هر کجا انجمن برافروزی
همچو پروانه یک جهان سوزی
آن دم آتش به جان برافروزم
کاز می غیر رخ برافروزی
آندمت دوست چهره بنماید
کازدو عالم دو دیده بردوزی
برق صهبا بسوخت خرمن زهد
خرمن ای شیخ از چه اندوزی
نوبهاران زابر در بستان
خیمه ای زد بفر فیروزی
گو بپوشند شاهدان چمن
زین شعف رختهای نوروزی
سوخت پروانه و ببست نفس
گفتن بلبل از نوآموزی
هر شبت زلف چون بدست کسیست
غم آشفته گشته هر روزی
من و مهر علی و این همه جرم
گر نوازی مرا و گر سوزی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای گل آبدار نوروزی
دیدنت فرخی و فیروزی
ای فروزنده از رخانت جان
آتش عشق تا کی افروزی
دل بدخواه سوز اندر عشق
[...]
فصل آخر نصیحت آموزی
پادشه را به فتح و فیروزی
ننهادم بعمر خود روزی
بر بروت تو قلتبان گوزی
شمع کز حد به در بیفروزی
بیم باشد که خانمان سوزی
در زئی را از او بیاموزی
تا چو او خاص جامه ها دوزی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.