عاشقان را باغ لالستان بود از داغ و درد
عاقلان در طرف بستان درهوای باغ و ورد
جنت فردوس را از آه دوزخ میکنم
آتش دوزخ کنم چون زمهریر از اشک سرد
از هوس بگذر هوا بگذار و عشق محض ورز
در جهان نفس لازم هست آری جهد مرد
خرقه عجب و تکبر را بآب می بشوی
دفتر و طومار هستی را بمستی در نورد
چون زنان تا چند در خانه پی آرایشی
مردوش در رزم نفس آی و زمیدان برمگرد
دل نیامد در فغان تا زان مژه زخمی نخورد
چنگ تا زخمی نخورد از ناخنی آهی نکرد
میتوانی سوخت چون شمعم که در شام فراق
سینه سوزانست و اشکم گرم و رنگ چهره زرد
گر خلیل آسا در آئی مطمئن در نار عشق
انبت الخضراء من نار و عندالحربرد
هر که را آشفته وش داغیست از عشق علی
گو بود داغت چو باغ ورد و درمانست درد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همتی دارد که جز فرق ستاره نسپرد
هیبتش حایل چنان کاندر جهان همت خورد
هر چه ماهی باشد اندر قعر دریا خون شود
گر سموم هیبتش بر قعر دریا بگذرد
وربه دی مه باد جودش بگذرد بر کوه ودشت
[...]
تا چمن را آسمان با سیب و آبی جفت کرد
بوستان را روزگار از لاله و گل کرد فرد
شاخ چون مینا میان باغ شد چون کهربا
آب چون صندل میان جوی شد چون لاجورد
شب فزود و کاست روز و به نگون و سیب زرد
[...]
اقتدا بر عاشقان کن گر دلیلت هست درد
ور نداری درد گرد مذهب رندان مگرد
ناشده بی عقل و جان و دل درین ره کی شوی
محرم درگاه عشقی با بت و زنار گرد
هر که شد مشتاق او یکبارگی آواره شد
[...]
ای برادر نسل آدم را خدی از روی لطف
نامها دادست پیش ازتر و خشک و گرم و سرد
هر کسی را کنیت و نام و لقب در خورد اوست
پس در آوردستشان اندر جهان خواب و خورد
حاسدا مودود شاه ناصرالدین را لقب
[...]
در جهان با مردمان دانی که چون باید گذاشت
آن قدر عمری که دارد مردم آزاد مرد؟
کاستینها تر کنند از بهر او از آب گرم
فیالمثل گر بگذرد بر دامنش از باد سرد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.