گنجور

حاشیه‌ها

محمدرضا مدد در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۲۷ دربارهٔ عطار » تذکرة الأولیاء » بخش ۷۸ - ذکر شیخ ابوالحسن خرقانی:

سلام.منظور از اگر از ترکستان تا بدر شام کسی را خاری در انگشت شود....چیست؟منظور عرفانی چیست؟

زهیر در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۱۲ دربارهٔ آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۶:

به نظر میاد این شعر استقبال غزل ۳۷۴ دیوان حافظ است. ✔️

بابک بامداد مهر در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۶:

به طور قطع حافظ نمی گوید دلا ز رنج حسودان مرنج و...

دلا ز طعن حسودان مرنج و واثق باش   که بد به خاطر امیدوار ما نرسد

درود بر یاد ونام خانلری خوش فکر

پروانه اسماعیل زاده در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۰۶ در پاسخ به دانیال دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۴:

پوشه اشتباه تایپی است. درست آن "بوسه" است. 

چاک هم اسم صوت است.

یعنی بوسه صدادار

 

پروانه اسماعیل زاده در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۵۹ در پاسخ به Amir Kavan دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۴:

ار همان اره است. در بیتی که دوستان شاهد آورده اند  اشاره به دو نیم شدن جمشید با اره به دست ضحاک دارد. 

در متون زرتشتی و یا روایات شفاهی هم به اره به دو نیم شدن جمشید  را داریم. 

 

مهدی دانش در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۳۹ در پاسخ به نگار دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

سلام. من فکر می‌کنم در فهم این بیت باید به صفت «آبدار» بودن گوهر و لعل و ... که رخشان و رقیق بودن ظاهری گوهر را توصیف می‌کند و در ادبیات ما فراوان بدان اشاره شده توجه داشت. صائب عزیز می‌گوید همان‌گونه که آبدار بودن گوهر با لرزیدن آن زایل نمی‌شود و بخشی از ذات گوهر است، پیمانه نیز بخشی از دست من است، و چیزی نیست که رعشه بخواهد بین من و او فاصله‌ای بیاندازد.

م دهقان در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۵۶ دربارهٔ مهستی گنجوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴:

این غزل سروده شاعر و مترجم معاصر خانم دکتر مهستی بحرینی است. در بیت آخر و تخلص شاعر نیز دستکاری جزئی صورت گرفته و اصل آن چنین است:

همدمی دلسوز تا نبود مَهَستی را چو شمع

خود بباید اشک ریزد در عزای خویشتن

Ya Emam MAHDI . در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۳۹ در پاسخ به Anita ariyan دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۰:

روح بلند حضرت خواجه حافظ عزیز ، غرق در رحمت الهی 

سیدزانیار شهیدی در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱:

عجبا که شعری به این شیوای را درست تفسیر نمیکنید ! حال هوای عرفا و شعرامون که معلومه و از دید اونها بنگری میدونی داره با کی لاس میزنه !

همشون دنبال عشق آسمانی و ماورایی بودن ،یکی پی خدا و... بعد وصال هم بسته خودشون پی یکی از ما بهتران یا پی ... این نیمه گمشده کار میده دستتون اگر دنبالش برید ! جناب حافظ یه جای دیگه که عصبانی شده میگه این عجوز عروس هزار داماد است !!! خلاصه به مودشون هم بستگی داره که چی میگن !!! این نظر شخصی و از دید من شیخ اجل شاه سخنوران بهترین گزینه برای زندگیتون .

بشنو پند و مکن قصد دل آزرده خویش 

ور نه بسیار پشیمان شوی از کرده خویش

مهدی از بوشهر در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۰۳ در پاسخ به مجتبا دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۵:

با درود 

هم از عوامل گنجور و هم از شما دوست گرامی بسیار سپاسگزارم.

شرح مطلوبی دادید و بهره بردم 

.فصیحی در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۵۶ در پاسخ به برگ بی برگی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۱:

بسیارسپاسگزارم 🌹🌹🌹🌹

سفید در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۴۸:

 

از آفتاب قدیم‌ی که از غروب بری‌ست

 

دکتر حافظ رهنورد در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۲۶ در پاسخ به شرح سرخی بر حافظ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲:

در مورد بخش نخست گفته‌های شما فکر می‌کنم بیت مذکور را اشتباه گرفتید. بیتی که در مورد آیه‌ی ذکر شده توسط شماست بیت "آسمان بار امانت نتوانست کشید. قرعه‌ی فال به نام من دیوانه زدند" است.

در مورد بیتی هم که می‌فرمایید آقای آهی اشتباه گفتند و فلان، خیر اشتباه نگفتند. در دو نسخه از دیوان‌های نزدیک به زمانه‌ی حافظ این بیت ضبط شده؛ بر همین اساس هم می‌توان گفت این بیت از اشعار جناب خواجه بوده است که در زمان صفویه حذفش کرده‌اند.

حمیدرضا در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۳۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳ - دعوت باز بطان را از آب به صحرا:

طبق این نوشته از استاد مجید سلیمانی این حکایت مولانا در مثنوی برگرفته از مخزن‌الاسرار نظامی است:

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۰ - مقالت یازدهم در بی‌وفایی دنیا » باز به بط گفت که «صحرا خوش ...

حمیدرضا در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۲۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۰:

باز به بط گفت که «صحرا خوشست» ...

استاد مجید سلیمانی در کانال تلگرام کاریز راجع به این بیت که اصلاً از نظامی است و نقل قول مولانا از آن چنین نوشته‌اند:

... در مخزن الاسرار نظامی آمده که باز بط را ملامت می‌کند که آخر این چه «سبک زندگی» است؟  
پای در این بحر نهادن که چه؟ بار در این موج گشادن که چه؟ 
پس مثلِ من «خیز و بساط فلکی درنورد...» 
و چون بط همراهی نمی‌کند، به این ختم می‌کند و می‌رود:
ای که درین کشتی غم جای توست / خون تو در گردن کالای توست 

منتهی شما که می‌دانید بط و مرغابی و اُنسشان با دریا نزد مولانا چیست! مرغ خاکی که خبر از بطن دریا ندارد به مرغابی فخر خروشد؟ پس همان بیت نظامی را در دیوان آورده امّا با این پاسخ بط که:
سر بنهم من که مرا سر خوش است / راه تو پیما که سرت ناخوش است! 
دوست چو در چاه بود چَه خوش است / دوست چو بالاست، به بالا خوش است...

و همین گفتگو و معنی باز در مثنوی:
باز گوید بطّ را کز آب خیز / تا ببینی دشت‌ها را قندریز!
بطّ عاقل گویدش ای باز، دور / آب ما را حِصن و امن است و سرور
حِصن ما را، قند و قندستان تو را / من نخواهم هدیه‌ات، بِستان، تو را... 

متن کامل نوشتهٔ ایشان را اینجا بخوانید.

حمیدرضا در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۲۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۰ - مقالت یازدهم در بی‌وفایی دنیا:

باز به بط گفت که «صحرا خوش ...

استاد مجید سلیمانی در کانال تلگرام کاریز راجع به این بیت و نقل قول مولانا از آن چنین نوشته‌اند:

... در مخزن الاسرار نظامی آمده که باز بط را ملامت می‌کند که آخر این چه «سبک زندگی» است؟  
پای در این بحر نهادن که چه؟ بار در این موج گشادن که چه؟ 
پس مثلِ من «خیز و بساط فلکی درنورد...» 
و چون بط همراهی نمی‌کند، به این ختم می‌کند و می‌رود:
ای که درین کشتی غم جای توست / خون تو در گردن کالای توست 

منتهی شما که می‌دانید بط و مرغابی و اُنسشان با دریا نزد مولانا چیست! مرغ خاکی که خبر از بطن دریا ندارد به مرغابی فخر خروشد؟ پس همان بیت نظامی را در دیوان آورده امّا با این پاسخ بط که:
سر بنهم من که مرا سر خوش است / راه تو پیما که سرت ناخوش است! 
دوست چو در چاه بود چَه خوش است / دوست چو بالاست، به بالا خوش است...

و همین گفتگو و معنی باز در مثنوی:
باز گوید بطّ را کز آب خیز / تا ببینی دشت‌ها را قندریز!
بطّ عاقل گویدش ای باز، دور / آب ما را حِصن و امن است و سرور
حِصن ما را، قند و قندستان تو را / من نخواهم هدیه‌ات، بِستان، تو را... 

متن کامل نوشتهٔ ایشان را اینجا بخوانید.

فاتح عبداله‌زاده در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۰۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۷:

