سُلگی قاسم . در ۱ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱:
این دو نظر از دوست عزیز بیشتر به دل م نشست. البته واسه همین بیت مذکور
ممنونم از معنی که کردین
بنظر من مصرع معنی این میشه که خب آن سنگین دل سیاهی زلفش خودش رهزن دینه بعد اومده جلوی این زلف زیبا چهره ای شبیه مشعل که خودش زیبا هست رو روشن کرده و زیبایی زلف رو خیلی بیشتر کرده که دیگه قشنگ آدم رو کافر می ک
کفر زلفش ره دین می زد و آن سنگین دل
در پی اش مشعلی از چهره برافروخته بود
حافظ استاد تقابلهای دوگانه است کفر و ایمان
زلف که نماد کفر است و چهره که نماد ایمان
و یاری که سنگین دل است زیرا زلفش به تنهایی می توانست کار دل را بسازد و او را عاشق(تو بخوان بیچاره) ولی معشوق چهره اش که چون مشعل است به مدد زلف فرستاده تا کار را به یکباره یکسره کند.
یوسف شیردلپور در ۱ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۴۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷:
گوش کنیم این شعر را بااجرای ماندگار خسرو خوبان استاد شجریان در آلبوم آسمان عشق 💚💚💛💛✋
امیرالملک در ۱ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۶:۲۷ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸:
با کسی شمار داشتن ؛ محاسبه و پرسش و حساب داشتن :
دل بردی و تن زدی همان بود
من با تو بسی شمار دارم .سعدی
برگ بی برگی در ۱ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۵:۲۲ در پاسخ به ناصر دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸:
سلام و سپاس از شما دوست گرامی و همراهِ عزیز
موفق و پایدار باشید
Mahmood Shams در ۱ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶:
با سلام و سپاس بیکران از عوامل محترم سایت عالی گنجور ، جناب ساقی و دیگر دوستان گرامی که معنی و تفسیر یا برداشت شخصی خود را برای درک بهتر می نویسند ، بخصوص جناب ساقی، برگ بی برگی و یکی دوتا از دوستان دیگر که در حاشیه اکثر غزل ها حضور دارند و معنی و تفسیر غزل ها رو ارائه می کنند که بنده و علاقه مندان به شعر لذت و بهره بیشتری ببریم و صد البته تشکر ویژه از دوستانی که خوانش غزل ها رو بر عهده دارند ، به زیبایی با لحن و صدای رسا همراه با موسیقی اصیل ایرانی اجرا کردند ، فقط اینکه برخی دوستان نگاه مخالف و برداشت دیگران رو تحقیر و تمسخر می کنند نمی پسندم ، که نشان از تعصب و جهل است از هر دو طرف ، چیزی که بسیار روشن و واضح افرادی با سالها پژوهش و تحقیق به آن رسیده این است که شعر حافظ دارای ابهام و ایهام بسیار است و کسی نمی تونه با قاطعیت و صراحت نظر و مفهموم شاعر رو بیان کنه !! شاعر در برخی از غزل ها نام شاه و فرد مورد ممدوح از جمله شاه شجاع آورده و تقدیم کرده چند بیت یا چند غزل را ، اما در مورد زندگی شخصی و آثار شاعر چندان سند موثق و معتبری وجود ندارد ، و این شان نزول غزل حدس و گمان است ، بله اتفاق های تاریخی و حوادث فارس و شیراز و رفت و آمد و درگیری ها در بسیاری از کتاب ها آمده ولی در مورد زندگی شخصی شاعر سند و کتابی در دست نیست حتی در بین برخی غزل هد تردید وجود داره که شاید شاعر شخص دیگری بوده !! پس بهتر نیست تفسیر دیگران چه زمینی چه آسمانی و عرفانی را به تمسخر نگیریم و توهین نکنیم ، بنده که به شعر کُهَن بسیار علاقه دارم و زیاد می خوانم واضح که تمام شاعران از اندیشه، تجربیات و مضمون های شاعران پیشین و معاصر خود استفاده کرده و بهره برده اند با همان مضمون فقط در قالب و وزن و استخدام کلمات تفاوت ها را رقم زده اند ، بسیاری از مفاهیم که در شعر حافظ می بینم در آثار بابا طاهر ، عطار ، خیام ، نظامی ، مولانا و سعدی هم بیان شده با همان مضمون ولی در شکل و نوعی دیگر از کلمات ، البته که تفاوت هایی وجود داره بین هر شاعری و آثارش ولی به قول دوستان چون حافظ مثل سعدی گلستان و بوستان یا مثل مولوی مثنوی معنوی ، یا عطار الهی نامه ، منطق الطیر ، جوهر الذات ، مظهر العجایب ، تذکرة اولیا، یا نظامی مخزن الاسرار یا چون سنایی و باباطاهر مستقیم و آشکار از مدح اهل بیت و سلوک عرفانی بیان نکرده ، هم دین یا هم مسلک این شاعران نبوده ، با وجود اینکه حافظ هم کم و بیش در این حدود ۵۰۰ غزل بارها از ، قرآن و سلوک عرفانی سروده و از شاه نجف یاد کرده انگار عده ای دوست ندارند ببینند یا به مذاق شان خوش نیامده یا از شاعر نمی پذیرند و هر کسی دوست دارند شاعر را با اندیشه خویش همراه کند ، مسلمان یا کافر هر دو حافظ را که ویژگی اصلی اش ایهام و ابهام است هم کیش و هم مسلک خود کنند !!
که کار بیهوده ای است جدال برای شناخت حافظ
چون شاعر خود خواسته و انتخاب کرده محبوب عموم مردم باشد با هر اندیشه و مسلکی که باشند ، فقط خداوند از ذات اصلی و درون انسان ها آگاه است و نکته ای که روشن در سراسر دیوان از عبادت ریاکارانه و تزویر و فریب مردم بیزار بوده ، و بنظر بنده کسی که لطف و عنایت خداوند را نداشته باشد به چنین جایگاه و مقامی نمی رسد که قرن ها محبوب عده ای زیادی از مردم با هر تفکر و سلیقه ای باشد ، و علاقه مندان بُرون مرزی و فرا زبانی داشته باشد .
حافظم در مجلسی ، دُردی کشم در محفلی
بنگر این شوخی که چون با خلق صعنت می کنم
عرفان آزادی در ۱ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۱۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۰۳ - تفسیر این خبر مصطفی علیه السلام کی للقران ظهر و بطن و لبطنه بطن الی سبعة ابطن:
#توضیح
چرا بعضی مسلمان ها در تزلزل ایمانی و اعتقادی نسبت به دین خویش قرار می گیرند و در نارامی درونی بسر میبرند ؟
بزرگ ترین مشکل بعضی مسلمان ها همین است ، که در معانی قرآن تدبر و تفکر نمی کنند ، معنی قرآن را نمی خوانند ، معنی قرآن را نمی دانند ، بر معنی قرآن عمل واقعی ندارند .
معنی خیلی خیلی مهم است .
همه علم علم معنی است .
همه اسرار رمز و راز زنده گانی دو جهان در معنی قرآن است .
همه توکل و تسلیم و شناخت حقایق در معنا یا معنی است .
خدا میگوید چرا در قرآن تدبر تفکر نمی کنید ؟
چون تدبر نمی کنید از حقیقت دور مانده اید از مغز و نغز دیانت دور مانده اید و در بند پوست پندار و ظاهر محبوس شده و متوهم مانده اید.
اگر مسلمان قرآن را با معنی بخواند و عاشقانه یر معنی آن عمل کند. در علم باطن به او باز گردد و قلب وی از معانی اسرار خدا پر شده به حقیقت زنده گانی راه پیدا میکند.
طبق آموزه های مولوی در مثنوی معنوی ،قرآن ۷ بطن دارد که البته هر کسی هم نمیتواند بر این بطون احاطه یابد .
امیرالملک در ۱ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۴۲ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸:
مصرع اول شاهکار است. عمیق و جای افتاده، بی تکلف
در روزگاری انگار بر سر همه زبانها بوده: حسن مؤدب گفت چون آوازه شیخ بوسعید بشنیدم به مجلس او رفتم. چون چشم شیخ بر من افتاد گفت:
بیا که با سر زلف تو کارها دارم.
علی میراحمدی در ۱ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۵۰ در پاسخ به پرگل غفاری دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۲ - هم در آن موضوع و توسل به خواجه بونصر:
زینهار به معنی آگاه باش
زنهار به معنای امان دادن و پناه دادن
میگوید مرا در پناه خود بگیر و به نوعی وساطت کن که ازین محبس و بند خلاصی یابم.
محمد رضا در ۱ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۴۹ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » تصنیفها » باد صبا (در دستگاه شوشتری):
شوشتری گوشه ای در دستگاه همایون است که به شکل مستقل می تواند خوانده شود ولی مستقل از همایون نیست. و اصفهان آوازی ست در همایون. اصفهان فرزند همایون است.
