گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

تا عشق و رندیست بعالم شعار ما

نام است ننگ و کسوت عقلست عار ما

ما ساکنان خطه عشقیم از ازل

شاه و وزیر و شحنه ندارد دیار ما

ما را بشیخ و واعظ این شهر کار نیست

جز رند می گسار نیاید بکار ما ‏

سجاده رفت و خرقه و سبحه برهن می

بی اعتباریست کنون اعتبار ما

پوشیده ایم کسوت مهر تو چون خلیل

هر جا که آتشیست بود لاله زار ما

ضحاک ماست لعل لب نوشخند تو

بر دوشت آن دو عقرب جرارمار ما

در زیر بار غم همه چون بختیان مست

در دست عشق تست زمام مهار ما

تا عشق شد بملک درون صاحب اختیار

ناچار شد زدست برون اختیار ما

روز و شبان بیاد رخ و زلف تو گذشت

بیماه و مهر آمده لیل و نهار ما

پرورده است ریشه ما زآبشار خم

چون نخل طور میوه دهد شاخسار ما

از جم مگیر خاتم زنهار زینهار

آشفته دست حق چو دهد زینهار ما

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
انوری

جانا به جان رسید ز عشق تو کار ما

دردا که نیستت خبر از روزگار ما

در کار تو ز دست زمانه غمی شدم

ای چون زمانه بد، نظری کن به کار ما

بر آسمان رسد ز فراق تو هر شبی

[...]

مجیرالدین بیلقانی

آنها که بوده اند ز دل دوستدار ما

در نیک و بد موافق و انده گسار ما

وان جمع دوستان و عزیزان که بود خوش

زایشان همیشه عیش دل روزگار ما

رفتند از این زمانه بد عهد زیر خاک

[...]

مولانا

آمد بهار خرم آمد نگار ما

چون صد هزار تنگ شکر در کنار ما

آمد مهی که مجلس جان زو منورست

تا بشکند ز باده گلگون خمار ما

شاد آمدی بیا و ملوکانه آمدی

[...]

سلمان ساوجی

یارب به آب این مژه اشکبار ما

کان سرو ناز را، بنشان در کنار ما

از ما غبار اگر چه بر انگیخت، درد او

گردی به دامنش مرساد، از غبار ما

ای دل درین دیار، نشان و نام جوی

[...]

جهان ملک خاتون

ای باد صبحدم چه خبر از نگار ما

چونست حال آن صنم گلعذار ما

باشد عنایتش به سوی خستگان هجر

یا دارد او فراغتی از روزگار ما

بربود دل ز دستم و درپای غم فکند

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از جهان ملک خاتون
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه