گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

ایکه زحی میرسی حالت لیلا چه بود

در حق مجنون چه گفت از که سخن میشنود

بود کرا عزتی پیش سگان درش

در زوفا پاسبان بر رخ که میگشود

در خم چوگان زلف داشت سری یا نداشت

گوی سعادت بگو تا که زمیدان ربود

تخم وفا کاشتم تا بر وصلش خورم

کشته عشاق را تا که در آنجا درود

نور تجلی بطور بود بعین ظهور

دیده ما منتظر جلوه کجا مینمود

ساقی مستان بیا باده صافی بیار

زآینه تا گویمت زنگ چه خواهد زدود

آیت یأسش جواب آمدی اندر خطاب

خواست چو بیند کلیم یار بعین شهود

ساز دلم برشکست ناله زحد گشت پست

چنگی بزمش که بود نغمه که اش میسرود

بود بکام کسان لعل لبش تا سحر

از لب شیرین نمک تا که بزخم که سود

هفت سپهر دگر گشت پدید از دخان

بسکه بر افلاک رفت زآه دل خسته دود

بود سر بازگشت بر سر خاک منش

آیت یحیی العظام هیچ تکلم نمود

خواند سگ خویشتن از کرم آشفته را

نزد رقیبان مرا مرتبه ای میفزود

آینه صیقلی مظهر لیلا علی

باعث ایجاد کون مایه اصل وجود

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
خاقانی

پردهٔ نو ساخت عشق، زخمهٔ نو در فزود

کرد به من آنچه خواست، برد ز من آنچه بود

لشکر عشق تو باز بر دل من ران گشاد

گر همه در خون کشد، پشت نباید نمود

دل ز کفم شد دریغ سود ندارد کنون

[...]

مولانا

روبهکی دنبه برد شیر مگر خفته بود

جان نبرد خود ز شیر روبه کور و کبود

قاصد ره داد شیر ور نه کی باور کند

این چه که روباه لنگ دنبه ز شیری ربود

گوید گرگی بخورد یوسف یعقوب را

[...]

کمال خجندی

عشق بر آتش بسوخت دفتر بود و نبود

اما آبت فتح قریب سر حقایق گشود

شیخ بهایی

عهد جوانی گذشت، در غم بود و نبود

نوبت پیری رسید، صد غم دیگر فزود

کارکنان سپهر، بر سر دعوی شدند

آنچه بدادند دیر، باز گرفتند زود

حاصل ما از جهان نیست به جز درد و غم

[...]

صامت بروجردی

ز شبنم سبزه زار چو عود برخاست دود

بجو بیاران شد آب آتش ذات الوقود

رفت گل و سرورا لطف خدود و قدود

رو به فلک شد فراز سوی سمک شد فرود

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صامت بروجردی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه