گنجور

حاشیه‌ها

فرزاد عارفی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۵۱ در پاسخ به گیلدا دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲۴:

معنی این میشه کی ای صاعب در این چرخ گردون و در این دنیا بساط عیش و نوش خوشگذرانی راه انداختن به مانند آن می‌ماند که در مسیر سیل برای تفریح و گذروندن وقت بنشینی و وقت بگذرونی

فرزاد عارفی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۴۴ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۳۸۰:

برای من ناراحت کننده بود که دوستان به اصل مطلب پی نبردن ، ببینید درسته که فردی که مشروب زیاد میخوره دیگه مست نمیشه و به قولی کفاره اش هوشیار در میان مستان نشستن است اما اینجا شاعر منظورش مشروب خوری نیست مثال داره واستون میزنه ، معنی این بیت اینه که کفاره زیاد دانستن ، و اطلاعات زیاد و رسیدن به مرحله‌ای که خیلی چیزها رو میدونی که این خودش بسیار مسئله دردناکیه چون ((هر که فهمش بیش دردش بیشتر )) هوشیار در میان مستان نشستن است ، یعنی فردی که زیاد می‌فهمه ، زیاد اطلاعات داره ، و همون هر که فهمش بیش دردش بیشتر در موردش صدق میکنه و اینقدر از باده دانایی خورده که به این درجه رسیده کفاره اش اینه که در میان مردمی که با کوچکترین مسائل شاد میشن و شاد زندگی میکنن اون درونش دردی ناشی از دانستن داره که جلوگیری میکنه از مستی و خوشگذانی راحت و بی‌دغدغه نظر بنده حقیر اینه چون کسی مثل صائب تبریزی نمیاد در مورد اینکه شراب زیاد بخوری دیگه نمیگیردت شعر بگه

محمدجواد تقوی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:

اشعار حافظ به نحوی شریعت رو با عشق معادل میدونه همونطوری که در بیت آخر میخونیم نوشته شده که 

اگر در روز مرگت بتونی جام عشق را در دست بگیری تو را یکسره از میکده به بهشت میبرند.

در مقاله شراب در شعر حافظ هم به این نکته اشاره شده بود که گفتم لینک بدم دوستان بخونن

حسن از آباده در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۳۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۸ - خواندن محتسب مست خراب افتاده را به زندان:

درود بر همراهان.عالی

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۵۷ در پاسخ به سام دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱:

سامِ نریمانِ عزیز

کوتاه نوشتی ولی قفلِ فهمِ این رباعی را بر من گشودی.

سپاسگزارم 

همیشه شاد و تندرست باشید 

یوسف شیردلپور در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۳۱ دربارهٔ ایرج میرزا » غزل‌ها » شمارهٔ ۵:

گلهای رنگارنگ 567 دکلمه فوق العاده زیبا ودلنشین از بانو آذر پژوهش 👌👌💞

جمال رادفر در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۳۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۱:

شرح غزل 321 شیخ سعدی به وسیله دکتر بهادر باقری را در سایت ادبستان شیراز بشنوید 

پیوند به وبگاه بیرونی

جمال رادفر در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷:

شرح غزل شماره 47 شیخ اجل سعدی به وسیله دکتر بهادر باقری را در سایت ادبستان شیراز بشنوید 

پیوند به وبگاه بیرونی

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۵۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰:

و اندیشه یِ فردات بجز سودا نیست!

سودا: دلتنگی, افسردگی, حالِ خراب( زمانِ حال که باید در آن خوش باشیم, ناخوش و غمگین باشیم)

این که در زمانِ حال, نگران فردا هستیم و براحتی نقد را به نسیه می دهیم ,به چیزی جز دلتنگی و افسردگی نمی توان تعبیر کرد! فکر کردن به فردا و وانهادن زمانِ حال, نتیجه یِ افسردگی و دلتنگی و شاد نبودن! است وگرنه اگر کسی واقعا شاد باشد چرا باید این شادمانی را با فکر کردن به فردا ضایع کند!  

همچنین سودا ایهام به بیماری روحیِ سودایی! نیز دارد. سودایی به معنی افسرده! در واقع خیام می گوید تمامی کسانی که زمانِ حال را با اندیشه یِ فردا ضایع می کنند همگی از بیماری روحی رنج می برند!

 

فکه> میسان> عراق {سحرگاه ۱۵ آوریل ۲۰۲۳} 

علی عاصی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۰۱ دربارهٔ مولانا » فیه ما فیه » فصل اول - یکی می‌گفت که مولانا سخن نمی‌فرماید:

لَبسْنَ الْوَشْیَ لَا مُتَجَمِّلَاتٍ وَلکِنْ کَیْ یَصُنَ بهِ الْجَمَالَا

«آن دلبران جامه دیبا را بهر آراستن به تن نکردند بلکه بدان جلوه و جمال خویش را (از دیده‌ها) پنهان کردند.»

امیر مسعود دلاوری در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۴۱ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۰:

منظور از موی میان در بیت چهارم، کمر باریک بودن است که خاقانی از این عبارت در جای دیگری هم استفاده کرده 

در عشق تو شد موی زبانم به گزاف 

کان موی میان  ز غم دلم کرد معاف

M Y در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۴۰ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۵۹ - مناجات با قاضی الحاجات:

سلام

بیت بیست و پنجم هم در وزن و هم در معنی اشکال دارد. صحیح مصراع این است: " وز دَوِ اول من آن درباختم"

سید عباس حسینی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۵۲ در پاسخ به حنّان دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹:

لات و هبل و عزی را از سنگهای کعبه تراشیدند .. در فضای غفلت شرک از پهلوی توحید بیرون میجهد

سیروس شیخ‌رباط در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:

«سرشک گوشه‌گیران را چو دریابند، در یابند»

زیبایی این مصرع در ارتباط بین سرشک(اشک چشم) و‌مروارید(در) و صدفی که آغوشش را برای قطره(اشک) باز می‌کند و اشک را دربرمی‌گیرد جذاب است. و این معنا که اگر اشکی(غمی) را دریافتید و مورد محبت خود قرار بدهید آن محبت چندین برابر به شما باز خواهد گشت(اشک را دربرمی‌گیرید و صاحب مروارید خواهید شد) فوق‌العادست و بی‌نظیر.  

سید عباس حسینی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵:

تصور بنده اینه که تحسین خطا پوشی از چشم پیر مجزاست و نباید به بی خطا بودن قلم صنع مربوط دانست  این نگاه تحسین امیز فقط قالب اظهار ارادت دارد و کاملا جدا از شرح اول هست   .از ژرفای سخن خواجه بدور است که چنین نگاه کم عمقی را به پیر خود داشته باشد  . ترادف موسیقایی و هارمونی موجود در چینش عبارات  این شبهه را میسازد و این شاید به لحاظ صنعت محل نقص باشد .انچه مسلم است خواجه سلطان این عرصه بوده و هستند لیکن نمی توان ایشان را  از  غفلت در صنعت مبری دانست.شاید اگر به مغناطیس مفهومی کل شعر توجه شود خطایی تناقضی دیده نشود

محمد حسین حسنی شلمانی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۲۷ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » فی لسان الاصفهانیه » شمارهٔ ۱:

برده دل شهری گشت و(همه) اکنون فریاد کندکه دل که دارد
‏ان دل که به دینه روز خستی/چاره‌ بکنش که سخت زار است
‏بیداد کنی،همیشه،آخر/کاری به ازین کن این چه کار است؟

محمد حسین حسنی شلمانی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۲۶ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » فی لسان الاصفهانیه » شمارهٔ ۱:

گر زیرکِ عالمت ببیند،ان سان(گیج) بشود که  گیجه(گیجگاه)خارد
‏روی تو خورست وچشم من تر؛(پس) خشکش کرده ان خورشیدرو(شایدخورژ رو)- شاید خدا رو باشد.خدا رو =روی بغانی.
‏تا کی به امید روزفردا- امروز مرا بپرس امروز
‏زلف تو به گرد گنج رویت ماری ست سیه  که دل   نمارد(نمارد= نماند=نگذارد)

محمد حسین حسنی شلمانی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۲۶ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » فی لسان الاصفهانیه » شمارهٔ ۱:

ان چهره  به من بده که تا روز   از بویه تو  سپیده تارد( از بویه تو سپیده اش تار گردد-واد=گردد)
‏تا اندوه تو به دلم درامد، نگذاشت که دل  دمی برارد

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۱۴ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۹:

سلام

امروز ۲۵ فروردین روز بزرگداشت جناب عطار نیشابوری بر شما دوستداران ادب فارسی مبارک باد.

سبحان متین در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۵۸ دربارهٔ قاسم انوار » انیس العارفین » بخش ۳ - فی نعت سیدالمرسلین،صلوات الله و سلامه علیه:

چار یارت پیشوای انس وجان :منظور از "چار یارت" چهار خلیفه راشدین صدر اسلام می باشد یعنی ابوبکر و عمر و عثمان و علی که در اشعار شعرای اهل سنت به چهار یار نبی یا چاریار نبی یاد شده است

معنی بیت مذکور:

ای رسول خدا چهار یارت(ابوبکر و عمر و عثمان و علی) پیشوای انسان ها و جنیات(یعنی همه عالَم) است

چهار یار تو پیشوای همه عالم است

کارگزاران=جمع کارگزار، خدمتگزاران، مفید، اثر بخش، اثرگذار  

حقیقت =تجلیات حق (در عرفان)

شاهباز=جوان با شرافت، جوانمرد پاک نژاد اصیل،سپاهی دلیر و شجاع

کار سازان شریعت هر چهار       شاهبازان حقیقت هر چهار

معنی بیت:هر چهر خلیفه خدمتگزاران دین و  دلاور مردان حقیقی هستند

دارالسلام=خانه سلامتی ، بهشت ، جنت ، پردیس

صد هزاران رحمت از دارالسلام /بر روان پاک ایشان والسلام

معنی:هزاران رحمت و سلام از بهشت بر روح پاک این چهار خلیفه باد

۱
۶۶۶
۶۶۷
۶۶۸
۶۶۹
۶۷۰
۵۲۶۵