سبحان متین در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۵۸ دربارهٔ قاسم انوار » انیس العارفین » بخش ۳ - فی نعت سیدالمرسلین،صلوات الله و سلامه علیه:
چار یارت پیشوای انس وجان :منظور از "چار یارت" چهار خلیفه راشدین صدر اسلام می باشد یعنی ابوبکر و عمر و عثمان و علی که در اشعار شعرای اهل سنت به چهار یار نبی یا چاریار نبی یاد شده است
معنی بیت مذکور:
ای رسول خدا چهار یارت(ابوبکر و عمر و عثمان و علی) پیشوای انسان ها و جنیات(یعنی همه عالَم) است
چهار یار تو پیشوای همه عالم است
کارگزاران=جمع کارگزار، خدمتگزاران، مفید، اثر بخش، اثرگذار
حقیقت =تجلیات حق (در عرفان)
شاهباز=جوان با شرافت، جوانمرد پاک نژاد اصیل،سپاهی دلیر و شجاع
کار سازان شریعت هر چهار شاهبازان حقیقت هر چهار
معنی بیت:هر چهر خلیفه خدمتگزاران دین و دلاور مردان حقیقی هستند
دارالسلام=خانه سلامتی ، بهشت ، جنت ، پردیس
صد هزاران رحمت از دارالسلام /بر روان پاک ایشان والسلام
معنی:هزاران رحمت و سلام از بهشت بر روح پاک این چهار خلیفه باد
مهدی ع در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۴۸ در پاسخ به میلاد مظفری دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:
سلام و عرض ادب.
زیبا بودن کلمات فارسی از زیبایی زبان عربی چیزی کم نمیکنه.
و البته که قسمتی از زیبایی زبان شیرین پارسی وام دار زبان عربی است.
کیارش راکی در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۴۴ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هشتم در شکر بر عافیت » بخش ۱۵ - حکایت سفر هندوستان و ضلالت بت پرستان:
جناب دکتر شکوهی بحث بسیار زیبایی در خصوص واژه شناسی داشتند و عده ای هم نقد این موضوع که سعدی همه ادیان را با هم قاطی کرده و موضوعاتی از این دست.
همه این موضوعات به این دلیل است که ما تصور غلطی از شاعران قدیم و اصولا بسیاری از افراد معروف و مشهور گذشته داریم. مثلا در ذهنیت ما؛ شاعری مانند سعدی، مانند یک دکترای ادبیات ، با تسلط بر همه علوم و ریزه کاریهای ادبی و اطلاعات تاریخی و قوانین خاص ادبیات فارسی است. در حالیکه در اکثر موارد اینگونه نیست و شاعر، در اصل یک انسانی است دقیقا مانند همه انسانهای هم زمان و هم عصر خود؛ که تنها تفاوتش این بوده که دارای یک استعداد و نبوغ بالای ذاتی در چینش واژه ها و گفتن شعر بوده است. وقتی با این دید به سعدی بنگرید خواهید دید که اگر چه سعدی انسانی جهاندیده بوده که سفرهای بسیاری کرده و تجربیات فراوانی دارد. اما باز هم یک مسلمان بوده که همه مردم دنیا را، یا مومن و مسلمان میدیده و یا کافر و غیر مسلمان، در نگاه چنین مسلمانی؛ همه کافران در یک سمت هستند و فرقی هم بین زرتشتی و بودائی و هندو و مسیحی و بت پرست و همه ادیان دیگر وجود ندارد. لذا بسیار مهم است که کاراکتر و شخصیت هر کدام از بزرگان را، آنگونه که واقعا بودند ببینیم و نه آنگونه که ما دوست داریم که میبودند.
جمال رادفر در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:
شرح و تفسیر غزل 80 حافظ را می توانید در سایت ادبستان شیراز بشنوید
علی رضایی در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » مستدرکات » تکه ۲:
خدا خواست و من پس از چهل و اندی بار که سوار بر کره زمین به دور خورشید گشتم تازه چشم گشودم و خود را در معرض تابش خورشید عشق قرار دادم و هر لحظه می کوشم ذره ای اندک از نور او بنوشم.
از شما برای فراهم آوری این مجموعه نهایت امتنان را دارم. هر بیت، هر مصرع، هر واژه از کلام بزرگانی چون مولانا نیازمند عمری پویش است تا گولی چون من چیزی در آن دریابم.
میرمهدی موسوی در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۲۲ دربارهٔ اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۷۲ - حیات جاوید:
لطفا معنی کامل این شعرو بگید
خیام در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۰۳ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۴:
من همه توأم چو در هوای توأم
محمدعلی رحیمی در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۵۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۹:
شمس من اگر نقاب بردارد
همه دل کباب بنماید
محمدحسین در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۱۸ دربارهٔ ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢٢۶:
مصراع دوم بیت آخر، در امثال و حکم دهخدا به این شکل نیز ضبط شده است: کارش اینست که بنشیند و خود را بخورد (امثال و حکم 1401/3)
مهدی مولائی در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۱۴ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - مدیح ابوالفرج نصر بن رستم:
در رشته آخر (بند ۲۴) مصرع سوم ،،.
طبعم چو تن و مدح و در طبع چو جانست
اشتباهه
درستش میشه....
طبعم چو تن و مدح « تو » در طبع چو جان است
واقف محسن زاده در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۴۱ دربارهٔ حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴:
بوی الکل میداد دستانش
دهانش آلوده ی آب انگور
دستاری بر زمین انداخت
گفت .....نماز .....
