آمد رمضان و در میخانه ببستند
پیمانه چو پیمان نکویان بشکستند
بی پرده سویکعبه بتم جلوه گر آمد
سکان حرم شاید اگر بت به پرستند
درد دل خسته بکه گوئیم خدا را
کاین نوش دهانان دل عاشق بخستند
شیخت بکمین است بکش پرده که دایم
لبهات می آلوده و چشمان تو مستند
دامیست گره در گره این طره خوبان
خرم دل آنان که از این دام بجستند
دیدند بهشتی رخ و خال تو چو زهاد
هندو صفت از شوق بر آتش بنشستند
بستند در میکده شهر خدا را
ایدست خدا باز کن آن در که ببستند
امکان چو حبابند و تو خود بحر محیطی
یک موج بزن تا که نگویند که هستند
در رشته مهر علی آنانکه اسیرند
آشفته صفت از همه آفاق برستند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ورود رمضان و محدودیتهای آن اشاره دارد. شاعر از میخانهای که بسته شده و از عشق و درد دل خود صحبت میکند. او به زیبایی معشوق اشاره دارد و میگوید که چطور عاشقان از این زیباییها به وجد آمدهاند. در ادامه، از تلاش برای باز کردن درهای میخانه میگوید و از خدا میخواهد که این محدودیتها را بردارد. شاعر به سرگشتگی و اسارت عاشقان در عشق نیز اشاره میکند و اینکه چطور برخی از آنان از این بندها رهایی پیدا کردهاند. در نهایت، شعر نوعی حسرت و آرزوی لذتبردن از عشق و زیباییهای معشوق را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: ماه رمضان فرا رسید و در میخانه را بستند. وقتی پیمان نیکوکاران شکسته شد، دیگر خبری از پیمانه نیست.
هوش مصنوعی: به طور مستقیم و بدون پرده، معشوق به کعبه عشق نمایان شده است؛ شاید اگر بت (عشق) را بپرستند، به حرم درآید.
هوش مصنوعی: درد دل ما را باید با خدا در میان بگذاریم، چون این دُردانهها، دل عاشق را شکستهاند.
هوش مصنوعی: شیخ به کمین نشسته است؛ پس پرده را کنار بزن تا او را ببینی. زیرا که لبهای تو همواره آلوده شده و چشمانت در حالت مستی هستند.
هوش مصنوعی: دستنیافتن به زیبایی و جذابیت افرادی که دل خوشی دارند، به این معناست که آنها در دام عشق گرفتار نشدهاند و از این شدت احساس آزاد شدهاند.
هوش مصنوعی: چهره و نشانههای زیبای تو مانند زاهدان هندو باعث شد که آنها از عشق به تو، در آتش عشق بنشینند.
هوش مصنوعی: در میکده (محل نوشیدن) در را بر روی مردم بستند و آنجا را به روی خداوند بستهاند. حالا ای خدا، خودت آن در را باز کن که بر روی ما بستهاند.
هوش مصنوعی: امکان مثل حبابهائی هستند که در آب شناورند و تو مانند دریائی بزرگ و وسیع هستی. فقط یک حرکت کوچک انجام بده تا دیگران نگویند که آن حبابها وجود دارند.
هوش مصنوعی: در ارتباط با محبت و دوستی علی، کسانی که گرفتار هستند و تحت تأثیر قرار گرفتهاند، از تمام جهات و زوایای دنیا، به طور پرشوری سر برآوردهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رندان که مقیمان خرابات الستند
از غمزه ساقی همه آشفته و مستند
برخاسته اند از سر مستی بارادت
زانروز که در میکده عشق نشستند
تا چشم بنظاره آن یار گشادند
[...]
آن قوم که احرام سر کوی تو بستند
تا سر ننهادند به راهت ننشستند
هر چند که هرگز می و میخانه ندیدند
همواره ز شوق لب میگون تو مستند
خوش حال شهیدان فراق تو که باری
[...]
جمعی که سر خویش به فتراک تو بستند
چندان که به گردش بود این دایره، هستند
شد پنجه سیمین تو در مهد، نگارین
از رشته جانها که به انگشت تو بستند
تنها نه من این مایه بد و نیک که هستند
یک رشته گسستند
رندان خرابات در میکده بستند
رفتند بپای خم و آسوده نشستند
دیدند خمار من و یک جرعه ندادند
چون تو به دل عهد محبت بشکستند
در بند تعین همه بالاف تجرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.