ترا سزد که کنی دعوی جهانداری
که در جهان دلم ملک جاودان داری
جهان دل به تو بخشم کنون که نوبت تست
بزن بزن صنما نوبت جهان داری
اگر تو غاشیه بر دوش مه نهی بکشد
که کره فلک امروز زیر ران داری
اگر رکاب تو بر آسمان رسد چه عجب
که شهسوار فلک نیز همعنان داری
درآوری به دهن آب عقد پروین را
بدان دو رسته دندان که در دهان داری
معین است که دارد لب تو طعم عسل
که زخم نشتر زنبور در زبان داری
کمان ابروی تو بر زه است و می ترسم
که تیر غمزه در آنجا به قصد جان داری
مگر به خون من امروز تشنه ای ورنه
برای قصد که این تیر در کمان داری
منم که سر ز تحسر بر آستان دارم
توئی که سر ز تکبر برآسمان داری
سری چو سرو بجنبان بتا به جان و سرت
اگر سر من رنجور ناتوان داری
مدار رنجه قدم را نظر در آینه کن
گر آرزوی تماشای گلستان داری
چو سرو برطرف چشم من نشین و ببین
اگر هوای لب چشمه روان داری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی است و از عشق و دلباختگی شاعر به معشوق سخن میگوید. شاعر به معشوقهاش میگوید که تو سزاوار ادعای فرمانروایی بر جهان هستی، زیرا دل من به تو تعلق دارد. او به زیباییهای معشوقه اشاره میکند و میگوید که هنرمندی و جذابیت او میتواند بر آسمانها تسلط یابد. شاعر همچنین از درد و رنجی که از عشق و دوری احساس میکند، صحبت میکند و میگوید که معشوق با ابرو و نگاهش میتواند قلب او را نشانه بگیرد. در نهایت، شاعر از معشوقه میخواهد که با نگاهی به او، درد دلش را تسلی دهد.
هوش مصنوعی: شایسته است که ادعای سروری بر جهان کنی، زیرا در دل من، تو برای همیشه سلطنت میکنی.
هوش مصنوعی: به خاطر تو، جهان را فدای تو میکنم. اکنون که نوبت توست، آغاز کن و به دل محبوب جلوه کن، چرا که تو صاحب اختیار جهان هستی.
هوش مصنوعی: اگر تو بر دوش خود چادر بگذاری، زیباییات به حدی خواهد بود که امروز دنیا زیرپاهای تو خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر پای تو به آسمان برسد، تعجبی ندارد که سوار کار آسمان نیز همپای تو باشد.
هوش مصنوعی: به زبان ساده میتوان گفت: تو میتوانی با دندانهای خود، آن بافت نرم و خوشمزهای را که به زبانش اعتنا میشود، به زیر دندان بیاوری.
هوش مصنوعی: به وضوح مشخص است که لبهای تو طعمی شیرین و شبیه به عسل دارند، چون زخم نیش زنبور روی زبان تو وجود دارد.
هوش مصنوعی: ابروی زیبای تو مانند کمانی است و من نگرانم که چشمانت به مانند تیر، در دل من نشانه رفته باشند.
هوش مصنوعی: آیا امروز به خون من نیاز داری؟ وگرنه چرا این تیر را در کمان کشیدهای؟
هوش مصنوعی: من کسی هستم که به خاطر حسرت و اندوه، سرم را به زمین گذاشتهام، و تو کسی هستی که به خاطر تکبر و خودبزرگبینی، سر را به آسمان بلند کردهای.
هوش مصنوعی: ای محبوب، اگر میخواهی سر خود را تکان دهی، بگذار این سر ناتوان و رنجور من هم بینوا بماند.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی زیباییهای باغ و گلستان را ببینی، باید به قدمهایت دقت کنی و به خودت نگاه کنی.
هوش مصنوعی: به مانند سرو، راست و زیبا مقابل چشمانم بایست و ببین که آیا تمایل داری لب به چشمهای روان بزنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به حق آنک تو جان و جهان جانداری
مرا چنانک بپروردهای چنان داری
به حق حلقه عزت که دام حلق منست
مرا به حلقه مستان و سرخوشان داری
به حق جان عظیمی که جان نتیجه اوست
[...]
حدیث یا شکر است آن که در دهان داری
دوم به لطف نگویم که در جهان داری
گناه عاشق بیچاره نیست در پی تو
گناه توست که رخسار دلستان داری
جمال عارض خورشید و حسن قامت سرو
[...]
تویی که عارض رخسار دلستان داری
دلم به غمزه ربودیّ و قصد جان داری
تو بوستان جمالیّ و ناشکفته هنوز
هزار غنچه بر اطراف بوستان داری
بدین رخ چو مه و قامت چو سرو روان
[...]
دلم ببردی و دانم که قصد جان داری
سر بریدن پیوند دوستان داری
نه شرط صحبت و آیین دوستان دانی
نه رسم و عادت یاران مهربان داری
به خاطرت نگذشت ای طبیب مشتاقان
[...]
تو را که هر چه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری
بخواه جان و دل از بنده و روان بستان
که حکم بر سر آزادگان روان داری
میان نداری و دارم عجب که هر ساعت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.