هر کجا انجمن برافروزی
همچو پروانه یک جهان سوزی
آن دم آتش به جان برافروزم
کاز می غیر رخ برافروزی
۳
آندمت دوست چهره بنماید
کازدو عالم دو دیده بردوزی
برق صهبا بسوخت خرمن زهد
خرمن ای شیخ از چه اندوزی
نوبهاران زابر در بستان
خیمه ای زد بفر فیروزی
۶
گو بپوشند شاهدان چمن
زین شعف رختهای نوروزی
سوخت پروانه و ببست نفس
گفتن بلبل از نوآموزی
هر شبت زلف چون بدست کسیست
غم آشفته گشته هر روزی
من و مهر علی و این همه جرم
گر نوازی مرا و گر سوزی