گنجور

حاشیه‌ها

سفید در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۷ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۵۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۸ - تتمهٔ قصهٔ مفلس:

 

کون پر چاره‌ست هیچت چاره نی

تا که نگشاید خدایت روزنی

 

گرچه تو هستی کنون غافل از آن

وقت حاجت حق کند آن را عیان... 

 

گفت پیغمبر که یزدان مجید

از پی هر درد درمان آفرید

 

لیک زان درمان نبینی رنگ و بو

بهر درد خویش بی فرمان او...

 

 

ali barani در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۷ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۱:

به نام حضرت دوست

حدیث صحیح یکی از انواع حدیث است و آن حدیثی است که سلسله راویان آن درست و صحیح هستند و حدیث جعلی و ... نیست. پس ذکر شریف و عظیم و ... ولو در نسخه بدلها درست به نظر نمی رسد.

Mojtaba Razaq zadeh در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۷ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۲۳ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایتِ شمارهٔ ۴۲:

کف به دماغ اورده یعنی چه

ali barani در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۷ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۱:

سلام به دوستان

تحلیل ها بسیار زیبا و عرفانی است. تکرار خاسته در ترکیب های نوخاسته، برخاسته و نو خاسته و قرار گرفتن آن در جایگاه قافیه می تواند نشان از هنر شاعر در کاربرد کلمات قافیه با معنا و مضمون جدید است . این تکرارها بعدها در غزلیات صائب هم دیده می شود.

عبدالرضا ناظمی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۷ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۴۴ دربارهٔ سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۳ - رسالهٔ نصیحة الملوک [۷۶-۱۵۱]:

درود   بند 83   هر که از دست تو نه ایمنست از او ایمن مباش که مار از بیم هلاک خویش....

شهرام . در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۷ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۲۵ در پاسخ به شایق دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱:

خیلی ممنونم از توضیحاتتون

شهرام . در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۷ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۲۰ در پاسخ به 7 دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱:

به به

نیکنام شاهین در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۷ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۰۲ در پاسخ به مهران دربندی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۹:

سلام 
فکر می کنم این کلمه باید قُتْسُز باشد. چون در بعضی نسخه ها قُتْسُز آمده. و شرف الدین یالتقایا در مقال اش که در باره سخنان ترکی در آثار مولانا همین بیت را با«قتسز» آورده است.  قتسز یعنی شوم، منحوس یا بدبخت.
قَنْسِز (قانسز) در ترکی امروزی به معنی ترسنده و جبان آمده. ولی  نمی دانم این کلمه (قنسز) در عصر مولانا متداول بود یا نه. چون در هیچ اثری قدیمی ثبت نشده.

اما «قتسز» یا «قوتسز‍» کلمه ای خیلی قدیمیست. 

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۷ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۰۱ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:

سلام 

  آقا رضای گرامی از وقت وانرژی که برای تفهیم غزلیات گذاشتید ممنونم وشاید باور نکنید اولین بار است که حاشیه حضرتعالی را با دقت خواندم اگر بر این باورید که غزلیات حافظ ،وبه تایید بزرگان ادب وعرفان ، عارفانه است  تعبیرحضرتعالی  وبرداشت حقیر از نوشتار شما ،از کلمات فقر  وچشم جان بنظر صحیح نیست وبا تعاریف عارفانه واهل تصوف  منافات دارد . راهنمایی بفر‌مایید  ممنونم.

  شاد باشی عزیز

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۷ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۴۷ دربارهٔ جیحون یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳:

سلام

   عجب اعتراف نامه  صریحی گفته این جناب جیحون یزدی

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۵۱ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰:

بزرگانی چون دکتر تفضلی، ابوالقاسم حالت و ... با مقایسه و بررسی دقیق نسخه‌های خطی، هریک اثر معتبری به جا گذاشته است. دقت این بزرگواران به اندازه‌ای بوده که آدم جرأت بررسی دوباره را به خود نمی‌دهد. به هر حال، بررسی دوباره همه نسخه‌های خطی موجود، و از همه مهمتر، قافیه‌بندی غزل، نشان از آن دارد که –اگر خوشبین باشیم–احتمالا غزل شماره 10 مربوط به شاعر دیگری است.

