهایت، او از معشوقش میخواهد که با زیبایی و رحمت خود، به درون آتش عشقش آبی بریزد و آزادش کند.
هوش مصنوعی: گفتی که از دوری یار چطورم، حالا که مردم در این درد و غم، چشمانم پر از اشک و خون است.
هوش مصنوعی: وقتی ماه چهره تو را نمیبیند، ستارهها از چشم من میریزند و من از همه ستارهها بیشتر هستم.
هوش مصنوعی: در تاریکی دوری و جدایی، من راه خود را گم کردهام. ای خضر، مرا راهنمایی کن.
هوش مصنوعی: تا وقتی که به عشق و دوستی آشنا شدم، به نوعی دروس و علوم عشق را آموختم و در این زمینه مهارت پیدا کردم.
هوش مصنوعی: نگذار کسی به من آسیب بزند، از خودت غیرت نشان بده و نگذار که خونم بریزد.
هوش مصنوعی: من به شدت تشنهام و در این حال، دوست مانند حیوانی بدون یار در کنار من است. بیا و ببین که وضعیت من چگونه است.
هوش مصنوعی: ای حلقهی مو، از روی رحمت زنجیری برای جنونم بیاور.
هوش مصنوعی: او میگوید که پیروزی از من است و موهای تو بهعنوان پرچم من بهحساب میآید، هرچند که من در شرایط سختی قرار دارم.
هوش مصنوعی: با زیبایی چشمانت، خدا را بهگونهای مجذوب کن که هیچکس نتواند او را از جادو و فریب من دور کند.
هوش مصنوعی: تو رفتی و آسمان نیز آرزو داشت که از این تغییر و تحولات آرامش بگیرد.
هوش مصنوعی: زمانی که نگاه حسی رقیب به تو معطوف شد، جذابیت تو باعث شد که اشکهای من مانند چشمهای بیپایان سرازیر شوند.
هوش مصنوعی: هر شب، با دیدن مردم و بی نشان تو، قلبم به تنگی میآید و احساس درد میکنم.
هوش مصنوعی: ای شیر خدا، لطف کن و مرا از زحمت و مشکل روزگار پست نجات بده.
هوش مصنوعی: ای ابر، با چشمهایی نرم و زیبا، بر من باران رحمت ببار و آتش شوق و عشق درونم را خاموش کن.
هوش مصنوعی: تو در آشفتگی خود به طرز عجیبی گرفتار شدهای، من نیز از این عشق دیوانهوار به تو رهایی میخواهم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از بخت همیشه سرنگونم
زیرا که چو دیگران نه دونم
زین عمر که کاست انده دل
هر روز همی شود فزونم
زیبد که منی کنم ازیراک
[...]
ای بی تو چو غنچه خون درونم
بنگر به سرشک لاله گونم
زارم مکش این چنین خدا را
هر چند که یافتی زبونم
زنجیرکشان خیال زلفت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.