فرهود در ۱ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۳۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او:
تو مْیخر بنده تا من مْیفروشم
اسیری را به وعده شاد مْیکن
لطفا روی حروف متحرک علامت ساکن نگذارید، واضح است که به معنی بخر و بفروشم است لازم نیست یک غلط املایی را بکار ببرید.
حرف میم در «میخر» متحرک به «ای» بعدی است پس گذاشتن علامت ساکن بر روی آن غلط است.
اگر «می» به معنی شراب باشد چون «ی» در اینجا، «ی» است نه «ای» ؛ گذاشتن علامت کسره بر میم ایرادی ندارد.
farhangdf در ۱ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۱۲ دربارهٔ هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲:
در بیت ۶ باید تقصیر وفا رسم رقیبست نوشته شود اصلاح گردد لطفا
محمد طاها کوشان mkushantaha@yahoo.com در ۱ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۰۷ در پاسخ به مهدی خلیل لو دربارهٔ سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۵:
کمند مهر چنان پاره کن که، گر روزی
شوی ز کرده پشیمان، به هم توانی بست. بیت از یک غزل محتشم کاشانی است.
بهزاد دماوندی در ۱ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۴۵ دربارهٔ نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۴:
درود دوستان
خواندن کتاب تراژدی قدرت در شاهنامه ، نوشته مصطفی رحیمی ، مرا بدین جای رهنمون ساخت .
این متن را به عنوان شاهدی بر ستایش و شیفتگی قدرت در کتاب آورده است . خمول از ریشه کلمه خمل می باشد که در معنایش آمده : خَمَل (به فتح خاء و میم) و خُمول (به ضم خاء) از واژگان نهج البلاغه به معنای خفی شدن و آرام شدن است.
حمید در ۱ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۷:۵۶ در پاسخ به رضا ساقی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶:
مرسی آقا رضا ساقی که با توضیحاتت لذت خواندن اشعار حافظ رو چند برابر میکنی
عارف سماعی در ۱ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۶:۲۳ در پاسخ به همایون دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۲:
کاملا؛ فی المثل هنگامی که مولانا در حلب فقه میخوند، به اتفاق شهاب الدین سهروردی عازم کوی شمس تبریزی و استادش محی الدین ابن عربی شد جهت دیداری با شیخ اکبر و اونموقع شناختی از شمس نداشت؛ و اونجا شیخ اکبر ازش پرسید که بنظرت شراب حلال است یا حرام گفت طبق نص صریح قرآن حرامست؛ شیخ اکبر همینو از شمس پرسید و شمس گفت ((تا که خورَد)) و گفت اگر خمرهای شراب را به دریا بریزیم تفاوتی نکند و لکن اگر قطرهای در حوضی بریزیم چه بسا که ممکن است دگرگون شود!! و مولانا اونموقع قبول نکرد چون متعصب و خام بود نسبت به باورهای حنفیش. لذا سال ها بعد که شمس به قونیه آمد و داستان گفتگوی جلوی مسجد اتفاق افتاد مولانا متحول شد و از مذهب حنفی به مذهب عشاق گرایید. و از فقه جدا و به عرفان و تصوف وصل شد.
زهیر در ۱ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۳۸ در پاسخ به Mahmood Shams دربارهٔ حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲:
علیک سلام و عرض ادب
دیدگاهتون دربارۀ بیت اوّل جالبه و دور از ذهن هم نیس. ولی به جا هس که این سؤال مطرح بشه: با ای حساب بیت دوم چطوری معنی میشه؟
سفید در ۱ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱:
فان الربح و الخسران فی التجر...
نبی پلویی امیرآبادی در ۱ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۴۳ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹۴:
امیر خسرو دهلوی را اگر شاعرش نخوانیم و بیشتر موسیقی دانش بنامیم ایجاز وزنی اشعارش خود یک هارمونی جاودانه دارد با زبان شعرش ... اکثر اوزان انتخاب شده توسط امیر خسرو مطمئن، روی گشاده و کلمات در رقص اند ...در همین شعر ببینید چطور از چینش واژگانی چون کشش،آهوان،ستم ،سنگ،خم ،جنازه،مزار،شعری اینچنین ابرمردانه و فخار به یادگار گذارده این مرد بزرگ و چیره بین و چیره دست
عباس جنت در ۱ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰۵:
چو آدم توبه کن وارو به جنت
چه و زندان آدم را رها کن
آدم گناه کرد از بهشت بیرون شد ولی تو توبه کن برگرد به بهشت
وگر بیدار کردت زلف درهم
خیال و خواب درهم را رها کن
اگر عاشق شدی به دنبال مال دنیا نباش
بگیر ای شیرزاده خوی شیران
سگان نامعلم را رها کن
به قدرت خودت اعتماد داشته باش و دنبال تقلید از آخوندها نرو
حریصان را جگرخون بین و گرگین
گر و ناسور محکم را رها کن
بر آن آرد تو را حرص چو آزر
که ابراهیم ادهم را رها کن
از حریصان نباش و حضرت ابراهیم را در این آتش حرص نینداز
خمش زان نوع کوته کن سخن را
که الله گو اعلم را رها کن
در آخر طبق معمول بخودش یاد آوری میکند خامش باش و اسرار الهی را زیاد فاش نکن
جهن یزداد در ۱ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۳۳ دربارهٔ ایرانشان » کوشنامه » بخش ۵۵ - جنگ شاه چین با ایرانیان و شکست چینیان:
که سوزنده آتش چنان تیز نیست
به گیتی چنان شورش انگیز نیستاگر داد خواهیم دیوی ست زُشت
ز ما هر سواری به زخمی بکشت
پرویز شیخی در ۱ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۰۹ دربارهٔ سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۲ - فی نعت سید المرسلین علیه الصلوة و السلام:
این ابیات از سعدی نیست
سفید در ۱ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۳:
این سینه را چون غار دان خلوتگه آن یار دان...
سفید در ۱ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۳:
بیچون تو را بیچون کند...
رضا از کرمان در ۱ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۱۰ در پاسخ به کژدم دربارهٔ الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ منظومهٔ «حسن منظر» » شمارهٔ ۱:
درود برشما
مرسی یک مثال دیگر از فردوسی
جهان آفریدی به این خرمی
که از آسمان نیست پیدا زمی
کژدم در ۱ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۲۴ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ منظومهٔ «حسن منظر» » شمارهٔ ۱:
درود
زمی همان زمین است. نمونهای از نظامی:
اساسی که در آسمان و زمیست
به اندازهٔ فکرت آدمیست
در بیتی هم که شما به آن اشاره کردید سطح زمی، همان سطح زمین است.
سیدمحمد جهانشاهی در ۱ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۴۲ دربارهٔ شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت دوم:
نیک اگر برَد کَسی ، پِی به طریقِ بندگی
داراب لایقی در ۱ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۲۲ دربارهٔ کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۷:
به قول حضرت حافظ
فلک به مردم نادان دهد زمام امور
تو اهل دانش و فضلی همین گناهت بس
محمد علی کبیری در ۱ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۲۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۵ - انکار کردن موسی علیه السلام بر مناجات شبان:
گفت موسی های خیره سر شدی
خود مسلمان نا شده کافر شدی
صحیح تر هست
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۱ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۰۱ در پاسخ به محمّد كبريا دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱: