محمد خراسانی در ۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۳۰ دربارهٔ شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۱:
مفعول مفاعیل مفاعیل فعل
همیرضا در ۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۵۳ در پاسخ به عباسی-فسا @abbasi2153 دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶:
با درود، هر دو ایرادتان به نظر من وارد نیست.
مورد اول «شان» بیتوجه به معنی به لحاظ جایگاه قافیه قطعاً نمیتواند شأن باشد و خوانده شود. اما شان با همین تلفظ در ادب فارسی متداول است و کلمهای مأخوذ از شأن عربی شمرده میشود. اینجا را ببینید.
مورد دوم را من گوش کردم، به وضوح و با تأکید یای نکره میخوانند، نمیدانم چطور شما مصدری میشنویدش.
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶:
خوانش آقای قاسمی ایراد بیشتر دارد
در بیت دوم شأت نصحیح است نه شان. هر دو کلمه عربی هستند شأن یعنی جایگاه و مقام و منزلت اما شان به معنی دشمن و بدخواه است
در بیت 5
هر روز خلق را سر یاری و صاحبیست
یاء در یاری یاء نکره است اما آن را مصدر خوانده اند
و البته موراد دیگر
علی میراحمدی در ۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۱۸ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » خیام فیلسوف:
براستی مقدمه هدایت بر خیام بسیار مضحک و خنده آور است و اگر نگوییم خنده آورتر از برداشتهای کسروی از حافظ است، دست کمی از آنها ندارد.
هدایت خیام را بهانه ای برای عقده گشایی های دوباره خویش قرار داده است و به بیان همان فلسفه بافیهای خود پرداخته است.
ای کاش آقایان وارد این گونه تحقیقات نمیشدند و چنین نتایج مضحکی هم اساسا به بار نمی آوردند.
سعمن در ۱ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۴۵ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ ایرج میرزا » مثنویها » زهره و منوچهر » بخش ۱:
و همین طور ایرج میرزای وابسته به دربار
سعمن در ۱ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۴۰ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ ایرج میرزا » مثنویها » زهره و منوچهر » بخش ۱:
سلام و درود
اتفاقا اگر جنابعالی این کار را انجام دهید متوجه خواهید شد که رضا شاه مستحق سرزنش است نه ستایش
بدرود
رضا از کرمان در ۱ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۰۳ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۸۹:
سلام آقا مصطفی گرامی
بنظرم منظور این باشه وقتی دلی شکست وبه درگاه خداوند دست تضرع بلند کرد مطمئن باش که حاجت روا میگرده وهمانطور که کعبه نهایت آمال هر حاجت منده اون دل شکسته, در حکم کعبه است واشکی که از دیدهگان اون شخص مضطر در حال دعا وتضرع جاری میگرده با آب چاه زمزم که در افواه عموم (مسلمانان) به نوعی مقدسه برابری میکنه
این بیت بنده را به یاد حکایت حلوا خریدن شیخ احمد خضروییه جهت غریمان در مثنوی معنوی دفتر دوم انداخت آنجا که مولانا در باب تضرع وگریه کودک به ما پندی ارزنده میده
تانگرید کودک حلوا فروش
بحررحمت درنمیآید به جوش
ای برادر طفل،طفل چشم توست
کام خود موقوف زاری دان درست
گرهمی خواهی که آن خلعت رسد
پس بگریان طفل دیده بر جسد
با عرض پوزش از سروران بزرگوار واگر توضیات تکمیلی را مرقوم بفرمایند بر بنده منت گذاشته اند
شاد باشی در پناه حق
جعفر کمالی در ۱ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۳۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۱ - پادشاهی هرمزد دوازده سال بود:
این قسمت بنظرم در وصف امرداد ماه و فصل برداشت محصول و یا در باور پیشینیان در گهنبار است،تشبیه زیبایی سیب و گذرا بودن جهان
بزرگمهر در ۱ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴۹:
این ما هستیم که اشعار را اینگونه دستهبندی کردیم، و گرنه مولانا فقط میسرود آنچه که لازم بود بگوید ؛ قطعه، غزل، قصیده....
مصطفی ا در ۱ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۴۱ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۸۹:
خیلی شعر زیبایی هست . این تک بیتش "بیکس نواز باش که هر طفل بی پدر / در منزلت به عیسی مریم برابرست" را کلی سال پیش (در پست های یک خانم افغان تبار مقیم خارج که این بیت یه جورایی همیشه یاد آور منش و رفتار خوب اون زن واسم هست و تلاش میکرد با وجودیکه خودش زندگی خوبی نداشت از درامدش به بقیه کمک کنه. و چه خوب که همه ی ما همین بیت را سرلوحه زندگیمون قرار بدهیم و به دیگران کمک کنیم حتی اگر خودمون در رفاه نباشیم.) دیده بودم و هر از گاهی در ذهنم مرور میشد. که بلاخره امروز جستجو کردم و کل شعر رو دیدم.
+بعلاوه اینکه،
کاشکی معنی روان تمام اشعار هم اضافه میکردید. مثلا معنی مصرع دوم "دست ز کار رفته به خاتم برابرست" و بیت "دلهای داغدار بود کعبه امید / شورابه سرشک به زمزم برابرست" را متوجه نشدم. ممنون میشم اگر کسی میدونه ترجمه کنه.
مسعود قزوینه در ۱ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۲۲ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۴:
سلام خدمت عزیزان
دیدگاه دوستان رو خوندم و میتونم بگم که برداشت همه دوستان تا حدودی درست بود و در تکمیل نظرات شما این رو اضافه کنم که شاعر دقیقا به داستان نرون و سوختن شهر روم اشاره میکنه و با توانایی بالا در سرودن و به زیبایی ، خودش رو به شهر روم و همسرش رو به نرون تشبیه میکنه و میشه گفت شاعر پیشامد زندگی خودش و بار غمی که براش بوجود اومده رو با اتش سوزی شهر روم و آن فاجعه مقایسه میکنه
مریم هروی در ۱ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱۲:
ابیات 1 تا 3 در آلبوم شورانگیز (بصورت ترکیب با ابیات شماره 3، 6، 8، 9، 10 و 14 غزل شماره 1914 با مطلع اگر خواهی مرا می در هوا کن ) توسط آقایان بیژن کامکار(اجرای صحنه ای) و شهرام ناظری، به آهنگسازی حسین علیزاده خوانده شده اند.
مریم هروی در ۱ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱۴:
ابیات شماره 3، 6، 8، 9، 10 و 14 در آلبوم شورانگیز (بصورت ترکیب با ابیات 1 تا 3 غزل شماره 1912 با مطلع بیا ساقی می مارا بگردان) توسط آقایان بیژن کامکار(اجرای صحنه ای) و شهرام ناظری، به آهنگسازی حسین علیزاده خوانده شده اند.
فاطمه سعادت فر در ۱ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۶:۱۷ در پاسخ به یاسر دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۲ - به خشم رفتن خسرو از پیش شیرین و رفتن به روم و پیوند او با مریم:
فردوسی
مسعود قانعی در ۱ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۵۹ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم:
باعث افتخار من هست که همشهری فخرالدین اسعد گرگانی هستم. مسعود قانعی از گرگان.
مسعود قانعی در ۱ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۵۸ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید:
باعث افتخار من هست که همشهری فخرالدین اسعد گرگانی هستم. مسعود قانعی از گرگان.
امیرالملک در ۱ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۵۱ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۶ - بیگاه به حضرت رفت در عذر آن گوید:
خدا تیره شب از شَعر تو کردست / گشاد صبح در رویت نهادست
بیا ای روز رنگین، شب شکن، چون / تو را آنگه که بینم بامدادست
حامد جلایی در ۱ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۲۰ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹ - افسانه روزگار:
۵ بیت از این شعر حذف شده و عجیبه برام
چاپ فروغ دانش
چاپ اول ۱۳۷۹
نام کتاب«متن کامل غزلیات شهریار»
قسمتی از ابیات حذف شده رو مینویسم :
بشاخ دشمنی یک میوه شیرین نمی روید/برو باغ محبت کار و کار از کشت کاران پرس
جهان ویران کند گر خود بنای تخت جمشید است/برو تاریخ این دیر کهن از یادگاران پرس
امیرالملک در ۱ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۰۶ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۱ - در مدح مجدالدین ابوطالب نعمه:
آزِ محتاجان، چو کلکش در مسیر آمد، بسوخت
آز گویی دیو و کلک او شهاب ثاقبست
این شهابِ ثاقب، نابود کننده دیو است، طبق آیات ابتدایی سوره صافات
ملک را کلک تو از دیوان دولت پاک کرد
ملک گویی آسمانستی و کلک تو شهاب
محمد خراسانی در ۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۳۵ دربارهٔ عرفی » قطعات » شمارهٔ ۱۷ - نشاه دل: