گنجور

حاشیه‌ها

غمناک ابددوست در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۰۶ در پاسخ به دکتر فریبا علومی یزدی Faribaolumi@gmail.com دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹:

🙏

جهن یزداد در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۵۷ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۳:

شعر از عتاب الورقاء الشیبانی هست

اماصحا اماارعوی اما انتهی
اما رای الشیب بفودیه بدا

جهن یزداد در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۴۰ در پاسخ به Mahyar3118 Hashemi دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۱ - در مدح علی‌بن محمد:

بفرمایید  خواهش میکنم اری از منست و هر پرسشی باشد رهیم

جهن یزداد در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۳۹ در پاسخ به آزادبخت دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۱ - در مدح علی‌بن محمد:

آنچه را میگیید با  زبر است کشنده  نیو سرکش نی و توسن سرکش نیز با  زبر است

مجید بیات در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۴۵ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دهم در مناجات و ختم کتاب » بخش ۱ - سرآغاز:

و مصرع بعد  از صنعت شعر مولانا استفاده میکنم که خیلی به کلمه (دویی) اشاره میکنه و منظور از دویی یعنی  با خدا یکی نباشیم و دچار دویی یا دوتا شدن یعنی چیزی بجز خدا. و در شعر سعدی ننگ دو گفتن یعنی هرچیزی بجز خدارا یاد کردن که در ورطه یک نفس که همون قیامت باشه و نمیتونیم دیگه به خودمون و خدا دروغ بگیم چون آگاهتر شدیم. و از طرفی ننگ داریم اگر ذاتمون هویدا بشه و معلوم بشه چیزی جز خدا را پرستش کردیم. واز خدا کمک میخواد که به دادمون برسه. 

مجید بیات در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۳۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دهم در مناجات و ختم کتاب » بخش ۱ - سرآغاز:

سلام نمیتونم محکم بگم از صنعت ایهام استفاده کرده.

ولی هم ورطه یک نفس به فتح سین معنی داره هم سین به ساکنمارا در درطه ای که مثل آب دریا، آنقدر فرصت کوتاهه و عرصه تنگه که فقط با یک بار نفس حبس کردن میشه اون رو گذروند و نجات پیدا کرد و یا ورطه ای که با نفس و ذاتمون یکی شدیم و در ذات خودمون در برابر حق قرار گرفتیم تا حدی که به خودمون و به نفسمون نمیتونیم دروغ بگیم چون دربرابر حق و خدا قرار گرفتیم و با خدا یکی شدیم

محمد خراسانی در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۳۸ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۲۶:

مفاعیلن مفاعیلن فعولن

محمد خراسانی در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۳۷ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۶:

مفاعیلن مفاعیلن فعولن

محمد خراسانی در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۳۶ دربارهٔ بابافغانی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۳۲:

مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن 

محمد خراسانی در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۳۵ دربارهٔ عرفی » قطعات » شمارهٔ ۱۷ - نشاه دل:

فعولن فعولن فعولن فعل

محمد خراسانی در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۳۰ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۱:

مفعول مفاعیل مفاعیل فعل

همیرضا در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۵۳ در پاسخ به عباسی-فسا @abbasi2153 دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶:

با درود، هر دو ایرادتان به نظر من وارد نیست.

مورد اول «شان» بی‌توجه به معنی به لحاظ جایگاه قافیه قطعاً نمی‌تواند شأن باشد و خوانده شود. اما شان با همین تلفظ در ادب فارسی متداول است و کلمه‌ای مأخوذ از شأن عربی شمرده می‌شود. اینجا را ببینید.

مورد دوم را من گوش کردم، به وضوح و با تأکید یای نکره می‌خوانند، نمی‌دانم چطور شما مصدری می‌شنویدش.

