گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

دوری از هم نفسان اندکی از خانه ما

کامشب افراشت علم برق به کاشانه ما

ساقی میکده چون می به حریفان پیمود

عوض باده شرر ریخت به پیمانه ما

نه سر زلف بتانست که دست ازلی

ساخت زنجیر برای دل دیوانه ما

دیده آگاه شد از سوز درون طوفان کرد

آه اگر فاش شود پیش کس افسانه ما

من ببحرین غمش بیهده در غرقابم

زانکه غواص دگر برده دردانه ما

پیر میخانه سحر مژده بمستان میداد

که خطابخش بود عفو کریمانه ما

دل و دین عقل و خرد گو بنهد طالب دوست

جان بتنها نسزد تحفه جانانه ما

نه حمامم که بگندم بفریبد دامم

زلف دام است و بود خال سیه دانه ما

همه خاموش نشینند ملایک از ذکر

بفلک گر برسد نعره مستانه ما

خواست از پیر مغان سالکی اکسیر مراد

گفت خاکست بر همت مردانه ما

هندوی آتش عشقست دل آشفته

شمع هر جمع نسوزد پر پروانه ما

عشق چه مشعله طور ازل نور علی

که بود روشن از او در دو جهان خانه ما

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عبدالقادر گیلانی

بی حجابانه درآ از در کاشانه ما

که کسی نیست به جز وردِ تو درخانه ما

گر بیائی به سر تربت ویرانه ما

بینی از خون جگر آب زده خانه ما

فتنه انگیز مشو کاکل مشکین مگشای

[...]

جامی

کاش ویران شود از سیل فنا خانه ما

تا کشد گنج جفا رخت به ویرانه ما

چرخ فیروزه که بینی ز شفق گلگونش

درد آلوده سفالی ست ز خمخانه ما

ما و پیمان می ای زاهد پیمانه شکن

[...]

صائب تبریزی

آب حیوان زند آب در میخانه ما

می گزد خضر لب از حسرت پیمانه ما

از سر شیشه اگر پنبه بگیرد ساقی

گل ابری شود از گریه مستانه ما

در دل ما نبود منزلتی دنیا را

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
قدسی مشهدی

تا بود گریه کی آباد شود خانه ما؟

جغد را پای به گل رفته به ویرانه ما

ما از آن سوختگانیم که معمار ازل

طرح آتشکده برداشت ز کاشانه ما

عشق پیوسته به دنبال دلم می‌گردد

[...]

اسیر شهرستانی

می کند مشق تپیدن دل دیوانه ما

بال پرواز شود باده به پیمانه ما

حاصل نشو و نما دیده بیدار شود

گشته صحرا صدف پر گهر از دانه ما

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از اسیر شهرستانی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه