گنجور

حاشیه‌ها

هوای باران در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۲۷ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۱۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب پنجم در رضا » بخش ۴ - حکایت طبیب و کرد:

یکی از بهترین خوانش‌های بوستان سعدی، کتاب صوتی بوستان سعدی، به صدای احسان چریکی، گوینده خوش‌صدای کتاب‌های صوتیه.

به نظرم برای درک درست اشعار، به فیدیبو سر بزنید، اسم احسان چریکی رو سرچ کنید، بوستان سعدی‌ش رو بشنوید.

داود پورسلطان در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۰۵ دربارهٔ سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۷ - ریش دلبر:

سلام بیت چهارم اینطوری باید نوشته شود

آوخ و دردا و حسرتا که براورد

پویا شقاقی در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱:

درود بر بزرگواران شعر و ادب فارسی 

لطفا فقط راهنمایی کنید چطور میتونم دکلمه شعر رو مثل بقیه دوستان به دکلمه ها اضافه کنم سپاسگزارم 

تجلی در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۰۲ در پاسخ به ساقی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳:

سلام دوست عزیز من  ساقی محترم

عنایتی دست داد درپی‌یافتن مقصود حافظ بودم از غزل ۱۸۳

مطالب زیادی دستگیرم شد و نظرات بسباری رو خواندم 

تا اینکه رسیدم در پی نوشت نظرات ، به نقطه نظرات شما دوست عزیز، واقعا شور و شعف خاصی برایم دست داد شرح نامه های زیادی را در خصوص غزلیات حافظ خوانده ام ولی به حق آنچه شما نوشته اید شوقی و عطری خاص داشت.

دقیقا مثل دل صاف و بی غش و شیفته ی حافظ بدرستی و زیبایی از کلمات بهره جستی و شوری عجیب در توصیفاتت متجلی بود خیلی عالی و ریز بینانه توضیح دادی و به یقین فهمیدم که روزگار درازی دست در دنیای ادبیات داری و ترکیب معانی حکایت از فرهیختگی خاص شما عزیز دارد .

و چقدر عالی در خصوص تاریخ نانوشته ی مردان این سرزمین قلم رانده ای تاسف فراوان دارد و لی نوشته ات امیدی بود در ظلمت جانکاه بی خبری 

قلمت ستودنیست و عمق درک و فهم و توصیفت ره به خقیقت دارد شبم را به نور شبفتگی حافظ بیشتر از پیش جلا دادی

دست مریزاد ایا ساقی

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۰۱ دربارهٔ آذر بیگدلی » دیوان اشعار » حکایات » شمارهٔ ۳۶ - حکایت:

خدایِ  بلندی  و  پستی  تویی

ندانم چه یی  هرچه هستی تویی

سیدمهدی فارقی در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۴۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:

 

دربیت اول مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا*گر تو شکیب داری طاقت «نمانْده »ما را  با وزن اهنگ بهتر خوانش می شود اگرچه از نظر وزن شعر شاید درست نوشته شده باشد. در این سبک عراقی، دکتر محمد اصفهانی ترانه ای مشهورساخته از ترکیب اشعار حافظ و اقبال لاهوری با عنوان شب افروزکه اهنگ انرا خودساخته است، درتمام اشعاری که در این وزن «مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن» نوشته شده و بدنبال هم سرشته شده، باید براحتی با وزن ان اهنگ خوانده شودو هرجا که سکون پیش امد یا اشکال از خود شاعر است در ابداع کلمات ویا در انتقال نسخ تبدیل صورت گرفته زیرا وزن موسیقا ارجحیت دارد بر وزن کلمات

 

همایون در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۴:

ویژگی این غزل در آنست که جلال دّین دیگر نماینده شمس نیست بلکه خود به شمس دیگری تبدیل شده است و شمس را در خود می بیند و او را در خود وصف میکند و از بردن نام او پرهیز میکند 

عشق شمس به اوج کارایی خود رسیده است و رجز خوانی عارفانه را به حق به نهایت رسانده است تا جاییکه به رستم دستان نیز جسارت بخرج میدهد 

رستم دستان و هزاران چو او 

بنده و بازیچه دستان ماست 

که نوعی شطح و مستی بی حد است

همایون در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۲:

تا نداند زر که او از کان کیست

این یک جفت غزل است و جفتش غزل ۴۲۸ است

ندانستن عشق می آورد و دانستن فخر و کبر با خود دارد مگر آنکه شخص دارای فرهنگ باشد افراد مذهبی که باور دینی دارند همه نادانی خود را در زیر یک دانایی بی ارزش پنهان می‌کنند و آن دانایی این است که می گویند میدانم که خدایی آن بالا هست بنابراین با این گفته همه نادانی خود را به دانایی تبدیل می کنند

جلال دّین پس از آشنایی با شمس از این دام نجات می یابد و عشق را در نادانی پیدا میکند

