گنجور

حاشیه‌ها

مهدی نظری در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۰۸ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:

 موردِ اینکه فرمودید انسان ابتدا عاشق معنیِ دیگران می شود اشتباه است، برعکس انسان در ابتدا شیفته صورت می شود چراکه صورت پیش از معناست،( در جنس مخالف) اما آنچه انسان را عاشق می کند جذبه ای است از جزوی مناسب که از اندرون معشوق بر می خیزد که به قول مولوی هزار صورت زیبا و سخن،  کار آن جزو مناسب را نمی کند.

مولوی در کتاب فیه مافیه می گوید : زیرا که صورت نیز اعتباری عظیم دارد چه جای اعتبار خود مشارک است با مغز همچنانک کار بی مغز برنمی آید بی پوست نیز برنمی آید چنانکه دانه را اگر بی پوست در زمین کاری برنیاید چون به پوست در زمین دفن کنی برآید و درختی شود عظیم پس ازین روی تن نیز اصلی عظیم باشد و دربایست شود و بی او خود کار برنیاید و مقصود حاصل نشود.

 

اردشیر یوسفی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۴۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۵ - روان شدن خواجه به سوی ده:

ا. یوسفی

در پاسخ به م. احمدی

دوست عزیز تعریف و ماهیت شهر و ده ماشینی الآن با شهر و ده ۸۰۰ سال پیش بسیار متفاوت هست،  پس مقایسه دو فرم و شکل زندگی با فاصله ۸ قرنی نکنید، که اگر شما هم در آنزمان میزیستید، همین نگاه مولانا را به شهر و ده داشتید

هرکه گریزد ز خراجات شهر

بارکش  غول  بیابان  شود

Setayesh As در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۰۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۹ - رفتن شاپور در ارمن به طلب شیرین:

آیا سانسور شده اس ؟

سینا موزونی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۱۴ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:

بسیار دل انگیز

 

محمد باقر انصاری در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۱۲ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایتِ شمارهٔ ۱۲:

توضیحات: تتر مخفف تاتار است و تاتار قومی در ترکمنستان و از طایفه مغول بوده اند. 

مخنث هم به کسی گویند که عادت دارد با او لواط شود که نوعی انحراف جنسی است. 

حال منظور سعدی از بیت اول این است که اگر یک مغولی خشن یک مخنث پست فطرت را بکشد نباید او کشت، زیرا او کار خوبی کرده است.  و منظور از کل داستان این است که اگر مخنث متمولی به گرسنه ای نان دهد نباید آن قبول کرد، زیرا نان او مانند نیم خورد سگ است. 

حال با این توضیحات یکبار دیگر داستان را به دقت بخوانید و ببینید استاد سخن چه زیبا گفته است. 

محمودی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۴۷ دربارهٔ نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الفحص عن امر دمنة » بخش ۱۰ - حکایت طبیب حاذقی که چشمش ضعیف شده بود:

لطفا خوانشی برای این قسمت در نظر بگیرید

ممنون

یار سیستانی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۲۸ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۷:

وزن شعر اشتباه عنوان شده است

وزن درست عبارت است از :

مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن ( هزج مثمن سالم )

یار سیستانی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۲۳ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۵ - در حسب حال و شکایت از استرداد ملکی که بوی داده بودند:

شه مرا نان داد و من جان دادمش یعنی سخن/

نان او تخمی است فانی جان من گنج بقاست

.

بی نظیر است این بیت! شاهکار است! گاهی زبان پرصلابت شعر خاقانی مرا به شگفتی وامی‌دارد

بیان محکم و استوار و زبان فخیم خاقانی بسیار زیباست

تلاش برای راه یافتن به دنیای خاقانی تقریباً قدمتی برابر با اولین سال‌های انتشار دیوان وی دارد و این به این دلیل است که خاقانی شعر را برای عموم مردم نمی‌سروده بلکه شعر را برای شاعران هم عصر و شاعران آینده می‌سروده و به نوعی دانش خود چه در زمینه ادب پارسی و چه در زمینه ی علوم آن روز را به رخ می‌کشیده و فخر می‌فروخته است!

خدا روح بزرگ این شاعر بلندپایه ی ادب پارسی را مورد آمرزش قرار بده!

طاهر در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

با سلام. ممنون از حاشیه ها و معانی عمیق دوستان.

جاوید مدرس اول رافض در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱۳:

پیر من و مراد من درد من و دوای من  

      فاش بگفتم این سخن شمس من و خدای من

در این غزل هم شمس یا بعبارتی نماد انسان کامل در ستایش است و او را تا خدا برده و وصل میکند

(چیز دیگر )در ردیف ابیات همان خدای تبارک مبباشد که مولانا در  لباس ایهام پوشانده است .یا بلحاظ سلیقه شخصی و یا بلحاظ اجتناب از کفر .