فغان که فرصت دام تلاش چیدن رفت
پی‌ گذشتن عمر آنسوی رسیدن رفت

چو شمعِ سر به هوا سوخت جوهرِ تحقیق
چه جلوه‌ها که نه در پیش پا ندیدن رفت

ز بس بلند فتاد آشیان خاموشی
رسید ناله به جایی که از شنیدن رفت

چه دم زنم ز ثبات بنای خود که چو صبح
نفس کشیدن من تا نفس کشیدن رفت

طلب فسرد و نگردید محرم تپشی
چو چشم آینه‌ام عمر بی پریدن رفت

جنون به ملک هوس داشت بوی عافیتی
رمید فرصت و آرام تا رمیدن رفت

به رنگ غنچه‌ی تصویر در بغل دارم
شکفتنی ‌که به تاراج نادمیدن رفت

کسی ز معنی چاک جگر چه شرح دهد
خوشم‌ که نامه‌ی عشاق تا دریدن رفت

چه جلوه پرتو حیرت در تن بساط افکند
کز آب چشمه‌ی آیینه‌ها چکیدن رفت

فنا به رفع بلاهای بی‌امان سپر است
به سوختن ز سر شمع سربریدن رفت

مرا به بی‌کسی اشک‌ گریه می‌آید
که در پی تو، به امید نارسیدن رفت

گران شد آنقدر از گوهر نصیحت خلق
که ‌گوش من چو صدف بیدل از شنیدن رفت

به لطف شعر ویرایش شده را جایگزین کنید🙏

Mahmood Shams در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۴۲ در پاسخ به حمید رضا۴ دربارهٔ ایرج میرزا » قصیده‌ها » شمارهٔ ۱۰ - انتقاد از حجاب:

حضرت حافظ ✍️

ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی

تا راهرو نباشی کی راهبر شوی !!؟

در مکتب حقایق پیش ادیب عشق

هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی 

با سلام و احترام 

اولا نیازی به منبع و آمار نیست چون خداوند  متعال برخلاف حیوانات  به انسان قدرت تعقل و تفکر داده و راهنما فرستاده تا از آن برای دوری از  آسیب و رنج و سعادت در دنیا و آخرت خویش بهره ببرد !! ولی افسوس که عده ای از این نعمت الهی استفاده نمی کنند !!

ثانیا همین تفکرات شماست که به جای تحقیق و پژوهش و عبرت و درس گرفتن از کشورهایی که این مسیر را رفته اند به تقلید دچار شدیم ، در عصر ارتباطات و در دسترس بودن آمار و اطلاعات به سر می بریم که حتی با مترجم های آنلاین و رایگان نیازی به دانستن زبان خارجی هم نیست ،‌ در سایت های خبری و روزنامه‌های غرب از آمریکا ، انگلیس ، فرانسه ، آلمان،  کانادا و .... بخوانید،  وقت و حوصله ندارید با یک جستجوی ساده ( جنبش می تو ، #من_هم : metoo# ) یا سخنان دو سلبریتی خارجی خانم مدونا و لیدی گاگا با زبان اصلی در مورد تجاوز و ابزار شدن زنان در غرب  را ببینید ، از چرایی تاسیس وزارت تنهایی در انگلیس !! از آمار خودکشی های روزافزون در ژاپن و افزایش چشم گیر تنهایی و انزوا از سالمند شدن جامعه و نبود نیروی کار جوان که علت چیست !!؟ آیا از بی حجابی و بی بند و باری و  افزایش عرضه زنان و مردان نفس پرست و تنوع طلب در خود کشور ما در دو دهه اخیر بی اطلاع هستید !!؟ کافی سری به دادگاه های خانواده و مشاوران خانواده بزنید !! با گسترش و فراگیری فضای مجازی و ماهواره و پخش موسیقی های مبتذل و سریال های ترکی و خارجی و عادی جلوه دادن خیانت و روابط متعدد و تنوع طلبی !! از آزار و اذیت زنان در مترو فرانسه و توئیت آقای مکرون خبری نشنیده اید !!؟

از تجارت زنان و دختران و س . ک . س و برده ج ، ن ، س ، ی  بخصوص در کشورهای غربی ، و ژاپن و ....... هزاران آمار و دلیل دیگر از آموزش رابطه ج . ن .س . ی در مدارس ابتدایی به کودکان زیر ۱۰ سال و .... انحطاط اخلاق ، خانواده و جامعه !! 

آه و افسوس در زمانه ای زندگی می کنیم که برای تبیین و آگاهی ارزش و مسئله ای به سادگی عفاف و حجاب و ضرورت و لزوم پوشش باید هزاران دلیل و سند و مدرک علمی و تجربی از غرب ‌و شرق ، جدا از سخنان بزرگان و ادیبان کشور و دین و کلام الهی بیاوریم تا عده ای را از خواب غفلت و تلاش و توطئه دشمنان ایران و اسلام بیدار کنیم 

که بنیاد خانواده و جامعه در خطر و آسیب  است !!

پیشنهاد می کنم از مستند اکسونامی در رابطه با انقلاب ج .ن . س . ی در آمریکا و به تدریج تقلید دیگر کشورها و مستند شکارچی مجازی ، که در ( وبگاه آپارات ) رایگان در دسترس هست شروع کنید

موفق باشید 

Nima B در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۳۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۶۱:

جهانِ کد: جهان پر از رنج و محنت

mohamad M در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۷:

اصلا نمیشه مولاناهمچین شعری بخونه الکیه بابا

۱
۸۹
۹۰
۹۱
۹۲
۹۳
۵۲۶۶