گنجور

حاشیه‌گذاری‌های عباسی-فسا @abbasi2153

عباسی-فسا @abbasi2153

تاریخ پیوستن: ۲۷م اردیبهشت ۱۴۰۰

آمار مشارکت‌ها:

حاشیه‌ها:

۳۶۰

ویرایش‌های تأیید شده:

۲۹۹

ترانه‌های مرتبط تأیید شده:

۱

مشق‌های پیشنهادی تأیید شده:

۴۲

خوانش‌های تأیید شده:

۵۸


عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۲۵ روز قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۱۳ در پاسخ به مرتضی دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۱:

سلام

آن گاه در این صورت باید تمام افعال را هم تغییر دهیم 

مثلا سل در مصرع اول بشود سلی

یا مصرع

فَکَم تُمَرِّرُ عَیشی و أنتَ حاملُ شهدٍ

بشود 

فَکَم تُمَرِّرینَ عَیشی و أنتِ حاملةُ شهدٍ

و در این صورت همه چیز به هم می‌ریزد

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۲۹ روز قبل، پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۰۶ در پاسخ به معز دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:

همین شکل صحیح است

تو پسِ پرده چه دانی که که خوب است و که زشت

چون در تاریخ داریم که شاه شجاع در نامه ای به سلطان جلال الدین حسین جزایری به همین مصرع اشاره دارد و می دانیم که شاه شجاع معاصر حافظ است و همدم و دوست حافظ

بنابراین همین نقل شاه شجاع دلیلی است بر صحت این مصرع به همین شکلی که وجود دارد.

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۲۷ در پاسخ به محمد عینی زاده موحد دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳:

در کدام معجم چنین معنی برای وادی الأراک یافتید؟

چرا هر آنچه را دوست داریم به زبان حافظ بیچاره می‌گذاریم؟

خوب که خودش در پایان غزل، فرموده:

خدا داند که حافظ را غرض چیست

و عِلْمُ اللّهِ حَسْبی مِن سُؤالی

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳:

سَلامُ اللّهِ ما کَرَّ اللَّیالی

و جاوَبَتِ الْمثانی و الْمِثالی

سلامِ خدا تا زمانی که شب مکرر می‌گردد و سیم‌های دوم و سوم عود جواب می‌دهند

 

عَلیٰ وادِی الْأَراک و مَن عَلَیها

و دارٍ بِاللَّویٰ فوقَ الرِّمالِ

بر وادی الأراک (سرزمینی نزدیک مکه) و کسی که در آن سرزمین است و خانه‌ای که بر روی شن‌ها است.

 

دعاگوی غریبان جهانم

و أَدعُو بِالتَّواتُر و التَّوالی

و به تواتر و پی در پی دعا می‌کنم

 

 

فَحُبُّک راحَتی فی کُلِّ حینٍ

و ذِکرُک مونِسی فی کُلِّ حالِ

دوستی تو در هر حالت مایۀ آسایش و راحتی من است و یاد تو همدم من در هر حال است.

 

خدا داند که حافظ را غرض چیست

و عِلْمُ اللّهِ حَسْبی مِن سُؤالی

و علم خداوند برای درخواست من بس است

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۵۲ در پاسخ به محمد حسین دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳:

در زبان عربی حرکت حرف آخر در مصرع دوم به صورت اشباع خوانده می‌شود

کسره به صورت ای

ضمه به صورت او

فتحه به صورت آ

الرّمال مجرور است (الرّمالِ) و به صورت الرّمالی خوانده می‌شود

حال مجرور است با تنوین (حالٍ) ولی طبق قانون چون در آخر مصرع دوم است بدون تنوین (حالِ) نوشته می‌شود و حالی خوانده می‌شود.

 

همه را حرکت‌گذاری می‌کنم تا مشخص گردد.

 

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۲:

بیت اول

یا مُبْسِماً یُحاکی دُرْجا مِنَ اللِّآلی

ای خنده‌رویی که (لبخندت) حکایت از صندوقچه جواهرات می‌کند.

 

بیت 7

قُمْ فَاسْقِنی رَحیقاً أَصْفیٰ مِنَ الزُّلالِ

برخیز مرا از شرابی بنوشان که خالص تر از آب گوارا و زلال

 

بیت 8

 

اَلْمُلْکُ قَد تَباهیٰ مِن جِدِّهِ و جَدِّه

کشور و قلمرو پادشاهی به تلاش و بخت و فرۀ او افتخار کرده است

 

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۸:

بیت ششم:

اَلصَبرُ مُرٌّ و العُمرُ فانٍ

یا لَیتَ شِعری حَتّامَ أَلْقاه

شکیبایی، تلخ است و عمر، فانی و زودگذر است

کاش می‌دانستم چه هنگام، او را ملاقات می‌کنم

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۴۶ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵ - ایضاله:

در بیت 22

جامهٔ سوک بر بنفشه برید

زان مگر لاله دل‌فگار آمد

 

برید به فتح ب (بَرید) درست تر می نماید چون اگر به ضم (بُرید) بخوانیم فاعلش نامشخص است.

 

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۳۴ در پاسخ به Koroush دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵ - در وصف بهار:

نظر دبیرتان درست است

 

و نیز حرف «ت» در فکرت، ضمیر نیست بلکه فکرت به معنی فکر است

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۳۳ در پاسخ به محمد حنیفه نژاد دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵ - در وصف بهار:

درود بر شما

همان «بامدادی» درست است به دلایل مختلف

بلافاصله در ابیات بعد، سخن از شکفتن گل و گلزار است: بلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوق

وقت گل، همان بهار است

و نیز مستقیما و صراحتا به اول بهار اشارت دارد:

این هنوز اول آذار جهان افروز است.

آذار، فروردین است.

فرمودید زیبایی در روزهای بعد هم بیشتر خواهد شد.

سعدی به همه اشاره دارد تا اردیبهشت و خرداد

این هنوز اول آذار جهان‌افروزست

باش تا خیمه زند دولت نیسان و اَیار

نیسان، اردیبهشت و ایار، خرداد است و می‌دانیم شکوفایی شیراز در اردیبهشت است.

با این صراحتی که سعدی در اشاره به اول بهار دارد چگونه می‌توان از کلمۀ بامدادان استفاده کرد و گفت هر روز منظور است و موقع گرگ و میش؟

کجا هر روز فصل گل است و نالش بلبل؟ کجا هر روز، اول آذار جهان افروز است؟

حتی معتبرترین اساتید هم بنوسیند «بامدادان» دلیل بر درستی آن نیست. وقتی می خواهیم در باره بیتی نظر بدهیم کل غزل یا قصیده را در نظر بگیریم. 

مثلا برخی تصور می‌کنند «قدر» در این بیت، منظور شب قدر رمضان است! اما باید کل غزل را دید که صراحتا به شب وصال یک دوست اشارت دارد.

دهل‌زن گو دو نوبت زن بشارت
که دوشم قدر بود؛ امروز، نوروز

 

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۲۸ در پاسخ به قاسم روشن دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳:

این معنی از کجا آمد؟

خیلی روشن است که این گردکان (گردو) بر گنبد نخواهد ماند

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۲۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳:

در بیت چهارم مصرع دوم: حسد گو دشمنان را دیده بردوز

باید حسدگودشمنان با هم خوانده شود

به معنی دشمنانِ حسد گو

دیده دشمنانِ حسدگو را بردوز

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۵۱ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۳ - در وداع ماه رمضان:

 

غادَرَ الْحِبُّ صُحبةَ الْأَحباب

فارَقَ ‌الْخِلُّ عِشْرَةَ الْخُلّان

غادَرَ: ترک کرد

حِبّ: دوست

صحبت: همراه بودن، همدم بودن

أَحباب: دوستان

فارَقَ: ترک کرد، رها کرد

خِلّ: دوست همراه

عِشْرَةَ: آمیزش و دوستی

خُلّان: دوستان

دوست، همراهی دوستان را ترک کرد

دوست صمیمی، دوستی یاران را رها کرد

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۵۶ در پاسخ به همیرضا دربارهٔ کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۶:

بله سپاسگزارم جناب مهندس محمدی عزیز

از این نظر کاملا درست است و بنده هم عرض کردم خواننده این شاخه گل، استاد است. شاید یک موقع کسی خواست دنبال این اجرا بگردد بداند در آثار استاد است.

ولی شما کاملا درست می‌فرمایید.

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۵۴ دربارهٔ کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۶:

خواننده این شاخه گل (407) استاد شجریان است اما در اینجا ذکر نشده

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹:

ماشالا چقدر ادیب و شاعر بالا دست سعدی وجود داره!!!

برخی هنوز نمی‌دانند که یک بیت از سعدی است یا از دیگری و دستور به اصلاح می‌دهند.

برخی هنوز حتی از نظر ذوقی به قافیه و وزن وارد نیستند ولی از پیش خود بیت‌ها را اصلاح می کنند و کاری هم ندارند که اصلا وزن به هم ریخته است. آن هم شعر چه کسی را؟ سعدی را؛ خداوندگار را. کسی که مالک و حاکم سرزمین سخن است و جز او کسی نتونسته است با این همه زیبایی و ایجاز و روانی سخن بگوید.

بس کنیم این همه استادی را

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۱۷ در پاسخ به احسان دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۹:

ماجرا یک ترکیب عربی است (ما جَری) که در فارسی با الف ممدوده نوشته می‌شود

یعنی آن چه رفت

ورنه با تو ماجَراها داشتیم

یعنی با تو از آن چه (بر من) رفته است حرف‌ها دارم

 

ضمنا می‌توانیم خودمان شعر بگوییم و هر ترکیبی دوست داشتیم استفاده نماییم

سخن حافظ رابگذاریم همان‌گونه که است باشد هرچند بر ذهن ما خوش نیاید

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۴۱ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲ (که همه اوست هر چه هست یقین - جان و جانان و دلبر و دل و دین):

طابَ رَوحُ ‌النَّسیمِ بِالْأَسْحار
أَینَ دَورُ النَّدیمِ بِالْأَنوار
وزش نسیم در سحرگاهان پاک و جانبخش است
کجاست (چه شد؟)گردش می روشن و نورانی در دست یاران هم پیاله ؟

أَ کُئوسٌ تَلَأْلَأَتْ بِمُدام
أَمْ شُموسٌ تَهَلَّلَتْ بِغَمام؟
آیا جام هایی است که پیوسته می درخشند؟ (معنی ایهامی: مدام معنی شراب نیز دارد- کجاست جام هایی که با شراب داخلش می درخشند؟)
یا خورشیدهایی که از پس ابرها می درخشند؟

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۲ ماه قبل، شنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۳۶ در پاسخ به سپیدار دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۶:

عاشقان مسلح؟

یعنی چون در مصرع دوم «تیغ» آمده؛ باید عاشقان هم مسلح باشند؟

عاشقان حتی سپر را می‌اندازند و خود را سپر و سیبلِ تیر معشوق می‌کنند چه رسد که سلاح برگیرند

به خشم رفته ما را که می برد پیغام

بیا که ما سپر انداختیم اگر جنگ است

 

شرط وفاست آن که چو شمشیر برکشد

یار عزیز جان عزیزش سپر بود

 

تو را خدا به سعدی بزرگ درس ندهید. حداقل یک دور چند غزل سعدی را بخوانید و سپس به سعدی بگویید چنین کن

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۲ ماه قبل، جمعه ۱۰ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۳۴ در پاسخ به محمود یوسفی دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۶:

در نگاه اول به نظر می رسد «ضرورت» درست‌تر است اما وقتی به مصرع اول دقیق شوید مشخص است که «مروت» درست‌تر و با معناتر است.

مروت و جوانمردی است که توانگرانی که در کنار خانۀ درویش هستند همیشه در باره او بیندیشند و به فکر او باشند.

ابتدا سعدی این نکتۀ اخلاقی را گوشزد می‌کند سپس به سراغ پیام عاشقانه‌اش می‌رود 

ای کسی که از نظر زیبایی توانگر هستی اصلا از حال درویشان که ابراز نیاز نمی‌کنند و در ظاهر توانگر می‌نمایند بی خبر هستی؛ چه خسته باشند چه مجروح و زخمی

 

۱
۲
۳
۱۸