انسان که هدف از خلقش رسیدن بخداست و به مصداق لولاک لم خلقت الافلاک .هستی بخاطر وی آفریده شده  و بمصداق  کنت کنزا مخفیا و احبت اعرف فخلقتل الخلق لکی اعرف ،نماینده خداست در روی جهان مادی و فیزیکی و خدای را تمثیل میکند همه تعاریف در این غزل هدفش خدای زمینی توام با خدای آسمانی است

فجر زنده بودی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۱۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۴ - جمع شدن نخچیران گرد خرگوش و ثنا گفتن او را:

هرچه هستی جان ما قربان تست ...

دست بردی اینجا به معنای اینه که این دست یا بازی رو بردی و در واقع به معنای پیروز شدی می باشد 

فجر زنده بودی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۵۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۵ - پند دادن خرگوش نخچیران را کی بدین شاد مشوید:

هین به مُلکِ نوبتی شادی مکن ...

اعتقاد مولانا بر این بوده است که پیروزی ها و شکست ها به صورت نوبتی از طرف خدا به انسان ها می رسیده است و اینجور نیست که همیشه نوبت یک نفر باشد و تنها افرادی خاص که در ابیات بعد بیان می کند همیشه در نوبت های خدایی قرار دارند .

Mahan Tanabtab در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۰۰ دربارهٔ کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۰۱ - وله ایضا:

جناب کمال‌الدین همچین شعری را درمورد نزاع همیشگی مردم محله‌های دردشت و جوباره بر سر مذهب بیان می‌کند و آن‌ها را همانطور که در شعر آمده است نفرین می‌کند که چرا آرامش شهر اصفهان را با دعوا و نزاع‌های خود از بین می‌برند.

رند تشنه لب در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۴۷ در پاسخ به Mahmood Shams دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱:

سلام خیلی ممنون که پاسخ دادین

الآن که نوشته ی خودم رو خوندم دیدم که بد و بی دقت نوشته بودمش که همینجا عذرخواهی می کنم. در واقع منظور سوال من اینه که شاعر در بیت اول، اظهار داره که دوران فراق و هجران به سر رسیده و قرار است تا طلوع فجر از این موضوع لذت ببرد. ولی در بیت چهار با حالت دعا، خواهش و تمنا می کند که « شب هجر» هرچه زودتر به پایان برسد. این برای من یک تناقض به نظر میرسد (کماکان)

H Hj در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۵۲ در پاسخ به سراج دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۳:

سراج عزیز؛

در کلیات شمس اثر فروزان فر، شماره ۴۰۴ رباعیات این نوشتار موجود می باشد. به لطف گنجور میتوانید نسخه تصویری کتاب را هم مشاهده کنید.

سروش جامعی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱:

بدون شک یکی از شاهکارهای حافظ این غزل میباشد. با هر تفسیری که گوش کنی مست زیبایی واژها و کلمات  این غزل  میشی

جهن یزداد در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۵۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۶:

 سروده  ادوارد براون  او  دوستی داشت  به نام می  سروده

«مست می بیدار گرددد نیمه شب» فرمود شیخ
گرچه قول شیخ هست این نیست جای اعتماد
من میی دانم که هرگه مست ان گردد  کسی
سر ز مستی برندارد روز محشر بامداد

حمید در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۱۲ در پاسخ به کوشا دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۸:

دوست خوبم،  مصرع * مردار بود هر آنکه او را نکشند* اشاره به این مسئله دارد که همه چیز و همه کس فانی است و کسی در این محنت سرا باقی نخواهد ماند. در واقع اگر می خواهی کشته نشوی باید مردار باشی ( از قبل کشته شده باشی) و تنها در این صورت است که مرگ با تو کاری نخواهد داشت چون قبلن مرده ای!

مهدی هزاران در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵:

سلام و عرض ادب

سپاس از توضیحات مفید آقای ساقی

برخی ادیبان از واژه نگران در مصراع:

چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد

مفهوم «نگریستن» را نیز دریافته‌اند.

محسن خطیبی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۲۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۱ - داستان کودک مجروح:

با سلام

جای بیت دوم خالیه اگه بیت پیش زمینه بیت سوم یا همان بیت دوم نوشته نشه این پرش کج سلیقه کاملا مشهوده

پای چو در راه نهاد ان پسر

پویه همی کرد و درآمد به سر

در بیت سوم میگه

پایش از آن پویه .....

مرجع ضمیر آن مشخص نیست!

باید بیت دوم نوشته بشه تا مرجع ضمیر مشخص بشه

ممنون

 

۱
۵۹۱
۵۹۲
۵۹۳
۵۹۴
۵۹۵
۵۴۵۸