گنجور

حاشیه‌ها

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۲۹ دربارهٔ کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۰:

بازار گرمم از خنکی هایِ بخت ، زفت،

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۱۳ دربارهٔ سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۷:

اندیشه کرده ، روَم سویِ اهلِ جود

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۰۹ دربارهٔ سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۷:

تا از مقامِ خُود ، نگذارم قَدم برون

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۰۸ دربارهٔ سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۷:

از همنفس ، چُو آینه آزار می کشم

علی عابد در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۵۰ در پاسخ به احسان چراغی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۱:

کار خود گر به کرم بازگذاری ...

مخالفم. اگر از کلمه خدا استفاده کنیم اشاره مستقیم به چیزی داره که ممکنه کسانی بهش معتقد نباشن مثل من. اما استفاده از واژه کرم زیرکانه بود چون اشاره به هرچیز یا موضوعی است که ما از آن بوجود اومدیم یا سرنوشت ما است. مثل کائنات یا طبیعت و...

سیده فاطمه حسینی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۱۱ در پاسخ به سیـنا --- دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵۵:

سلام فکر می کنم به این صورت است:

انسان در وطن = شرار در سنگ خارا

غربت= خارج شدن شرار از سنگ به وسیلۀ آهن

شرار (جرقه آتش) در درون سنگ است که پس از برخورد با سنگ دیگر و یا آهن آشکار می شود. می گوید ماندن در وطن شرف دارد بر غربت همان طور که شرار آتش از سنگ خارا دل بر نمی دارد. و در درون آن نهفته است.

احمد احمدی لفورکی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۵۹ در پاسخ به صمد قره داغی دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۸:

بله، گویا ارتباطی به هنر به معنای امروزی آن در زبان فارسی ندارد. درباره همین بیت آورده‌اند:

هنر در فرهنگی شهسوارانه (دستکم در ایران باستان) نوعی منش و نه «تکنیک» (techne - τέχνη) بود. بنابراین، هنر ایرانی مد نظر فردوسی عبارت از جنگجویی و اطوار شهسوارانه است و نه هنر در معنای امروزی آن.

برگرفته از کتاب «هندوپارتیان و برآمدن ساسانیان» - صفحه 344.

Mojtaba Razaq zadeh در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۵۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸:

یا من به غلط از این اشعار تفکر خدا ناباوری رو برداشت میکنم، یا اینکه اقای عمر خیام واقعا هدفشون از این اشعار رد خدا بوده!

سینا معتمدی نژاد در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۱۵ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:

درود بر همۀ عزیزان

شعر بسیار زیبا که مخصوصا با وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن و آهنگ ویژه اش زیباتر هم شده 

 

محمدصادق حسینی نژاد در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۵۷ دربارهٔ عبدالقادر گیلانی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲ - ازدست عشق:

با سلام 

دربیت دوم مصرع اول: ای کاشکی بودی عدم تا باز رستی از *عدم* صحیح تر است

 

محمدصادق حسینی نژاد در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۳۷ دربارهٔ عبدالقادر گیلانی » غزلیات » شمارهٔ ۶ - آه مردم:

سلام 

بیت چهارم مصرع اول در کتابی چنین درج شده بود :پیش یوسف گر رسی روزی بگویی ای عزیز (که وزن این مصرع با مصرع های دیگر یکسان میشود:فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن) 

 

همچنین بیت آخر مصرع اول: محیی تا دانست کان یاران به غفلت میروند صحیح تر هست و در کتابی قدیمی به همین ترتیب نوشته شده بود. 

حمید در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۷:۵۶ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۴:

ممنون آقا رضا مثل همیشه خوب و عالی و ساده و فصیح 

برگ بی برگی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۴:۵۳ در پاسخ به حسن یونسی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰:

درود، ابرو را تجلیِ صفاتِ جمالیه حضرتِ حق دانسته اند و منظور از تجلی جز جلوه در جهانِ مادی نیست اما اگر چشم و ابرو با هم بیاید به معنیِ اشارات و کنایاتِ معشوق است، و تشبیهِ خمِ ابرو به محراب نیز اشاره ای به توجه دادنِ عاشق از وجهِ جمالیِ معشوق به اصل و ذاتِ اوست، البته که باید در نظر داشت کنایات و تمثیل ها در فرهنگِ عارفانه قراردادی و قطعی نیستند پس بنا بر ضرورت شعر و نحوهٔ بیانِ شاعر و همچنین توجه به معنایِ کلیِ غزل متغیر می باشند.‌ با سپاس از شما

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۱۰ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۴:

غبارَم توأمِ آشفتنِ آن طرّه می‌بالد

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۰۶ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۴:

 

درِ مژگان فراهم کردم و در خانه آوردم

تابش در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۴۵ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۱:

در بیت اول استاد سعدی سه کلمه هست که در فارسی کنونی استفاده نمی شود "اقصا" و "غور" و "ستور"

پیشنهاد یک تک بیتی

در نهایت چشم دنیا دوست را

یا قناعت پر کند یا خاک گور

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶:

بلبل که به دست شاهد افتاد

یاران چمن کند فراموش

در این بیت اگر دست را با کسره بخوانیم چند ایراد پیش می آید.

بلبل که به دستِ شاهد افتاد (شاهد در اینجا مضاف الیه است.)

نخست: شاهد (گل) این قدر غرور دارد که به بلبل عاشق توجه نمی کند که بخواهد او را به دست بیاورد.

حافظ فرماید:

ای گل به شکر آن که تویی پادشاه حسن

با بلبلان بی‌دل شیدا مکن غرور

یا

نشان عهد و وفا نیست در تبسم گل

بنال بلبل بی دل که جای فریادست

دوم: اگر کسی بلبل را بگیرد و اسیر کند باید بلبل به یاد دیگر یاران بیفتد مانند همان داستان طوطی و بازرگان

هرچند ممکن است توجیه شود که تمام لذت عاشق این است که به دست معشوق اسیر شود اما معشوق اصلا توجهی به عاشق ندارد.

اما اگر دست را با وقف بخوانیم موضوع کاملا درست می شود.

بلبل که به دست، شاهد افتاد (شاهد در اینجا مفعول است.)

اگر بلبل، شاهد (گل) را به دست بیاورد یاران را فراموش می کند و این در هنگامی است که وصل اتفاق افتاده باشد

پس درست آن است که بعد از دست، یک وقف ایجاد شود.

فاطمه رضائیان در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۳۸ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۸:

واقعا بی نظیره این غزل

کاش گنجور برای درک بیشتر ، معنای بیت به بیت اشعار رو هم میذاشت 

مهدی هزاران در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۳:

سلام دوستان

نظر نیکومنش و شاهرخ منو به فکر فرو برده که:

چه ارتباطی بین پیر مغان و زرتشت و علی و خلیفه الهی وجود داره؟ 

چرا برای بعضی از شخصیت ها زمان و مکان وجود نداره؟

چگونه و با کدوم قرینه، بیت یا شعری رو به شخصیت های مذهبی یا ملی یا . . . نسبت بدیم؟

چرا بعضی ها از عشق و عشرت و شادی و . . . یا دین و عرفان و امام و . . . ناراحت می شن؟

آیا ممکنه نظریه شاعران و حکیمان و . . . مانند فرضیه منجمان و مورخان و . . . با گذر زمان عوض بشه؟

.

.

.

 

حسین دودی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۵۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۵:

فرش زیبایی،بافت تبریز، در موزه فرش ایران وجود دارد که این رباعی همراه با تصویری خیالی از خیام در کنار ماهرخی فرخنده روی، بر آن نقش گرفته که بسیار زیباست. 

 

۱
۵۹۳
۵۹۴
۵۹۵
۵۹۶
۵۹۷
۵۵۷۰