همایون در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۸:

این جفت غزل که ۴۳۲ جفت دیگر است بن مایه غزل های عارفانه پس از شمس است که تفاوت آن با غزل های پیش از شمس در همین ندانم و ندانستن است

غزل های گذشته و پیش از آشنایی با شمس محتوای دانستن زیاد و سواد بالا دارد که در فضای مذهب و دین پدید می آید 

در ندانستن است که دوست ارزش بالایی می یابد در دانستن فخر و خودبینی جلوه میکند 

همایون در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸:

غزل در وصف کسی است که وصف ناپذیر است و هرگز مانند او پیدا نمی شود با او بودن یعنی در کشتی نوح نشستن و نجات یافتن و در کنار او بودن یعنی در بهشت بسر بردن 

شمس انسانی متفاوت از دیگران است دیگرانی که در مذهب و باورهای دینی میخواهند به بهشت بروند و با رسیدن یک کشتی نجات از سوی پیامبری به رستگاری برسند که جلال دّین خود پیش از این از قماش آنان بود و تنها شمس میتوانست او را نجات بدهد و از آن تاریکی بیرون بیاورد

چه شانس بزرگی نصیب او شد که راه او را برای گل شدن و بهشتی شدن گشود

همایون در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰:

غزل سراپا در وصف شمس تبریز است 

شیوه وصف کردن میرساند که شاعر در وجود خود تربیت عارفانه بسیار نادرستی از گذشته داشته است و عرفان مذهبی تمامی ذهن و عقل و هوش او را فاسد و گمراه کرده بوده است، و شمس توانسته است او را از آن گمراهی کشنده نجات دهد

همایون در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶:

این غزل کلیدی است برای پی بردن بیشتر به روند شکل گیری روحیه عرفانی و شاعری جلال دّین، محتوی غزل رجز خوانی عارفانه است بی آنکه شاعر در حقیقت عارف حق باشد بلکه عارف دینی است و تنها در دین  و ایمان مذهبی خود به مدارج بالا رسیده است 

با آشنایی با شمس تبریز او به موقعیت خود پی میبرد و راه تازه ای بر او گشوده می‌شود 

همیرضا در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶:

آقای محمدرضا ضیاء عنوان می‌فرمایند که این غزل علی رغم تفاوت در ردیف، ممکن است در پاسخ به غزل رفیع‌الدین لنبانی به مطلع زیر سروده شده باشد:

به سنبلی که عذارت بر ارغوان افگند

هزار شور در این جان ناتوان افگند

همینطور حدس می‌زنند حافظ در این غزل تحت تأثیر این غزل از کمال اسماعیل بوده باشد.

هانی اسدی در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۴۲ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:

بی‌مزد بود و مِنَّت، هر خدمتی ...

باسلام و عرض ادب

یارب مباد کس را مخدوم بی عنایت. از این واضح تر نمیشود بیان کرد. مخدوم کسی است که به او خدمت شده. خادم یا خدمت کار کسی است که خدمتی ارائه کرده. پس معنی میشود: من خدمتی کردم که مزد و منتی نداشت. حتی این هم غلط است. وقتی کسی انتظار مزد دارد نمی تواند ادعا کند که منتی نگذاشته است زیرا جبران خدمت با پرداخت مزد است. در مصرع دوم هم واژه مخدوم نابه جاست. یعنی یارب به کسی که خدمت دریافت کرده عنایت بفرما. 

باز اگر بنده اشتباه میکنم بفرمایید که اصلاح شود.

حبیب شاکر در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۱۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۸:

سلام بر دوستان ادب ورز 

دنیا نکند وفا ،مگر می فهمیم؟! 

رحمی نکند به ما، مگر می فهمیم؟! 

گر اهل وفا بود جهان،کی می شد؟! 

دوران من و شما، مگر می فهمیم؟! 

 

یا 

گر اهل وفا بود جهان،کی می داد؟! 

نوبت به من و شما...

سپاس از دوستان ور مهر

D در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱۰:

همایون عزیز ممنونم ازتون و امید وارم امثال ایشون و بیشتر ببینیم تا ماهم بتونیم استفاده بیشتری بکنیم ازشون

محمد خراسانی در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۳۷ دربارهٔ وطواط » مسمط مصنوع:

وزن مفعول مفاعیل مفاعیل فعل

محدثه مرنگی در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۵۴ دربارهٔ کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

خیلی زیباست...نصف ابیات تشبیه مرجع داره

مسکین در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳:

سلام،
خدا قوت بخاطر سایت خوبتون

در قیمت آهنگ ها اسم خواننده زده جلال الدین محمدیان، در صورتی که این آهنگ رو سید خلیل عالی نژاد خوانده، خودتون یه تحقیق بفرمایین و تصحیح کنین. تشکر

۱
۶۶۶
۶۶۷
۶۶۸
۶۶۹
۶۷۰
۵۴۰۸