که گفت ای سرو سیمینتن به طرف باغ و بستان آی
گل افشان کن زرخسار و بتاراج گلستان آی
غلامت تا شود غلمان بهشتی را مشرف کن
برای خجلت حوران بطوف باغ رضوان آی
گرت از چشم بدبینان گزندی پیش میآید
پری وش پرده ای بر بند و شب از خلق پنهان آی
سکندر گو مساز آئینه بنگر ماه رخسارش
خضر را گو بنوش آنلب برون از آب حیوان آی
برای دوستان بربند روز از مردمان پرده
خلاف مدعی بی پرده شب در بزم یاران آی
سرای دل بسی تار است و منزلگاه اغیار است
تو ایشمع شبستان ازل در خلوت جان آی
تو راهست ار گنه بیمر مترس آشفته از محشر
اگر حب علی داری شتابان سوی میزان آی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و عشق اشاره میکند و از معشوق میخواهد که به باغ و بستان بیاید و با زیباییاش گل افشانی کند. او از معشوق میخواهد که برای خجالت حوران بهشتی در باغ رضوان حاضر شود. شاعر همچنین به معشوق یادآوری میکند که اگر از چشم بدبینان خطر دارد، باید پنهان بماند و در خلوت خود لذت ببرد. او به یارانش میگوید که در دوری از مردم، به جمع آنها بیاید و از دلتنگیهایش بگوید. در نهایت، شاعر به معشوق توصیه میکند که با عشق و ایمان به سوی خداوند بیاید و از گناهان نترسد، زیرا اگر محبت علی (ع) را داشته باشد، باید به شتاب به سوی حق برود.
هوش مصنوعی: ای سرو زیبا و باریکاندام، به سمت باغ و گلستان بیا. چهرهات را بیاور تا گلها را زیبا جلوهگر کنی و بستان را به تماشا بگذاری.
هوش مصنوعی: خدمتگزار تو تا آنجا که ممکن است، جوانان بهشتی را به خاطر شرمساری حورها به باغ رضوان راهنمایی کن.
هوش مصنوعی: اگر از طرف بدبینان زیانی متوجه تو شود، با زیبایی خود پردهای برافراز و در شب به دور از چشم مردم پنهان شو.
هوش مصنوعی: ای سکندر، سعی کن به آینه نگاه نکنی و ماه روی خضر را ببینی. به او بگو که لبش را از آب حیات بیاشامد.
هوش مصنوعی: برای دوستان وقت را از افراد دور نگهدار و کاری کن که هیچ کس نتواند به آنها آسیب برساند. در شب، بدون هیچگونه پردهپوشی، به جمع یاران خود بپیوند.
هوش مصنوعی: خانهی دل بسیار تاریک است و محل زندگی اجنبیهاست، تو ای شمیم، به دل آرامش و خلوت جان بیا.
هوش مصنوعی: تو در مسیر هستی، اگر از گناه نترسی و از روز قیامت نگران نباشی. اگر دلباخته علی هستی، با شتاب به سمت ترازوی اعمال بیا.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خلاف سرو را روزی خرامان سوی بستان آی
دهان چون غنچه بگشای و چو گلبن در گلستان آی
دمادم حوریان از خلد رضوان میفرستندت
که ای حوری انسانی دمی در باغ رضوان آی
گرت اندیشه میباشد ز بدگویان بی معنی
[...]
تو شمع محفل انسی شب آمد در شبستان آی
گلی بر بلبلان رحمی کن و سوی گلستان آی
کنار از ما چه میگیری که تو آلودهدامانی
تو دریایی چه اندیشی بزن موجی به دامان آی
شکستی عهد و پیمانم زدی با غیر پیمانه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.