من نخواندم ......... تو بخوان #واقف_محسن زاده
#شعرواقف
۲۵_۱_۱۴۰۲
محمود قاسمی در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۵۳ دربارهٔ قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۹:
چه شاعر زیبا گفتاری چرا تا کنون اسمی ازش نشنیده بودم کم کاری حوزه فرهنگی
جعفر عسکری در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۲۸ دربارهٔ کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۵:
سلام. متن، اشتباهات زیادی داره!
گاهی که سنگ حادثه از آسمان رسد
اوّل بلا به مرغ بلندآشیان رسد
ای باغبان! ز بستن در، پس نمیرود
غارتگر خزان، چو به این گلسِتان رسد
حرف شب وصال -که عمرش دراز باد-
کوتهتر است از آنکه ز دل بر زبان رسد
آخر همه کدورت گلچین و باغبان
گردد بَدَل به صلح، چو فصل خزان رسد
مرهم به داغ غربت ما، کی نهد وطن؟
گوهر ندیدهایم که دیگر به کان رسد
من جغد این خرابهام، آخر هما نیام
از خوان رزق، تا به کِیام استخوان رسد؟
رفتم فرو بهخاک، ز سرکوب دوستان
نوبت کجا به سرزنش دشمنان رسد؟
بیبال و پر، چو رنگ ز رخسار میپریم
روزی که وقت رفتن از این آشیان رسد
پیغام عیش، دیر به ما میرسد کلیم!
می در بهار اگر نکشم، در خزان رسد
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ۱ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۳۴ در پاسخ به سحرخیز قدوسی دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۲۵ - بلبل و مور:
سحرخیز
این داستانِ مورچه و بلبل هیچ شباهتی به داستانِ لُنبک و ابراهیم جهود در شاهنامه ندارد.
در این داستان, پروین از دریچه عقل, پایانِ عاشقی را فقر و تنگدستی و به گدایی افتادن می داند که تا حدی درست است کاش می شد خرد را در خدمتِ دل آورد, خب خیلی ها خواستند اینکار را بکنند ولی نشد! و نخواهد شد!
پروین در کل شبیه به سعدیِ بوستان و گلستان است نه سعدیِ غزلیات یا حافظ و مولانایِ دیوانِ شمس
داستان لُنبک آبکِش(سقا) و ابراهیم جهود مقایسه لُنبکِ فقیر سخاوتمند است که برای پذیرایی از میهمانِ خویش, بهرامِ گور, حاضر است لباس و حتی مَشکِ آب که وسیله یِ کار و ارتزاقش هست را بفروشد با ابراهیم جهودِ خسیسِ ثروتمند که بهرام گور را با اکراه و تهدید در حیاطِ منزلش جای می دهد و بهرام مجبور می شود زینِ اسبِ خود را بجایِ بالش زیرِ سر بگذارد و حتی فردایِ آن روز مجبور به تمییزکردن سرگینِ اسبِ خویش با دستمالِ گرانقیمتِ خود می شود ! که صد البته داستانی بسیار زیبا و دلنشین است.
جهت اطلاع
شاید نزدیک به ۵% از شاهنامه مربوط به بهرام گور و پدرش یزدگردِ اول باشد, هرچه که فردوسی بنا بر محدودیت زمانی نتوانست بدان بپردازد, توسط نظامی گنجوی در کتابِ هفت پیکر به آن پرداخته شده که سرشار از داستانهایِ خیال انگیز می باشد.
فَکّه> میسان> عراق {۱۳ آوریل ۲۰۲۳}
جهن یزداد در ۱ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۳۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۵:
بر اهیخت رهام گرز گران
سته شد ز پیکار دست سران
چو رهام گشت از کشانی ستوه
بپیچید زو روی و شد سوی گوه
خودم به کسی نگویید در ۱ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۲۹ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱:
شاعرسخن ازجهان اکثریت یا همان مردگان شما میدهدکه مردان مرده تان شاهدان خویش راپیشکش قبله داران وسپس با طبق گل استقبال ودوباره درچنبرسینه آنان.. اما، عجب اینکه هردوبرای بقای آنان وفادارترمیزیندچون ازدرگذشته اند ونوربی درگذشته میتابدو دیگراینکه بعدمرگ هرلحظه وهرروزجگرها ی زندگده گان خودرادرارتش ۷ قبله هفتاودو هوای مرده هفتادودوملت خون کرده اندوکسی جزآن قبله داران مرده صاحب هفتادودو کعبه هذیان ملائک برای خود دارایی باقی نگذاشته اندوتنها راه التیامشان تعویض چهره بکارنبرده شاهدانشان قبل ازمصرف قبله داران وچهارپایه داران آخرت است وآن هم اگرقبلا با طبق گل جای دیگرنرفته باشند است والی ماشاءالله تا جایی که ذخایر زمان به انتها رسد وپس ازتکاپو برای فنای خویش درگوشه وکنارمکان منتظر تکان برچهارپایه هیچگاه ننشسته خویش باشندخداراشکر جگرخون کردنشان فرصت دیدن آن رانمیدهد.
ازچشم خدا دورشده کی اعمی نباشد.
خودم به کسی نگویید در ۱ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۱۰ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۶:
چوز زلفت خدا بردی خویش
بدان صائب باعث نصحیت مکدرکردی خویش
خودم به کسی نگویید در ۱ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:
آنکه دل داده نجسته شعرداده ازدل تو
بهراین مصرع بجست صددین ازکف تو
کنون به آخرت خویش یافتی حقیقت او
چه سودکنون راه میرود کفرت ازدل جسته با خبرتو
چه دعایت به دار و چه دعای حاجت به دشمن برای او
که را ندامیدهی که ما زخدا واملاقت درجستجوی تو
امیر حسین حقانی در ۱ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۳۵ در پاسخ به ... دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۶ - حکایت دانشمند:
گزم = نوعی پارچه
رضا از کرمان در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۱۴ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۹: