گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

جلوه صبح ازل یک پرتوی از روی اوست

تاری شام ابد اندر شکنج موی اوست

قاب و قوسین و کمان رستتم و تیغ دو سر

این همه اندر اشارات خم ابروی اوست

کعبه و دار السلام و وادی طورو بهشت

یک مقام امن از خیل گدای کوی اوست

اژدهای سحرخوار ان طره جادو فریب

دست موسائی نهان اندر خم گیسوی اوست

هندوان گر میپرستند آفتاب آسمان

آفتاب و ماه و انجم یکسره هندوی اوست

آفرینش بسته یک نکته از لعل لبش

معجزات انبیا در غمزه جادوی اوست

حاجیان روبر هجیر و بت پرستان روبدیر

روی آشفته از این و آن همه بر روی اوست

نوح و آدم را نجاتی هست از طوفان حشر

زانکه ایشان را پناه وجای در پهلوی اوست

حیف باشد آبروی او بریزد پیش خصم

ای امام راستان آن را که رودرروی اوست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
نسیمی

مطلع نور تجلی آفتاب روی اوست

لیلة القدری که می گویند هست آن موی اوست

قاب قوسینی که در معراج دید آن شب رسول

گر به چشم دل ببینی هیئت ابروی اوست

عروة الوثقی که خواند عارفش حبل المتین

[...]

اهلی شیرازی

هر کرا حسنی بود آیینه دار روی اوست

هرکه دارد بوی عشقی از سگان کوی اوست

فتنه پیران نه تنها شد که طفل مکتبی

چون الف گوید مرادش قامت دلجوی اوست

عشق خود یاری دهد یعنی که کار کوهکن

[...]

اسیری لاهیجی

ای که کوی یارمیجویی دو عالم کوی اوست

در حقیقت روی جمله خلق عالم سوی اوست

ای که می پرسی نشان از زلف جانان بیگمان

پیش ارباب یقین هر ذره یک موی اوست

نیست کس را جز بسوی قبله رویش سجود

[...]

شیخ بهایی

هر که را حسنی بود آیینه دار روی اوست

هر که دارد داغ عشقی از سگان کوی اوست

فتنه ی پیران نه تنها شد که طفل مکتبی

چون الف گوید مرادش قامت دلجوی اوست

گاه گاه از شرم مردم چشم می پوشم ولی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از شیخ بهایی
صائب تبریزی

زلف شب عنبر فشان از نکهت گیسوی اوست

عطسه بی اختیار صبحدم از بوی اوست

می شمارد آسمان را سبزه خوابیده ای

دیده هر کس که محو قامت دلجوی اوست

آن که می سوزد فروغش خواب را در چشم من

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه