زیب غزل کردم این سه بیت ملک را
تا غزلم صدر هر مراسله باشد:
«دَهدله از بهر چیست عاشق معشوق؟!
عاشق معشوق بِه که یکدله باشد
با گِله خوش نیست روی خوبِ تو دیدن
دیدن رویت خوش است بیگله باشد
طاقت و صبرم نمانده است دگر هیچ
در شب هجرم چهقدر حوصله باشد؟!»
دوست نشاید ز دوست در گله باشد
مرد نباید که تنگحوصله باشد
دوش به هیچم خرید خواجه و ترسم
باز پشیمان از این معامله باشد!
راهرو عشق باید از پی مقصود
در قدمش صد هزار آبله باشد
تند مران ای دلیل ره که مبادا
خستهدلی در قفای قافله باشد
موی تو زد حلقه بر میانَتَ و نگذاشت
یک سر مو در میانه فاصله باشد
آن که مسلسل نمود طرهٔ لیلی
خواست که مجنون اسیر سلسله باشد
با غزل شاهِ نکتهسنج فروغی
من چه سرایم که قابل صله باشد؟!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرغ نوآموز تنگ حوصله باشد
زآن سبب از گل مدام درگله باشد
سلسله جنبان عشق گشت چو لیلی
گفت بمجنون که میر سلسله باشد
چون تو پسر خواهد از خدای دوباره
[...]
دل نبود آن دلی که نه دله باشد
مشغله را کن یله مشعله باشد
نامهٔ حق است دل بحق بنگارش
نیست روا پرنقوش باطله باشد
گام بره چون زنی که در پی کامی
[...]
رنجه مباش از دل از تو در گله باشد
مرغ گرفتار تنگ حوصله باشد
یکسره دل خون شود ز دیده بریزد
به که گرفتار یار ده دله باشد
از تو نرنجم گرم ز بوسه کشی سر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.