علیرضا صابر در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۳۳ در پاسخ به علی قبادی دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۷ - جواب گفتن عاشق عاذلان را و تهدیدکنندگان را:
دوست عزیزم، بنده به طور بسیار کوتاه و خلاصه پاسخ رو در جواب خانوم روفیای عزیز گفتم... فقط این رو بدونین که مرگی وجود نداره، بلکه تراکم ها رو یکی پس از دیگری رد خواهیم کرد...البته اگر شما بتونی هر تراکم، به حقیقت اون تراکم دست پیدا کنی وگرنه اگر دست پیدا نکنی،،دوباره به همون تراکم برمیگردی... مولانا و عطار از جمله افرادی بودن که تا تراکم ۷ رو سیر کردن...
علیرضا صابر در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۳۰ در پاسخ به ایزدجو دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۷ - جواب گفتن عاشق عاذلان را و تهدیدکنندگان را:
دوست خوبم، علم بسیار عالیه قبول...برای کشف هزاران مساله علم عالیه و میشه ازش کمک گرفت، اما اما، برای چنین مواروی مثل مرگ،خدا و... علم تا یه جایی خوبه ولی کافی نیست...از یه جایی به بعد، به درک،شهود و ادارک خارق العاده نیاز دارین تا کشف حقیقت کنین... اگر مبنای شناختتون رو در این زمین ها، علم قرار بدین، هرگز به حقیقت نخواهید رسید🌹
علیرضا صابر در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۲۸ در پاسخ به روفیا دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۷ - جواب گفتن عاشق عاذلان را و تهدیدکنندگان را:
درود دوست عزیزم...مولانا حدس نزده، بلکه با چشمای خودش دیده(البته نه چشم مادی)... ۷ تا تراکم وجود داره، مولانا داره به ۷ تراکم اشاره میکنه...تراکم اول که همون ذرات هستن، تراکم دوم که گیاهان و درختان و تراکم سوم که همین تراکمیه که ما در اون زندگی میکنیم و بهش میگیم دنیا...عطار تا تراکم هفت رفته بود(۷ شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم)... بعد از مرگ هم کار ما پایان نمیپذیره دوست خوبم، بلکه به یک تراکم بالاتر میریم...تا زمانی که به تراکم هفتم برسیم و در وجود خدا حل شیم...
زهیر در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۱۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۷۴ - رقعهٔ دیگر نوشتن آن غلام پیش شاه چون جواب آن رقعهٔ اوّل نیافت:
در تأیید پنج بیت آخر به این حدیثها توجه بفرمایین:
۱- امام علی علیه السّلام: لَیسَ الْعِلْمُ فی السَّماءِ فَینْزِلَ إلَیکمْ، وَ لا فی تُخومِ الارْضِ فَیخْرُجَ لَکمْ؛ وَ لَکنَّ الْعِلْمَ مَجْبولٌ فی قُلوبِکمْ تَأَدَّبُوا بِآدابِ الرّوحانیینَ یظْهَرْ لَکم.
ترجمه: علم در آسمان نیست که بر شما نازل شود و نه در زمین تا استخراج شود، بلکه علم خو گرفته در قلبهایتان است، مؤدّب به آداب روحانی شوید تا برایتان ظاهر شود.
سند حدیث: الحقائق فی محاسن الاخلاق
۲- رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مَا أَخْلَصَ عَبْدٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً إِلاَّ جَرَتْ یَنَابِیعُ اَلْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَی لِسَانِهِ.
در حدیثی از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله وارد شده که حضرت فرمودند: هیچ بندهای خود را چهل صبح برای خدای عزّ و جلّ خالص نکرد، مگر آنکه چشمههای حکمت از قلبش بر زبانش جاری شد.