و این تصنیف اثری از عارف قزوینی ست که مدتی ناتمام باقی مانده و ملک الشعرا ادامه این شعر را سرودند. اینکه کدام بند دقیقا مشخص نیست. البته در دیوان شعر عارف این تصنیف کاملا به حضرت عارف نسبت داده شده است چرا که سبک تصنیف کاملا با باقی آثار ایشان هم خون و هم خانواده ست و همچنین آهنگ این تصنیف با توجه به آثار و سبک تصنیف سازی عارف کاملا نزدیک به آثار ایشان است.
پرگل غفاری در ۱ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۴۶ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۲ - هم در آن موضوع و توسل به خواجه بونصر:
خیلی قشنگ بود فقط میشه یکی توضیح بده زنهار قبول کن به زنهارم یعنی چی ؟ ممنون
امیر رجبی در ۱ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۴۸ در پاسخ به روح و ریحان دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:
دلنشین گفتین
کامران هیچ در ۱ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۴۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۱:
باز بگویید خیام مسلمان بوده
بابا دست از سر خیام بردارید برید کتابهای مطهری رو بخونید
بهار مینا در ۱ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۳۸ در پاسخ به کنعان متین دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰:
شاید با به کار بردن علایم سجاوندی، بتوانید این مصراع را بهتر بخوانید.
ای بگرفته از وفا گوشه، کران چرا چرا
رضا بهشهری در ۱ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۴۰ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:
با سلام ، بانو هایده به زیبایی این شعر را خوانده واقعا عالیست
زهره در ۱ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۱۵ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۷۴:
به نظرم به زبان ساده میگن اگر من از می مغانه مست هستم یا گبر و کافر و بت پرست هستم برام مهم نیست که دیگران راجع به من چی میگن و برای خودم هستم (زان خودم) و به خاطر حرف دیگران خودم رو عوض نمی کنم (چنان که هستم هستم)
محمد ضیایی در ۱ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۳۹ دربارهٔ رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۴۴ - مجذوب تبریزی:
فکر میکنم شاعر، منظورش از "زانکه میگفتی نی ام با صد نمود ... "، گوشه و کنایه ای به مولانا و شعر معروفش باشه:
بشنو از نی چون حکایت می کند / از جداییها حکایت میکند
...
همچو نی زهری و تریاقی که دید / همچو نی دمساز و مشتاقی که دید
نی حدیث راه پر خون میکند / قصههای عشق مجنون میکند
...
در نیابد حال پخته هیچ خام / پس سخن کوتاه باید و السلام
...
دکتر صحافیان در ۱ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵:
باد جانبخش صبا برای شادباش پیر میفروش آمده است، آری هنگام شادی تنعم و حال خوش است.
۲- هوا چون مسیح زندگی آفرین و باد با پراکندن بوی گلها، نافه گشاست، هنگام سرسبزی درخت و فریاد عاشقانه پرنده است( خانلری: خاک نافه گشای)
۳-باد بهاری چنان تنور لاله را برافروخته( بهار را به جنبش آورده) که غنچه غرق عرق و گل ازین شوق به جوش آمده است( ایهام به تنور گلابگیری و مراعات النظیر تنور، گل، عرق و جوش)
۴- با گوش جانت سخنم را بپذیر و در عشرت حال خوش بکوش، که این توصیه از سروشها و الهامهای غیبی است( الهام به بیت بعد؛ از تفرقه در آمدن هم میتواند باشد، گرچه در نسخه خانلری بیت بعدی جابجا شده است)
۵- از تفرقه و جدایی از حق دور شو تا به مقام جمع برسی، آری همان لحظه که اهریمن از تو دور شد سروش غیبی حق آمده است(تفرقه به معنای پریشانی است یا در اندیشه عرفانی پراکندگی دل و در اصطلاح تصوف: آنچه کسب بنده بود- اقامت عبودیت و ...- فرق است و آنچه از حق بود- آشکار کردن معانی و ...- جمع است.ترجمه رساله قشیریه، ۱۰۲)
۶- نمیدانم گل سوسن از پرنده سحری چه رازی شنید، که با ده زبان، سکوت اختیار کرد!( سوسن ده برگ چون زبان، که به سخنوری معروف است)
۷- آری! مجلس انس دوست جای هم نشینی ناآشنای اسرار نیست، باده حال خوش را پنهان کن، که زاهد و صوفی آمدند.
۸- حافظ از خانقاه هم به میخانه حال خوشش میرود( قبلا از مسجد)، آری از غفلت زهد ریایی هوشیار شده است.
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح
سفید در ۱ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۳ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۰۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶:
خلایق در تو حیرانند و جای حیرت است الحق
که مه را بر زمین بینند و مه بر آسمان باشد...!
شیفتهی این بیت هستم...!
سفید در ۱ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۳ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶:
که مِهرش در میان جان و مُهرش بر دهان باشد...
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ۱ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۴۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹: