از تو مرا ای نگار پس گله باشد
عاشق بیچاره تنگ حوصله باشد
زلف تو زنجیر دل بود چه توان کرد
آنکه گرفتار قید و سلسله باشد
بادیه پیمای کوی عشق نصیبش خار
مغیلان و قطع مرحله باشد
جور مکن ترسم ای صنم که به محشر
پرسش حقت از این معامله باشد
دل ندهم بعد از این دمی به نکویان
یار به من گر ز مهر یک دله باشد



با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرغ نوآموز تنگ حوصله باشد
زآن سبب از گل مدام درگله باشد
سلسله جنبان عشق گشت چو لیلی
گفت بمجنون که میر سلسله باشد
چون تو پسر خواهد از خدای دوباره
[...]
دل نبود آن دلی که نه دله باشد
مشغله را کن یله مشعله باشد
نامهٔ حق است دل بحق بنگارش
نیست روا پرنقوش باطله باشد
گام بره چون زنی که در پی کامی
[...]
زیب غزل کردم این سه بیت ملک را
تا غزلم صدر هر مراسله باشد:
«دَهدله از بهر چیست عاشق معشوق؟!
عاشق معشوق بِه که یکدله باشد
با گِله خوش نیست روی خوبِ تو دیدن
[...]
رنجه مباش از دل از تو در گله باشد
مرغ گرفتار تنگ حوصله باشد
یکسره دل خون شود ز دیده بریزد
به که گرفتار یار ده دله باشد
از تو نرنجم گرم ز بوسه کشی سر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.