گنجور

 
حافظ

به حسن و خُلق و وفا کس به یارِ ما نرسد

تو را در این سخن، انکارِ کارِ ما نرسد

اگر چه حُسن‌فروشان به جلوه آمده‌اند

کسی به حُسن و ملاحت به یارِ ما نرسد

به حق صحبت دیرین که هیچ محرمِ راز

به یارِ یک جهت حق‌گزارِ ما نرسد

هزار نقش برآید ز کِلکِ صُنع و یکی

به دل‌پذیری نقشِ نگارِ ما نرسد

هزار نقد به بازارِ کائنات آرند

یکی به سکهٔ صاحب عیارِ ما نرسد

دریغ قافله عمر کآن چنان رفتند

که گَردشان به هوایِ دیارِ ما نرسد

دلا ز رنجِ حسودان مرنج و واثق باش

که بد به خاطرِ امیدوارِ ما نرسد

چنان بِزی که اگر خاکِ ره شوی کس را

غبارِ خاطری از ره‌گذارِ ما نرسد

بسوخت حافظ و ترسم که شرحِ قصهٔ او

به سمعِ پادشهِ کام‌گارِ ما نرسد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۱۵۶ به خوانش فریدون فرح‌اندوز
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غزل شمارهٔ ۱۵۶ به خوانش فاطمه زندی
همهٔ خوانش‌هاautorenew
غزل شمارهٔ ۱۵۶ به خوانش سارنگ صیرفیان
غزل شمارهٔ ۱۵۶ به خوانش سعدا مصلحی
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
اهلی شیرازی

پری بحسن رخ گلعذار ما نرسد

ملک بخلق خوش غمگسار ما نرسد

وفای کس بوفای نگار ما نرسد

بحسن و خلق و وفا کس بیار ما نرسد

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از اهلی شیرازی
فیض کاشانی

به علم و سیف و نسب کس به یار ما نرسد

تو را در این سخن انکار کار ما نرسد

اگرچه پادشهان در جهان بسی بودند

کسی به علم و به نصرت به یار ما نرسد

به حسن خلق و وفاداری و جهانگیری

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فیض کاشانی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه