گنجور

حاشیه‌گذاری‌های رضا از کرمان

رضا از کرمان

تاریخ پیوستن: ۶م شهریور ۱۴۰۰

سلام بنده محمدرضا ذویاور ساکن کرمان شاعر و دوستدار شعر وادب  ومخلص تمامی همراهان گنجور میباشم

آمار مشارکت‌ها:

حاشیه‌ها:

۷۲۷


رضا از کرمان در ‫۲ روز قبل، یکشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۴۳:

درود 

واقعا فایده تفسیر هوش مصنوعی بر اشعار چیه ؟بنظر بنده که فقط گند میزنه به هرچی شعره  ببینید در تفسیر این غزل زیبا چه اراجیفی نوشته  اصرار مدیران سایت بر بقای این تعابیر وتفسیر غلط از چه بابته  نمیدونم.

شاد باشید

رضا از کرمان در ‫۳ روز قبل، شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۰۹ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۵۳ - تفسیر این آیت که وَ إِنَّ الدّارَ الآخِرةَ لَهیَ الحَیَوانُ لَوْ کانوا یَعْلَمونَ کی در و دیوار و عرصهٔ آن عالم و آب و کوزه و میوه و درخت همه زنده‌اند و سخن‌گوی و سخن‌شنو و جهت آن فرمود مصطفی علیه السلام کی الدُّنیا جیفةٌ وَ طُلّابُها کلابٌ و اگر آخرت را حیات نبودی آخرت هم جیفه بودی جیفه را برای مردگیش جیفه گویند نه برای بوی زشت و فرخجی:

درود 

کوروش عزیز از این دو بیت  که فرمودید یک معنی ساده ویک مقصود نهایی برداشت میشود 

اول معنی:   عشاق در زمان هم بستری با معشوق  به جهت بهره بیشتر جنسی تن خود ومعشوق را برهنه می‌پسندند  ودر پیش کسی که ضعف جنسی دارد معشوق چه برهنه وچه پوشیده در جامه فرقی ندارد .( عنین = مردی که قوای جنسی ندارد )

در مثالی دیگر  خوان وسفره پر نعمت برای روزه داران  می‌گسترانند وگرنه برای مگس چه دیگ آش وچه سه پایه زیر دیگ فرقی ندارد 

مقصود جناب مولانا این است که طالبان حقیقت وسالکان طریقت  خود طالب حقیقت عریان ومحضند و از اینکه حق وحقیقت در لفافه پیچیده شود راضی نیستند و به مانند علمای ظاهر و متکلمان دنبال مباحث پیجیده در لغات  نمیگردند وعارفان واقعی مانند روزه داران که امساک نموده‌اند از لذات دنیوی چشم پوشیده واز لذت هم سفره‌گی با خالق لذت برده و قدردان نعمت الهی هستند وگرنه آنان که در لذات شهوانی دنیا غرق گشته اند چون خرمگس فرق این نعمت وخوان رحمت را  با دیگدان نمیدانند .

شاد باشی

 

 

 

رضا از کرمان در ‫۳ روز قبل، شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۴۰ در پاسخ به Nazanin R دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳۶:

در این درگاه بی‌چونی همه لطف ...

 نازنین گرامی درود 

بی چون = بی مانند ، بینظیر

بی چون از صفات باریتعالی است ودر اینجا همین معنی را دارد 

در کارگاه هستی هرچه میبینی لطف خداوند است و از نظر انسان کامل وعارف فرقی بین صحرای خشک وباغ سبز وجود ندارد وهر دو را از مظاهر خداوند می‌داند وبرای او درگاه وبارگاهی قایل نیست واو را جدا از خود نمی بیند .

بی‌چون تو را بی‌چون کند  روی تو را گلگون کند

خار از کفت بیرون کند آنگه سوی گلزار  شو

 

شاد باشی

رضا از کرمان در ‫۵ روز قبل، جمعه ۲۰ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۴۹ در پاسخ به فردان فرد دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۵۵ - در دست از دهن باز داشتن زنان مصر و زبان طعن بر زلیخا کشیدن و به تیغ غیرت عشق دست و زبان ایشان بریدن:

درود 

شاید زنان مصر دچار صفرا بودند وترنج برای صفرا نافع ومفیده الله اعلم

رضا از کرمان در ‫۵ روز قبل، جمعه ۲۰ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۴۵ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۵۵ - در دست از دهن باز داشتن زنان مصر و زبان طعن بر زلیخا کشیدن و به تیغ غیرت عشق دست و زبان ایشان بریدن:

به یک کف گزلکی در کار خود تیز ...

درود 

 در حیرتم این معانی  را هوش مصنوعی بر چه اساسی میاره لطفا  در معنی این بیت دقت کنید  گلابی کجا بود  از کجا چنین برداشتی داشته شاید هم به نوعی به حاشیه قبلی جناب فرد  ربط داره بجای ترنج گلابی بوده وهوش مصنوعی پرده از راز برداشته !!!

گزلکی= چاقوی کوچک تیز وبرنده

شاد باشید

رضا از کرمان در ‫۵ روز قبل، جمعه ۲۰ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۱۴ در پاسخ به سروش دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶:

درود بر شما 

سروش گرامی   درد در لغت به معنی ته مانده ورسوب شراب است ودردی کش به فردی اطلاق میشود که ته مانده جام یا همان درد را هم مینوشد

ساقی سیم ساق من، گر همه درد میدهد

کیست که تن، چو جام می،جمله دهان نمیکند

و در ادبیات عرفانی استعاره وکنایه از رنج ودرد معشوق در فراق یار است ودردی کش کنایه از فردی است که از لذت ورنج شراب وصل هر دو بهره میبرد یا به عبارتی به انسان کامل اطلاق میگردد

بس تجربه کردیم در این دیر مکافات 

با درد کشان هرکه در افتاد بر افتاد

 

شاد باشی عزیز 

رضا از کرمان در ‫۸ روز قبل، سه‌شنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۳۱ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۸ - حکایت مات کردن دلقک سید شاه ترمد را:

درود

بیت قبل : هرکس در زندان ظواهر  محبوس  باشد هرچند زاهدانه روزگار بگذراند ولی خلقش تنگ است

 

تا از این  تنگین مناخ یا این حصار تنگ ظاهر گرایی خود را آزاد نکند هرگز خلقش خوش نمیشود وشرح صدر پیدا نخواهد کرد 

لازم به ذکر است بنظر  تنگین مناخ  به معنای واقعی ومقصود مولانا  نزدیکتر است

شاد باشی

 

رضا از کرمان در ‫۸ روز قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۱۴ در پاسخ به سامان دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۸ - حکایت مات کردن دلقک سید شاه ترمد را:

درود 

کار در بوک است درسته 

یعنی  این زاهد اگر فتوا واجتهادی هم داشته باشه بر اساس حدس وگمانه و درست شدن کار او به احتمالات وانشاالله وماشالله  همیشگی بستگی داره

رضا از کرمان در ‫۸ روز قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۱۰ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۸ - حکایت مات کردن دلقک سید شاه ترمد را:

درود

باز در ادامه همان وساطت مردم به امیر میگویند که بااین توصیفات که از زاهد به میان آمد تا وصال حضرت حق این زاهد راهی دور را باید بپیماید چون او دل و سر در پای انسان کامل وراهنمایی نمیگذارد وآرزو دارد خود راهبر ورییس باشد 

شاد باشی 

رضا از کرمان در ‫۸ روز قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۰۴ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۸ - حکایت مات کردن دلقک سید شاه ترمد را:

درود بر شما

از چند بیت قبل مولانا به حکایت زاهد وامیر برگشته ومیگه زمانی که مردم از هیاهوی جدال امیر وزاهد وارد معرکه میشوند با دلایلی مثل اینکه این زاهد خشک مغز ونفهم است وثمری از رنج ریاضت نبرده از امیر تقاضای عفو دارند حالا مصرع مورد سوال :

جهود در اینجا کنایه از کافر است 

مردم به امیر میگویند  تمام سعی و زهد وتلاش این زاهد همانند تلاش کافران تباه شده ویا اینکه جزا وپاداش این سعی او به آینده موکول شده است .

رضا از کرمان در ‫۹ روز قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۳۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۷ - احوال سقراط با اسکندر:

چو در ناشدن هست چندین دلیل به ...

درود برشما 

 جبرییل کنایه ازسفیر وفرستاده شاه به پیش سقراطه

 سقراط میگه قطعاً شاه از روی تفنن وسرگرمی  وبازی سفیر نفرستاده ودر نیامدن من پیش شاه چندین دلیل وجود داره 

  شاد باشید 

رضا از کرمان در ‫۹ روز قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۰۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۷ - احوال سقراط با اسکندر:

ز گنبد چو یک رکن گردد خراب ...

درود بر شما 

 غنا ساز گنبد چو باشد درست : یعنی اینکه اگر حالت گنبدی شکل سازه درست باشه واصولی اجرا شده باشه اگر هم صدای ضعیفی زیر گنبد باشه ،پژواک آن صدای خوش خواهد بود  ولی اگر این اصول در ساخت گنبد به درستی اجرا نشده باشه اگر صدای خوشی هم در زیر اینگونه گنبد اجرا گردد قطعا پژواک زیبایی از آن نخواهی شنید 

رضا از کرمان در ‫۱۷ روز قبل، یکشنبه ۸ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۱۴ در پاسخ به هادی مردی دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۰ - حکایت کرم مردان صاحبدل:

درود خدا بر شما باد

کجای کارید دوستان گرامی شعر از سعدی است وحاشیه ها در خصوص فردوسی بیشتر نوشته شده 

شاد باشید 

رضا از کرمان در ‫۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۱۳ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۸۰ - معشوقی از عاشق پرسید کی خود را دوست‌تر داری یا مرا گفت من از خود مرده‌ام و به تو زنده‌ام از خود و از صفات خود نیست شده‌ام و به تو هست شده‌ام علم خود را فراموش کرده‌ام و از علم تو عالم شده‌ام قدرت خود را از یاد داده‌ام و از قدرت تو قادر شده‌ام اگر خود را دوست دارم ترا دوست داشته باشم و اگر ترا دوست دارم خود را دوست داشته باشم هر که را آینهٔ یقین باشد گرچه خود بین خدای بین باشد اخرج به صفاتی الی خلقی من رآک رآنی و من قصدک قصدنی و علی هذا:

درود بر شما 

  جد اولی با کسره به معنی تلاش وجد دومی با فتحه وتشدید  دال  به معنی بزرگی وعظمت بکار رفته و ظاهرا  شاید برداشتی ازضرب المثلی است عربی بدین صورت : من طلب وجد وجد  یعنی هرکه طلب کند وبکوشد خواهد یافت .  معنی مصرع دوم میشه هرکس تلاش داشته باشد یقینا از ثمرات آن بهره مند خواهد گردید.

  شاد باشی 

رضا از کرمان در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۲۸ در پاسخ به M_nik61 دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:

درود بر شما 

از کجا فهمیدی خیلی زرنگی 

عزیزم کدوم نظر ,نظری از من دیدی که چنین نوشتی، به تصور شما برداشت اسرار درسته,  اینجا یک سایت ادبی است که در این قسمت در مورد یکی از غزلیات حافظ داره بحث میشه بعضی غزل حافظ را با روضه امام حسین اشتباه گرفتند  اگه حافظ میخواست برای امام حسین شعر بگه نیاز به اجازه کسی ندوشت اگه نگفته نخواسته قربونت بشم  ,حالا یک عدد ۱۴ دیدی دیگه به هرچی خواستی ربطش بدی که نشد روضه ومصیبت ومداحی دوست دارید اینجا جاش نیست تشریف ببرین حسینیه  عزیز .

رضا از کرمان در ‫۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۴۹ در پاسخ به علیرضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

درود بر شما 

  دوست گرامی  از تفاسیر شما بر غزلیات حافظ چنین بر میآید که حضرتعالی دارای اعتماد به نفس بالایی هستید  که قابل ستودن وتقدیر است بدین دلیل که هرچه بنظر تان میرسد  به معنای  اشعار ایشان نسبت میدهید موفق باشید  عزیزم .

رضا از کرمان در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۲۲ در پاسخ به مهدی شریفی دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۲:

درود بر شما

  متاسفانه  بنظرم تمامی تلاشی را که جناب محمدی وسایر دست اندرکاران سایت گنجور در جهت اعتلای فرهنگ وادب پارسی انجام دادند این برداشت ها وتعابیر پر اشتباه ، هوش مصنوعی به باد فنا خواهد سپرد ونه تنها شما وبنده  ،بسیاری از عزیزانی که دلسوز این تارنمای فرهنگی هستند بارها وبارها گفته اند ولی نتیجه ای حاصل نیست  چون قدما فرموده اند  خود کرده را تدبیر نیست 

جناب شریفی  من ،شما وسایرین  گفتیم ولیکن صلاح مملکت خویش خسروان دانند .

  

شاد باشید 

رضا از کرمان در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۰۷ در پاسخ به بابک چندم دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱۹ - گفتار اندر نکوکاری و بدکاری و عاقبت آنها:

شر انگیز هم بر سر شر شود چو ...

درود بر شما 

     ممنونم  ،طبق فرمایش حضرتعالی در مضمون با این بیت تقریبا متناظره :

 

 هر عمل از خیر وشر، کز آدمی سر میزند 

آن عمل مزدش بزودی پشت در ،در میزند 

   

شاد باشید 

رضا از کرمان در ‫۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۴۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱۹ - گفتار اندر نکوکاری و بدکاری و عاقبت آنها:

شر انگیز هم بر سر شر شود چو ...

سلام صبح زیبای شما بخیر وشادی 

   دوستان اگر ممکنه در توضیح مصرع دوم راهنمایی بفرمایید .

  البته ضمن احترام وتشکر از نوشتار اقا یا خانم y   شاید بی ارتباط با چنین داستانی نباشه ولی باز مفهومش برام گنگه هوش مصنوعی هم  که هیچ کمکی نکرد واشتباه معنی کرده بنظرم .

 

   ممنونم  شاد باشید 

۱
۲
۳
۳۷