سند حدیث: عیون أخبار الرضا علیه السلام، جلد۲، صفحه ۶۹
as در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۵۲ در پاسخ به حسین دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » مخمس:
مشکلات قافیه در شاعران بزرگ هم وجود دارد و اصلا مسئله قابل توجهی نیست
مثلا این شعر از حافظ:
صلاح کار کجا و من خراب کجا
ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا
در اینجا "تا به" با "خراب" قافیه گرفته شده که از لحاظ قافیه ایراد دارد
ولی نکته اینجاست که این مسائل اهمیت چندانی ندارند
کسی نمیتواند بگوید که این شعر حافظ شعر ضعیفی است چون ایراد قافیه دارد زیرا قوت اشعار حافظ به قافیه و وزن و ... نیست
fatemeh masoomi در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۴۱ دربارهٔ وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳ - در راز و نیاز با خداوند:
تو ما را نیک کن تا نیک مانیم
زهیر در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۳۹ دربارهٔ حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۸:
سادس یعنی ششم.
۳ احتمال دربارۀ معنیِ این شعر مطرح هست.
اگر شنبۀ سادس را به معنیِ «ششمین شنبۀ ماه» معنی کنیم، غلط است چرا که یک ماه هرگز نمیتواند ۶ تا شنبه داشته باشد. (حداکثر در بعضی از ماهها ۵ روزِ شنبه در یک ماه واقع میشود)
اگر اینطور معنی کنیم که ششمین شنبۀ سال ۷۶۰ منظور بوده، باز هم ممکن نیست، چون ماه ذیالحجه آخرین ماهِ قمریست و ششمین شنبۀ سال، محال است درین ماه قرار بگیرد.
پس تنها راه این است که معنی، اینگونه باشد: شنبه، ششم ذیالحجۀ سال ۷۶۰.
ولی ششم ذیالحجۀ سال ۷۶۰، در قسمت «تبدیل تاریخ» در اپلیکیشن باد صبا بررسی شد و نتیجه این بود که این روز، چهارشنبه بوده.
تکلیف چیه؟ شاید نکتۀ خاصی درین شعر درج هست که من سر در نمیارم. 🙎
البته روزهای سال قمری، پس و پیش میشن، ولی بین شنبه و چهارشنبه از یه طرف ۳ روز فاصله شده (یکشنبه، دوشنبه، سهشنبه) و از طرف دیگه ۲ روز (پنجشنبه، جمعه) و این اختلاف قابل چشمپوشی نیست.
حدیثه نیتی در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۰۶ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶:
معنی شعر
زهیر در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۰۱ در پاسخ به امین کیخا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:
منظورت بیت ۵ هست.
محمد کاظم صدر در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۴۳ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳:
زهیر در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۱۴ دربارهٔ اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۴:
این رباعی چندین بار در گنجور از شعرای مختلف نقل شده:
۱- اوحد الدّین کرمانی (همین صفحه)
۲- مولانا
۳- نجم الدّین رازی در سه کتاب:
الف- مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد
ب- رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصّدق فی مصداق العشق)
رضاقلی خان هدایت در «تذکرۀ ریاض العارفین» این رباعی را از مولوی معرفی کرده.
زهیر در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶۰:
این رباعی چندین بار در گنجور از شعرای مختلف نقل شده:
۲- مولانا (همین صفحه)
۳- نجم الدّین رازی در سه کتاب:
الف- مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد
ب- رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصّدق فی مصداق العشق)
رضاقلی خان هدایت در «تذکرۀ ریاض العارفین» این رباعی را از مولوی معرفی کرده.
حمزه حکمی ثابت در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۵۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۰ - شنیدن آن طوطی حرکت آن طوطیان و مردن آن طوطی در قفص و نوحهٔ خواجه بر وی:
می شود به جای «حرف و گفت و صوت را برهم زنم» بگوییم «اسم و فعل و حرف را برهم زنم» چرا که کلمه از اسم و فعل و حرف تشکیل می شود و از طرفی مولانا «در فیه ما فیه» حکایتی را نقل می کند که عالم علم نحو به عارفی گفت که کلمه خارج از اسم و فعل و حرف نیست و عارف گفت که ای دریغا که من سالهاست که خارج از این سه می خواستم سخن بگویم.
