شهری بود نکوئی و جانا تواش دری
فرزند حسن و عشق و تو بر هر دو مادری
عشقم نشست در دل و عقلم فرار کرد
آری دو پادشاه نشاید به کشوری
تا هست منظر دل و دیده مقام دوست
حاشا که من نظر بگشایم به منظری
دیدم که خضر جام به کف سوی میکده
میرفت تا بَدَل کند او را به ساغری
ذرات را وجود چه در پیش آفتاب
ما غیر دوست هست ندیدیم دیگری
هستی گل ار کلاله ز سنبل فکنده گل
سروی اگر که سرو ز گل آورد بری
کوثر به جنب چشمه نوش تو قطرهای
خورشید پیش تابش روی تو اختری
ملکی است خوبروئی او را تو مالکی
بحریست آفرینش او را تو گوهری
منصوروار داری اگر سر حق بسر
داری بود محبت آنجا ببر سری
آشفته را کله نه و سر سوده بر سپهر
تا ساخته ز خاک در شاه افسری
شاها توئی که علت ایجاد عالمی
شاها توئی که وارث تاج پیمبری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف یک شهر زیبا و خاص میپردازد که در آن، عشق و خوبیها به وضوح دیده میشود. او از عشق خود به معشوق سخن میگوید و بیان میکند که عقلش در گرو عشق اوست. شاعر تأکید میکند که اگر دل و چشم به زیباییهای معشوق دوخته شده، هیچ فضایی برای نگاه به چیز دیگری وجود ندارد. سپس به تصویرسازیهای زیبایی از معشوق و تأثیر او بر آفرینش میپردازد و او را به عنوان منبع عشق و زیبایی معرفی میکند. در نهایت، شاعر با احترام و ستایش از موقعیت معشوق به عنوان خالق و وارث پیامبری یاد میکند.
هوش مصنوعی: در یک شهر زیبا و خوب، تو مانند گوهری با ارزشی هستی و در حقیقت، تو پیوندی از عشق و فرزندی فرزانه به شمار میآیی که به هر دو عشق بینهایت دلی و مادری تعلق داری.
هوش مصنوعی: عشق تکیه گاه من شد و عقل از من دور شد. واقعاً در یک سرزمین نمیتوان دو پادشاه داشت.
هوش مصنوعی: تا زمانی که عشق و زیبایی دوست در دل و چشم من وجود دارد، هرگز نمیتوانم به غیر از آنچه او نشان میدهد، نگاهی بیندازم.
هوش مصنوعی: شخصی را دیدم که با یک جام در دست به سمت میخانه میرفت تا به او شرابی بدهند.
هوش مصنوعی: وجود ذرات در برابر آفتاب ما بینهایت دوستداشتنی است و ما هیچ چیز دیگری نمیبینیم.
هوش مصنوعی: اگر گل، کلالهاش را از سنبل بیندازد، سروی هم که از گل به وجود آمده، اگر بخواهد، میتواند به گل برگردد.
هوش مصنوعی: کوثر که در کنار چشمهی نوش توست، تنها یک قطره است و تابش چهرهات چون خورشید، درخشانتر از همه ستارههاست.
هوش مصنوعی: او زیبا و دلربا است، و تو مانند مالک یک دریا هستی که خلاقیت و آفرینش او را در خود دارد، و او همچون یک گوهر ارزشمند است.
هوش مصنوعی: اگر با جدیت و اطمینان به دنبال حقیقت هستی، باید بدان که عشق و محبت در آن مسیر وجود دارد و تو را به آنجا هدایت میکند.
هوش مصنوعی: آشفتگی باعث میشود انسان کنترل خود را از دست بدهد، اما سر آرام، به آسمان مینگرد و همچون پادشاهی که از خاک به مقام بزرگ رسیده، با اعتماد به نفس و قوت واقعی خود را میسازد.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، تو هستی که موجب پیدایش جهانی. ای پادشاه، تو وارث تاج نبوت و پیامبری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای اَبر بهمنی که به چشم من اندری
تن زن زمانکی و بیاسای و کم گری
این روز و شب گریستن زاروار چیست
نه چون منی غریب و غم عشق برسری
بر حال من گری که بباید گریستن
[...]
برگ گل سپید به مانند عبقری
برگ گل دو رنگ به کردار جعفری
برگ گل مُوَرَّدِ بشکفتهٔ طری
چون روی دلربای من، آن ماه سعتری
پوشیده مشگ ز ابر سیه چرخ چنبری
کافور بر گرفت ز که باد عنبری
از گل زمین شده چو تذروان هندوی
وز ابر آسمان چو پلنگان بربری
از سنگ خاره گشت گلاب و عرق روان
[...]
ای فال گیر کودک فالم ز روی تو
با روشنایی مه و با سعد مشتری
هستت ز نخ بلورین گوی و در آن بلور
پیدا خیال حسن لطیفی و دلبری
دارند صورت پری اندر بلور و تو
[...]
ای پیشکار تخت تو کیوان و مشتری
ای نجم شرق و غرب ترا گشته مشتری
در جرم عقل طبعی و در جسم عدل جان
بر شخص فضل دستی و بر عرض حق سری
اقبال را به همت بهتر طلیعه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.