نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۴ - گریختن شیرین از نزد مهینبانو به مداین: چو قصد چشمه کرد آن چشمهٔ نور - فلک را آب در چشم آمد از دور
عطار » خسرونامه » بخش ۶۷ - باز رفتن بسر قصّه: چو خسرو زاده شد نزدیک آن حور - فلک را آب در چشم آمد از دور
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او: به چشمی ناز بیاندازه میکرد - به دیگر چشم عذری تازه میکرد
عبید زاکانی » عشاقنامه » بخش ۱۸ - حدیث گفتن قاصد با معشوق: « بچشمی ناز بیاندازه میکرد - بدیگر چشم عهدی تازه میکرد»
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین: مرا خود کاشکی مادر نزادی - و گر زادی به خورد سگ بدادی
سعدی » مواعظ » مراثی » ترجیع بند در مرثیهٔ سعد بن ابوبکر: خردمندان پیشین راست گفتند - مرا خود کاشکی مادر نزادی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین: عتابش گر چه میزد شیشه بر سنگ - عقیقش نرخ میبرید در جنگ
عبید زاکانی » عشاقنامه » بخش ۱۸ - حدیث گفتن قاصد با معشوق: « عتابش گرچه میزد شیشه بر سنگ - عقیقش نرخ میبرید در جنگ »
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد: پریپیکر نگار پرنیانپوش - بت سنگیندل سیمین بناگوش
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲: بِبُرد از من قرار و طاقت و هوش - بتِ سنگین دلِ سیمین بناگوش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۲ - پاسخ خسرو شیرین را: اگر چه رسم خوبان تند خویی است - نکویی نیز هم رسم نکویی است
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۳: اگر چه رسم خوبان تندخوییست - چه باشد گر بسازد با غمینی؟
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۴ - پاسخ دادن خسرو شیرین را: نه بوی شفقتی در سینه داری - نه حق صحبت دیرینه داری
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۷: بیا با ما مَوَرز این کینهداری - که حق صحبت دیرینه داری
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۳ - جان دادن شیرین در دخمه خسرو: ز مال و ملک و فرزند و زن و زور - همه هستند همراه تو تا گور
عبید زاکانی » عشاقنامه » بخش ۲۵ - در صفت حال: « که مال و ملک و فرزند و زن و زور - همه هستند با تو تا لب گور »
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۳ - جان دادن شیرین در دخمه خسرو: روَند این همرهانْ غمناک با تو - نیاید هیچ کس در خاک با تو
عبید زاکانی » عشاقنامه » بخش ۲۵ - در صفت حال: » روند این همرهان چالاک با تو - نیاید هیچکس در خاک با تو »
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده: ای یاد تو مونس روانم - جز نام تو نیست بر زبانم
سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند: جز نقش تو نیست در ضمیرم - جز نام تو نیست بر زبانم
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۹ - در نصیحت فرزند خود محمد نظامی: در شعر مپیچ و در فن او - چون اکذب اوست احسن او
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۱۷ - افکار خنده آور: «در شعر مپیچ و در فنِ او» - کاین کار ز کار های گُنده است
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۱ - غزل خواندن مجنون نزد لیلی: آیا تو کجا و ما کجاییم - تو زانِ کهای و ما تراییم
همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۱: آیا تو کجا و ما کجاییم - تو آن که ای که ما تو راییم
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۱ - غزل خواندن مجنون نزد لیلی: آیا تو کجا و ما کجاییم - تو زانِ کهای و ما تراییم
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۹۳۳: «آیا تو کجا و ما کجاییم - تو زانِکهای که ما تراییم؟»
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۸ - در ختم کتاب و دعای علاء الدین کرپ ارسلان: هر که این کان گشاد زر باید - بلکه در یابد آن که دریابد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴: سرشکِ گوشهگیران را چو دریابند، دُر یابند - رخِ مِهر از سحرخیزان نگردانند، اگر دانند
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۶ - در حسب حال و انجام روزگار: بیا ساقی آن می نشان ده مرا - از آن داروی بیهشان ده مرا
حافظ » ساقی نامه: بیا ساقی، آن مِی که حال آوَرَد، - کرامَت فَزاید، کمال آوَرَد،
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۲۹ - خواستاری اسکندر روشنک را: به پیروزهٔ بوسحاقیش داد - سخن بین که با بوسحاقان فتاد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷: راستی خاتمِ فیروزهٔ بواسحاقی - خوش درخشید ولی دولتِ مُستَعجِل بود
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۴۶ - بازگشتن اسکندر از چین: ولیکن چو بینی سرانجام کار - به شهر خودست آدمی شهریار
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۷: غمِ غریبی و غربت چو بر نمیتابم - به شهرِ خود رَوَم و شهریارِ خود باشم
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱ - آغاز سخن: بسمالله الرحمن الرحیم - هست کلید در گنج حکیم
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۷۸: گفت قلم نیست عصا نیز نیست - هست کلید در گنج حکیم
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲ - (مناجات اول) در سیاست و قهر یزدان: ای همه هستی ز تو پیدا شده - خاک ضعیف از تو توانا شده
بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش اول - گزیدهای از کرامات و فضایل حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب (ع) » بخش ۱ - در توحید: «ای همه هستی ز تو پیدا شده» - چشم ودل از تور تو بینا شده
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۰ - مقالت یازدهم در بیوفایی دنیا: باز به بط گفت که «صحرا خوش است» - گفت «شبت خوش که مرا جا خوش است»
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۰: باز به بط گفت که «صحرا خوشست» - گفت: «شبت خوش که مرا جا خوشست»