اما خارج از کلمه سخن گفتن همان تفکر محض و سکوت عارفانه است که در آن لحظات حقایقی از عالم معنا را سالک کشف می کند که لغات صرفی و نحوی یارای بیان آن را ندارم. به قول فخر عراقی:
جانا حدیث شوقت در داستان نگنجد/ رمزی ز راز عشقت در صد زبان نگنجد
Hadi Golestani در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۱۷ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴:
سپاسگزارم، اقا رضا به زیبای، روانی، چشمه
bahar GH در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۲۰ دربارهٔ مولانا » فیه ما فیه » فصل ششم - پسر اتابک آمد خداوندگار فرمود:
مفهوم این جمله یعنی چه ؟ صراحتا در قرآن زنا و شرک نهی شده و کسی که توبه نکند و متنبه نشود عذاب خواهد دید
پس دیدگاه مولانا چیست ؟ چه عقیده ای داشته ؟ و مفهوم کلام رو من متوجه نشدم اگر کسی لطف کنه و توضیح بده ممنون میشم
« زنا وپاکی و بی نمازی و نماز و کفر و اسلام و شرک و توحید جمله بحق نیکست اما نسبت بمازنِی و دزدی و کفر و شرک بدست و توحید ونماز و خیرات نسبت بما نیک است اما نسبت بحق جمله نیک است »
(نگین)در ابتدای راه در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۱۵ در پاسخ به مست خیال دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۱:
بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی
مست خیال گرامی، یکی از این سبب هارا حافظ در این شعر خود آورده است، خود را از غم آزاده کردن، کار بس شگرفیست، گر انسان توان آزاد کردن خود از غم و اندوه های دنیایی را داشته باشد و رنج مادیات را از روی دوشش پایین بگذارد، همانا راه انسان های بزرگ را در پیش گرفته است و انجام اینکارِ سخت یکی از اسباب بزرگیست
امیر رحیمی در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۳۶ دربارهٔ نصرالله منشی » کلیله و دمنه » مفتتح کتاب بر ترتیب ابن المقفع » بخش ۱۴ - شادمان شدن نوشروان از پیام برزویه:
همان منغص در متن خطی آمده است
اما در باب فسیح جای تامل است چون در نسخه خطی بیروت بسیج امل آمده است و البته به صواب هم نزدیکتر است در معنا چرا که فسیح به معنای فراخ و فسیح آمل به معنای فراخ آرزو سست به نظر میرسد و بسیج امل تعبیر مناسب تری است .البته نسخ دیگر باید مطالعه شود مثل نسخه مجلس که اعتبار شایسته دارد
یزدانپناه عسکری در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۶:۲۱ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » حقّ الیقین فی معرفة رب العالمین » باب پنجم در بیان ممکن الوجود و کثرت:
[شیخ محمود شبستری - حقّ الیقین فی معرفة رب العالمین]
3- حقیقت- وحدت چون متعین شد نقطه گشت و از سرعت انقضا و تجدد تعینات متناسبه مانند خطی صورت بست، و بازاز تجدد تعین خطی جسم پیدا گشت و از تجدد تعینات جسمی حرکت مصور شد و ازتعینات متوافق زمان در وهم آمد و کثرت موهومۀ غیر متناهی نمودن گرفت: کسراب بقیعة یحسبه الظمآن ماء حتی اذا جائه لم یجده شیئا.
***
[محمدبن علی تَهانَوی - کشاف اصطلاحات الفنون]
تعیّن بر دو قسم اساسی است: تعین اول که همان مرتبهی وحدت است. و تعین دوم که عبارت است از مرتبهی واحدیت
[یزدانپناه عسکری]
موجود متعین نیازمند درک و وحدت همسویی است و این نیاز و تراب در آن جبلی است و پیامد برداشتن نیاز جبلی از درک مرگ است.
وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَکُمْ مِنْ تُراب - الروم : 20
رضا پروا در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۵:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۴:
ترجمه بیت مانده به آخر
اگر از طولانی شدن اقامت من به تنگ آمده اید بدانید که زمان هجرت من فرا رسیده است
غلامحسین مرادی در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳: