آنها که بوده اند ز دل دوستدار ما
در نیک و بد موافق و انده گسار ما
وان جمع دوستان و عزیزان که بود خوش
زایشان همیشه عیش دل روزگار ما
رفتند از این زمانه بد عهد زیر خاک
هم عهد ما گذاشته هم زینهار ما
گشتند پایمال حوادث بدان صفت
گویی به هیچ وقت نبودند یار ما
ما در میان عشرت خوش کم نشسته ایم
تا دور مانده اند به عجز از کنار ما
بد در شمار صحبت هر یک دمی کنون
بی حاصلی است حاصل و بس زین شمار ما
یارب که از فراق عزیزان چه بارهاست؟
بر طبع نازک و دل نابردبار ما
از ما به اضطرار جدا شد دلی که او
بود از طریق مهر و وفا اختیار ما
از دوستان همدم و یاران هم نفس
با آوخ و دریغ فتادست کار ما
ماییم در خمار فراق و کسی نماند
کو بشکند به باده انس این خمار ما
خود محرمی کجاست درین عهد تا دهد؟
یک دم قرار عیش دل بی قرار ما
چون با کشار حادثه ماندیم پس چه سود؟
زین آشکار بودن شیران شکار ما
با آنکه هست از سر فرمان دهی ز بخت
امن و پناه خلق جهان در جوار ما
بی دوستان هم نفس از لذت اوفتاد
عیش لطیف و جام می خوشگوار ما
نیکی کنیم و نیکویی ایرا که در جهان
این هر دو به بود که بود یادگار ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به یاد دوستان و عزیزانی که از زندگی رفتهاند، احساس درد و اندوه میکند. او به خوبیهای گذشته و لحظات خوشی که در کنار این عزیزان داشتهاند، اشاره میکند و میگوید که این دوستان اکنون زیر خاک قرار دارند و دیگر در این دنیا حضور ندارند. شاعر از فقدان دوستانش به شدت متاثر است و میگوید که دوری از آنها بر دلش فشار میآورد. او همچنین به زندگی لذتبخش و شادابی که با حضور این دوستان تجربه کرده، اشاره دارد و ابراز میکند که اکنون بدون آنها زندگی خالی و بیحالی دارد. در نهایت، شاعر از خدا طلب میکند که آرامش و آسایش را برای دلهای پر از غم او و دوستانش فراهم کند.
هوش مصنوعی: آن کسانی که همیشه در خوب و بد کنار ما بودهاند و از دل برای ما دوست داشتهاند، به ما تسلّی میدهند و غمهای ما را کم میکنند.
هوش مصنوعی: بسیاری از دوستان و عزیزان که دور هم جمع میشوند، همیشه باعث خوشحالی و شادکامی دل ما در زندگی هستند.
هوش مصنوعی: این بیت به بیان این نکته میپردازد که افرادی که در زمانهای دشوار و با بدعهدی زندگی کردهاند، حالا به زیر خاک رفتهاند. آنها نه تنها به یادگار عهد و پیمانی که داشتهاند، پرداختهاند، بلکه همچنین از خود مراقبت و پندهایی برای دیگران باقی گذاشتهاند.
هوش مصنوعی: به علت حوادث و مشکلاتی که پیش آمده، به نظر میرسد یاران ما انگار هیچ وقت وجود نداشتند و از یاد رفتهاند.
هوش مصنوعی: ما در خوشی و لذت مشغولیم و دور از ما کسانی هستند که به خاطر ناتوانی و کمحالی، نمیتوانند به ما نزدیک شوند.
هوش مصنوعی: هر لحظهای که در کنار دیگران هستی، به نظر میرسد که بیفایده است و فقط نتیجهای بیخاصیت به همراه دارد. ما نیز در این وضعیت چنین هستیم.
هوش مصنوعی: ای خدای من، چه بارها که به خاطر دوری عزیزانمان، دل حساس و نازک ما تحمل سختیها را نداشت.
هوش مصنوعی: دلِ ما که به عشق و وفا وابسته بود، به ناچار از ما جدا شد.
هوش مصنوعی: دوستان و همراهان ما در حزن و ناامیدی به سر میبرند و وضع ما به شدت افسرده و نگرانکننده است.
هوش مصنوعی: ما در حالتی از غم و دلتنگی به سر میبریم و هیچکس نیست که بتواند این حالت را با نوشیدنیای که مایه آرامش ما باشد، از بین ببرد.
هوش مصنوعی: در این زمان، کجا میتوان کسی را پیدا کرد که با ما در محبت و عشق شریک باشد و بتواند به دل بیقرار ما آرامش بدهد؟
هوش مصنوعی: وقتی در برابر حوادث سخت قرار گرفتیم، چه فایدهای دارد؟ در این شرایط، بودن شیران تنها به معنای واضح بودن شکار ماست.
هوش مصنوعی: با اینکه از مقام فرمانروایی برخوردار هستیم، اما به خاطر سرنوشت خوب و حمایت ما، مردم سراسر جهان در کنار ما احساس امنیت و آرامش میکنند.
هوش مصنوعی: بدون وجود دوستان و همراهان، از لذت زندگی و شادیهای دلانگیز ما کاسته شده است.
هوش مصنوعی: کارهای نیک انجام دهیم و خوبیها را به یاد بسپاریم، چون در این دنیا، این دو ویژگی به یادگار ما خواهند ماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جانا به جان رسید ز عشق تو کار ما
دردا که نیستت خبر از روزگار ما
در کار تو ز دست زمانه غمی شدم
ای چون زمانه بد، نظری کن به کار ما
بر آسمان رسد ز فراق تو هر شبی
[...]
آمد بهار خرم آمد نگار ما
چون صد هزار تنگ شکر در کنار ما
آمد مهی که مجلس جان زو منورست
تا بشکند ز باده گلگون خمار ما
شاد آمدی بیا و ملوکانه آمدی
[...]
یارب به آب این مژه اشکبار ما
کان سرو ناز را، بنشان در کنار ما
از ما غبار اگر چه بر انگیخت، درد او
گردی به دامنش مرساد، از غبار ما
ای دل درین دیار، نشان و نام جوی
[...]
ای باد صبحدم چه خبر از نگار ما
چونست حال آن صنم گلعذار ما
باشد عنایتش به سوی خستگان هجر
یا دارد او فراغتی از روزگار ما
بربود دل ز دستم و درپای غم فکند
[...]
پامال ترکتاز خزان شد بهار ما
ای تیره روز ما و سیه روزگار ما
از تیرهروزگاری ما ره نمیبرد
دست سحر به دامن شبهای تار ما
بر خلق عید خویش مبارک که دهر خواند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.