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶:

خوانش آقای قاسمی ایراد بیشتر دارد

در بیت دوم شأت نصحیح است نه شان. هر دو کلمه عربی هستند شأن یعنی جایگاه و مقام و منزلت اما شان به معنی دشمن و بدخواه است

در بیت 5

هر روز خلق را سر یاری و صاحبیست

یاء در یاری یاء نکره است اما آن را مصدر خوانده اند

و البته موراد دیگر

علی میراحمدی در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۱۸ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » خیام فیلسوف:

براستی مقدمه هدایت بر خیام بسیار مضحک و خنده آور است و اگر نگوییم خنده آورتر از برداشتهای کسروی از حافظ است، دست کمی از آنها ندارد. 
هدایت خیام را بهانه ای برای عقده گشایی های دوباره خویش قرار داده است و به بیان همان فلسفه بافیهای خود پرداخته است. 
ای کاش آقایان وارد این گونه تحقیقات نمیشدند و چنین نتایج مضحکی هم اساسا به بار نمی آوردند. 

سعمن در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۴۵ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۱:

و همین طور ایرج میرزای وابسته به دربار 

سعمن در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۴۰ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۱:

سلام و درود

اتفاقا اگر جنابعالی این کار را انجام دهید متوجه خواهید شد که رضا شاه مستحق سرزنش است نه ستایش

بدرود 

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۰۳ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۸۹:

دلهای داغدار بود کعبه امید ...

سلام آقا مصطفی گرامی

 بنظرم منظور این باشه وقتی دلی شکست  وبه درگاه خداوند دست تضرع بلند کرد مطمئن باش که حاجت روا میگرده  وهمانطور که کعبه نهایت آمال هر حاجت منده اون دل شکسته, در حکم کعبه است واشکی که از دیده‌گان اون شخص مضطر در حال دعا وتضرع جاری میگرده با آب چاه زمزم که در افواه عموم (مسلمانان) به نوعی مقدسه برابری میکنه 

این بیت بنده را به یاد حکایت حلوا خریدن شیخ احمد خضروییه جهت غریمان در مثنوی معنوی دفتر دوم انداخت آنجا که مولانا در باب تضرع وگریه کودک به ما پندی ارزنده میده

تانگرید کودک حلوا فروش

بحررحمت در‌نمی‌آید به جوش

ای برادر طفل،طفل چشم توست

کام خود موقوف زاری دان درست

گرهمی خواهی که آن خلعت رسد

پس بگریان طفل دیده بر جسد

با عرض پوزش از سروران بزرگوار واگر توضیات تکمیلی را مرقوم بفرمایند بر بنده منت گذاشته اند

  شاد باشی در پناه حق

جعفر کمالی در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۳۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۱ - پادشاهی هرمزد دوازده سال بود:

این قسمت بنظرم در وصف امرداد ماه و فصل برداشت محصول و یا در باور پیشینیان در گهنبار است،تشبیه زیبایی سیب و گذرا بودن جهان

بزرگمهر در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴۹:

این ما هستیم که اشعار را اینگونه دسته‌بندی کردیم، و گرنه مولانا فقط میسرود آنچه که لازم بود بگوید ؛ قطعه، غزل، قصیده....

مصطفی ا در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۴۱ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۸۹:

خیلی شعر زیبایی هست . این تک بیتش "بیکس نواز باش که هر طفل بی پدر / در منزلت به عیسی مریم برابرست" را کلی سال پیش (در پست های یک خانم افغان تبار مقیم خارج که این بیت یه جورایی همیشه یاد آور منش و رفتار خوب اون زن واسم هست و تلاش میکرد با وجودیکه خودش زندگی خوبی  نداشت از درامدش به بقیه کمک کنه. و چه خوب که همه ی ما همین بیت را سرلوحه زندگیمون قرار بدهیم و به دیگران کمک کنیم حتی اگر خودمون در رفاه نباشیم.) دیده بودم و هر از گاهی در ذهنم مرور میشد. که بلاخره امروز جستجو کردم و کل شعر رو دیدم.

+بعلاوه اینکه، 
کاشکی معنی روان تمام اشعار هم اضافه میکردید. مثلا معنی مصرع دوم "دست ز کار رفته به خاتم برابرست" و بیت "دلهای داغدار بود کعبه امید / شورابه سرشک به زمزم برابرست" را متوجه نشدم. ممنون میشم اگر کسی میدونه ترجمه کنه. 

۱
۶۶۷
۶۶۸
۶۶۹
۶۷۰
۶۷۱
۵۴۰۸