رضا تبار در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳:
معنی ابیات
1- اگر رنجی از طریق زلف پیچ در پیچ ات(از طریق تجلی ذات الهی )بر ما رسید و به ظاهر خطایی واقع شد,گذشت
-و اگر از هندوی شما(چشم ناظر بر ما/اسباب حسنت)بر ما جفایی شد همه گذشت(قبول است و باید می بود)و ما از آن رنجیده خاطر نیستیم و با کمال میل پذیرفتیم.
2-اگر برق عشق سوزنده تو خرمن شخصیت کاذب عاشق فقیر را سوخت(منیت های او را سوزاند)مهم نیست بسوزاند
-و اگر جور شاه کامران(خدای بی نیاز از همه/غنی الحمید)بر همه کسانی رفت که متوجه فقر و نیازمندی خود به او هستند,قابل قبول است.
3-آری در طریق عشاق رنج خاطر و آزرده شدن جایز نیست.با توجه به این امر می محبت و باقی ماندن در شعف عشق و محبت را بیفزا.
-اگر هم کدورتی پیش آید مانند آن است که بر انسان صفایی رانده شده و ان کدورت می رود و در خاطر نمی ماند.
4-ای دل در عاشقی تحمل لازم است, پس ثابت قدم باش
-اگر هر بلا و جفایی پیش آید ,باید تحمل کرد.
5-اگر دل عاشقی از غمزه دلدار متحمل رنجش شد ,فراموش می شود.
-و اگر بین عاشق و معشوق کدورتی پیش امد دیگر تکرار نمی گردد.
6-از سخن چینان که برای ما حرف در میآورند و موجب آزار میشوند که بگذریم,
-در این راه انسان از ناسزای هم نشینان هم در امان نیست,که این هم بالاخره رفتنی است.
7-ای مقدسان اهل نصیحت(که میخواهید با نصایح انسانها را تحت کنترل و سیطره خود درآورید) عیب حافظ را نگیرید که حافظ از این خانقاه های تزویر و ریا بیرون امد تا در بند شما نباشد.
-پای آزاد او را با چه چیز میتوانید ببندید وقتی او به جایی سفر کرده (به ساحتی حضور یافته و پشت دیوارهای بسته وعظ متوقف نشده و در جلوی او میدانی است که با انوار الهی روبرو میشود) مانع او نباش زیرا او یک شخصیت آزاد است.
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۵۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲:
ای چرخِ فَلَک! خرابی از کینه یِ توست
بیدادگری شیوه یِ دیرینه یِ توست
ای خاک! اگر سینه یِ تو بشکافند
بس گوهرِ قیمتی که در سینه یِ توست
این رباعی خیام, ارتباط معنایی زیادی با غزل ۴۱ حافظ دارد:
مَجوی عیشِ خوش از دورِ باژگون سپهر
که صافِ این سرِ خُم جمله دُردی آمیز است
- دور: گردش, گذر زمان
- باژگون سپهر: روزگارِ عوضی (سفله و پست)
- صافِ این سرِ خُم, جمله دُردی آمیز است: بهترین جایِ خُم شراب قسمتِ بالایی آن است که تمام رسوبات از آنجا ته نشین شده و صاف و شفاف می شود. در اینجا زندگی به خُم شراب تشبیه شده که لحظات خوش آن در قسمت سرِ خُم قرار می گیرد! ولی وقتی با دقت نگاه می کنیم حتی لحظات خوش زندگی نیز پُر از درد و رنج است, گویا قرار نیست در این دنیا آبِ خوشی از گلویِ کسی پائین رود!
سپهرِ بَرشده, پَرویزَنی است خون افشان
که ریزه اش سرِ کسری و تاجِ پرویز است
- سپهرِ برشده: آسمان برافراشته, مجازا روزگار
- پَرویزن:اَلَک, سَرَند, وسیله ای جهت جدا جداکردن و تمییز سازی ذرات ماسه که در بنایی مورد استفاده قرار می گیرد.
- خون افشان: در حال کُشتن و کُشتار کردن
- کَسری: کَسری نوشین روان, انوشیروان
- پرویز: خسرو پرویز, نوه یِ انوشیروان
باز به قول حافظ:
مَرا در منزلِ جانان چه اَمنِ عیش چون هر دَم
جَرَس فریاد می دارد که بَر بَندید محملها
عَمّان> اردن { ۱۹ ژوئن ۲۰۲۳}
زهیر در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۳:
بیگفتگو و بحث و بیبرو برگرد، پیر میفروش امام علی علیه السّلام هستند و بس
فهیمه فیروزبخت در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۵۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - بردن پدر مجنون را به خانهٔ کعبه:
سلام و عرض ادب دوستان جان
بیت ۴۳
جان فدی جمال...
چطور خوانده میشود؟
صابر در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۳۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۴:
برداشت من درباره بیت اول این بود که در مصرع اول کلمه یک چند به معنای یک تعداد یا بخشی از ما و در مصرع دوم به معنای چند زمانی یا چند وقتی هستش. اینطور که یک تعداد از ما از کودکی و دانش کم توانستیم به مقام استادی و والای علمی برسیم. چند وقتی ازمقام استادی خود شاد و خرسند بودیم .
احسان الف در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۵۷ در پاسخ به Parviz Jafari دربارهٔ رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۴۴ - مجذوب تبریزی:
ممنونم از پاسخ شما بزرگوار
ولی در مصرعی که می گوید : زانکه می گفتی نی ام با صد نمود .... شما می فرمایید که نی مدعی هیچ بودن شده. در حالی که اگر اینطوره چرا در انتهای مصرع گفته با صد نمود ؟ آدم برای ادعای هیچ کردن که نمود نمی کنه.
به نظر من میاد که منظور بیت اینه که تو انقدر مغرور شده بودی که با صد نمود و با غرور می گفتی من نی ام... پس این نشان می دهد که همچنان در بند خود هستی و بودی. برای همین غرورت هم بود که من تو را سوزاندم.
مهدی رحیمی در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۱۵ دربارهٔ اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۴۱ - نوای طاهره:
این شعر به شاه طاهر کاشانی دکنی (نیمهی اول سدهی دهم هجری) تعلق دارد.
مرضیه ط در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۳۸ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷:
در بیت چهارم، «به» ایاغ مدعیان دون درستتر نیست؟؟
یزدانپناه عسکری در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۰۸ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۴:
35- رقص دل از سماع اسرار
***
[صائب تبریزی]
ترا چون خرده بینان نیست در دل نور آگاهی - وگرنه مرکز اینجا بیش از پرگار می رقصد
[یزدانپناه عسکری]
پرگار به همت و عن قصد دلِ انسان می رقصد.
هدایت تقویت شده و هدفمندِ نور آگاهی دل و انرژی آزاد شده در همسویی ادراک .
یزدانپناه عسکری در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۰۳:
7- رنگ بیرنگی است از رخسار عاشق آن صفا - آن وفا و آن صفا و لطف خوش رخسار کو
***
[کشف الاسرار و عدة الابرار - میبدی]
هر که از رنگِ رنگ آمیزان پاک است بصبغة اللَّه رنگین است.
[قرآن کریم]
البقرة : 138 - صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ
المؤمنون : 20 - وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَیْناءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ لِلْآکِلین
***
پرنده پنج خصلت داشت . نخستین ، اوج در پرواز، سپس ، پرواز بی همتا. سه دیگر ، به منقارش هدف گیرد فراز کهکشان ها را، چهارم ، رنگ بی رنگی و در پایان، نوایش همچنان نجوا (1)
______
(1) - San Juan de la Cruz Dichos de Luz y Amor
تنظیم شعر به فارسی از آقای حمید مصدق
زهیر در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۴۹ در پاسخ به وکیل دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲:
در تأیید و تطبیق فرمایشتون: طبق آیه ۹۳ تا ۹۶ سورهی یوسف، پیراهن حضرت یوسف حتّیٰ سبب بهبود و بازگشت بیناییِ حضرت یعقوب شد.
قطره بقایی در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۲۴ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵۱:
این غزل را در دو وزن میتوان یافت
(فاعلن مفاعیلن فاعلن مفاعیلن) و (فاعلات مفعولن فاعلات مفعولن)
رضا.م.ح در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳۰:
چو رسی به کوه سینا ، تو بخوان به هر زبانی
که خدای من نگوید ، عربی و لن ترانی
زهیر در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۳۹ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۶۲ - تمثیل در اطوار سیر و سلوک:
اشاره به آیهی ۱۰۱ سورهی مؤمنون:
فَإِذَا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَلَا یَتَسَاءَلُونَ
ترجمهی بهرام پور: پس چون در صور دمیده شود، آن روز میانشان خویشاوندی نباشد و از یکدیگر نپرسند
زهیر در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۰۰ دربارهٔ صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶:
🙄
فاطمه یاوری در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۵:۰۰ دربارهٔ صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶:
روان کردم ز مژگان جوی و دارم چشم کز رحمت
بر این سرچشمه بنشانند آن سرو روانم را.....!
چقدر قشنگ:)
فاطمه یاوری در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۵۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲:
چشمی که شد حیران او
بر گل نمی آید فرو
آن سوی باغ رنگ و بو
نخلی است بادام مرا.....!
چقدر جالب:) بخصوص این قسمت آخرش... بادام یعنی همون چشم و یه مراعات جالب با نخل ایجاد میکنه. ایول.
فاطمه یاوری در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۵۱ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲:
هرچند تا عنقا رسی،
بر اوج همت نارسی!
از خود "برا"
تا وارسی کیفیت بام مرا.....(((:
فاطمه یاوری در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۵۰ در پاسخ به M دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱:
جوری که من متوجه شدم مرتب شده ی بیت میشه: اوهام من آشیان در عالم عنقا دارند.
و این به زبان امروزی یعنی من سطح افکارم بالاست! و یا حتی میشه گفت از یه دید دیگه دارم بیان میکنم.
قطره بقایی در ۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۵۶ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۴: