انصاف در جِبلَت عالم نیامده است
راحت نصیب گوهر آدم نیامده است
از مادر زمانه نزاده است هیچکس
کو هم ز دهر، نامزد غم نیامده است
از موج غم، نجات کسی راست کو هنوز
بر شط کون و فُرضهٔ عالم نیامده است
از ساغر زمانه که نوشید شربتی
کان نوش، جانگزایتر از سم نیامده است
گیتی تو را ز حادثه ایمن کجا کند؟
کو را ز حادثات امان هم نیامده است
دزدی است چرخِ نقبزن اندر سرای عمر
آری، به هرزهْ قامت او، خَم نیامده است
آسودگی مجوی که کس را به زیر چرخ
اسباب این مراد فراهم نیامده است
با خستگی بساز که ما را ز روزگار
زخم آمده است حاصل و مرهم نیامده است
در جامهٔ کبود فلک بنگر و بدان
کاین چرخ جز سراچهٔ ماتم نیامده است
خاقانیا فریب جهان را مدار گوش
کو را ز دَه، دو قاعده محکم نیامده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به نکوهش بیانصافی و رنجهای زندگی انسانها میپردازد. او بیان میکند که نیکی و راحتی در ذات دنیا وجود ندارد و هیچکس از درد و رنجهای زندگی در امان نیست. او به تصویرگری غمهای عمیق و دائمی که بر وجود انسان چیره شدهاند، میپردازد و به خواننده هشدار میدهد که از فریب دنیا و خوشخیالی دوری کند. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که آزادی و آرامش واقعی در این دنیا به دست نخواهد آمد و بهترین راه مواجهه با مشکلات تحمل و سازگاری است.
هوش مصنوعی: انصاف در ذات انسانها وجود ندارد و راحتی و آرامش به روح انسان نرسیده است.
هیچکس از مادر زمانه زاده نشده که قرعهٔ اندوه به نامش نباشد.
رهایی از موج غم برای کسی است که هنوز پا به رودخانه هستی و کرانهٔ جهان نگذاشته است.
هوش مصنوعی: از زندگی تجربهای چشید که هیچ چیزی به شیرینی و لذت آن نمیرسد.
هوش مصنوعی: دنیای بیرون چگونه میتواند تو را از حوادث و مشکلات محافظت کند؟ حتی کور نیز نتوانسته از آنها در امان بماند.
هوش مصنوعی: زندگی ما مانند خانهای است که در آن، زمان به آرامی دزدی میکند و به غفلت میگذرد. با این حال، در ظاهر همه چیز به خوبی پیش میرود و نشانهای از خم شدن یا کمرنگ شدن زندگی دیده نمیشود.
دنبال آسودگی مباش که برای هیچ کس در جهان. ابزار چنین آرزویی فراهم نشده است.
هوش مصنوعی: با سختی و خستگی کنار بیا و به آن عادت کن، زیرا ما از روزگار زخمهایی برداشتیم که هنوز درمانی برای آنها نیامده است.
هوش مصنوعی: به آسمان آبی نگاهی بینداز و درک کن که این دنیا فقط به عنوان مکانی برای اندوه و غم به وجود آمده است.
خاقانی! گوش به فریب جهان مده که از ده قاعده، به دو تا نیز پایبند نیست. (اشاره به ده قاعدهٔ امام محمد غزالی در سعادتنامه)
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.