Ali Sarhaddi در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:

ادامه کامنتم اینکه نظر باقی اساتید بزرگوار هم جای خود محفوظ میام و یک غزل رو میخونم با اینکه از ۱۶ سالگی ۸۰درصد دیوان حافظ رو حفظم یه برداشت و تفسیر اولیه خودم میکنم بعد حاشیه دوستان رو میخونم که خودش دنیایی هست سپس با خوندن حاشیه جناب رضا انگار غزل رمزگشایی میشه و مست میشوم ممنونم از گنجور ممنونم از استاد رضا ممنونم از دوستان و خوشحال و مشعوف هستم که هنرمند بینظیری در دنیا وجود داره به نام حافظ که من باهاش همشهری همزبان و هم اسمم و زود هم باهاش آشنا شدم

سرو روان در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۵۲ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - دماوندیۀ دوم:

این قصیده رو خیلی زیاد دوست دارم ...

محسن حیدرزاده جزی در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۴۲ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۲:

خاری که شتر در بیابان می خورد، خارشتر نام دارد که از آن ترنجبین می گیرند( همان مَنّ که بر قوم موسی نازل شد)  نام علمی این گیاه هم از کلمه حاجی گرفته شده است:

 

خارشتر ایرانی
Alhagi canescens
Alhagi graecorum
Alhagi kirghisorum
Alhagi nepalensis
Alhagi sparsifolia

Ali Sarhaddi در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:

سلام نه به تناسخ اعتقاد دارم و نه معتقدم که میشه منظور و منویات کامل یک شاعر رو از رو شعرش تفسیر کرد اما آقا رضا انگار که خود حافظ هست و الان در جمع ما میگه که منظور من ۷۰۰ سال پیش این و این بوده است

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱۴:

هر دم ز خلق پرسی احوال عرش و ...

سلام 

این بیت حضرت مولانا متناظر با این نظریه کوانتومی نوپایست که میگوید هر جز شامل اطلاعات کل است یا به عبارت دیگر نظریه جدید کوانتومی  بر این موضوع اذعان دارد هر جز مشتمل بر تمام اطلاعاتی است که در کل وجود دارد چون اطلاعات بر اساس لا مکانی توزیع شده‌اند وجهان نیز دارای مختصات لامکانی است ودر عرفان از آن بانام وحدت کیهانی یاد شده  نظریه  هولوگرام بودن جهان هستی توسط تحقیقات دانشمندان دیوید بوهم  فیزیکدان و کارل پربرام متخصص اعصاب مشترکا ارایه گردیده که کتاب ارزنده جهان هولوگرافیک اثر مایکل تالبوت با ترجمه مرحوم داریوش مهر جویی به تشریح این نظریه وتوانا ییهای ذهن آدمی میپردازد که به جرات پاسخگوی بسیاری از سوالات هستی شناسی است 

پیام افشاری در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۴۱ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » تصنیفها » مرغ سحر (در دستگاه ماهور):

محمد گرامی و دوستان  بزرگوار دیگر

بند دوم را گمان نمیکنم شخصی به جز بانو قمرالملوک وزیری به شکل آواز و همچنین بانو لیلا فروهر به شکل اجرای زنده خوانده باشند...

خانم فروهر بند دوم را

از (( عمر حقیقت به سر شد....))

تا (( از پی دزدی وطن و دین بهانه شد...دیده تر کن))

خوانده اند.

توسط خانم فروهر بند دوم به شکل آواز و سپس به شکل تصنیف خوانده شده

بخش آوازی آن بسیار زیبا و دلنشین هست اگر در یوتیوب جست و جو کنید به راحتی آنرا میابید ، تنها باید با حروف لاتین جست و جو کرد

👇👇👇بر روی پیوند زیر بزنید تا ویدیوی اجرای زنده ب ایشان پخش شود( نیاز به وی پی ان می باشد.)

پیوند به وبگاه بیرونی

پیام افشاری در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۴۰ در پاسخ به محمد دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » تصنیفها » مرغ سحر (در دستگاه ماهور):

محمد گرامی و دوستا بزرگوار دیگر

بند دوم را گمان نمیکنم شخصی به جز بانو قمرالملوک وزیری به شکل آواز و همچنین بانو لیلا فروهر به شکل اجرای زنده خوانده باشند...

توسط خانم فروهر بند دوم به شکل آواز و سپس به شکل تصنیف خوانده شده

بخش آوازی آن بسیار زیبا و دلنشین هست اگر در یوتیوب جست و جو کنید به راحتی آنرا میابید ، تنها باید با حروف لاتین جست و جو کرد

در پیوندِ یوتیوبِ زیر ( به شکل اجرای زنده و ویدیو)⬇️⬇️⬇️

پیوند به وبگاه بیرونی

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۳۶ در پاسخ به فریبا نصیرآبادی دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۰ - مرتد شدن کاتب وحی به سبب آنک پرتو وحی برو زد آن آیت را پیش از پیغامبر صلی الله علیه و سلم بخواند گفت پس من هم محل وحیم:

سرکار خانم نصیر آبادی گرامی سلام

اگر به معنی ساده بیت توجه کنیم جناب مولانا میفرمایند که نطق وگفتار جمادات را فقط صاحبان دل میتوانند بشنوند  وبنظرم با آیه ای که حضرتعالی درج نمودید قرابت معنایی وموضوعی ندارد وبنظر حقیر شاید مثلا مقتبس ازآیه ۴۴ سوره اسرا باشد، آنجا که خداوند میفرمایند:نیست چیزی جز آنکه ستایش خداوند را گوید ولیکن شما ستایش وحمد آن چیز را در نمی یابید 

آنکه اورا نبود از اسرار داد

کی کند تصدیق او ناله جماد 

گوید آری ،نه زدل، بهر نفاق

تا نگویندش که هست اهل نفاق

گر نیندی واقفان امر کن

در جهان رد گشته بودی این سخن (دفتر اول) 

امر کن =منظور کن فیکون است

به دوبیت قبل توجه کنید آنجا که میگوید زمین وخارها در سخن آمده اند ولی آدم فلسفی منکر شده آدم فلسفی در اینجا مراد از شخص سطحی نگر است یا به عبارت دیگر کسی که با عقل جزیی قصد شکافتن اسرار رادارد وبه موشکافی عقل راضی ودلخوش است. 

شاد باشی عزیز

 

کژدم در ‫۱ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۳۵ دربارهٔ عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۵ - عارف و کلنل نصرالله خان:

عارف پیرامون این غزل نوشته است: 

«بگو به خضر جز از مرگ دوستان دیدن

دیگر چه لذت از این عمر جاودان دیدی

این غزل را در اوایل ماه جمادی‌الاول در دهکرد بعد از شنیدن خبر کشته شدن کلنل نصرالله‌خان که از دوستان سی‌سالهٔ من بود، ساخته و به یادگار آن بدبخت که باید او را هم از ضایعات ایران شمرد با مختصر شرح حالات او و در کتابی که اگر روزگار امان دهد خواهم نوشت. ۱۳۴۵»

تاریخ قمری‌ست برابر با آبان ۱۳۰۵ خورشیدی.

هنگامی که سرهنگ نصرالله کلهر صفایار زندانی می‌گردد پس از چندی در زمانی که عارف در دهکرد (شهرکرد) بوده است، خبر قتل وی را به او می‌دهند هرچند خبر صحت نداشته است. کلنل نصرالله‌خان از شهریور ۱۳۰۵ تا ۲۰ مرداد ۱۳۱۲ زندانی بوده است.

۱
۵۸۱
۵۸۲
۵۸۳
۵۸۴
۵۸۵
۵۵۱۷