گنجور

حاشیه‌ها

فرهاد در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:

سرِ تسلیمِ من و "خاکِ" درِ میکده‌ها ...

درِ میکده‌ها که "خِشت" ندارد!

گذشته از این، برای تسلیم، طرف خم می شود و به سرانگشتِ تبرک، خاک را لمس می‌کند؛ اما خشت(در مصرع بعد) کارکرد دیگری دارد؛ حافظ برای "مدعی" تجویز میکند تا سر خود را به آن بکوبد!

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۴۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵:

نفَس بودم‌ ، جنون پیمای‌ِ دشتِ بی‌نشان‌تازی

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۳۷ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵:

نگیرد سکته طرفِ دامن ، اشعارِ روانم را

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۳۲ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵:

ز دردِ دل ، در این صحرا نبستم بارِ امّیدی

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۳۰ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵:

کند پرواز رنگ از مغز ، خالی استخوانم را

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۲۷ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳:

شدی بیگانه ای خُوش ، تا یقین کردی گمانم را

محسن شریفی در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۲۰ دربارهٔ میرزاده عشقی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - در بزرگداشت فردوسی:

تفسیر شعرهارو ندارید

 

سام در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:

ما رُخ ز شُکر افروخته ، با موج و بحر آموخته / زان سان که ماهی را بُوَد دریا و طوفان ، جان فزا

ما عاشقانی هستیم که بر هر بلا مرحبا می گوییم و در برابر ابتلائات روزگار شُکر می گزاریم و چهرۀ روح خود را با سپاسگزاری در برابر حضرت معشوق درخشان و باصفا می گردانیم ، و شناگری می دانیم و با امواج سهمگین ابتلائات نیز خو گرفته ایم ، درست همچون ماهی که با دریا و طوفان و امواج تند و تیز ، جان بیشتری می گیرد و با نشاط تر می شود .

آموخته = آشنا و مأنوس ، خوگر .

شُکر = در لغت به معنی کشف و اظهار سپاس است و در اصطلاح به معنی اظهار نعمت منعم به دل و زبان است .

مولانا در دفتر سوم مثنوی ، بیت 2882 فرماید :

شُکرِ آن نعمت که تان آزاد کرد / نعمتِ حق را بباید یاد کرد

و در دفتر اوّل مثنوی ، ابیات 2292 و 2293 فرماید :

شکر می گوید خدا را فاخته / بر درخت و برگِ شب ناساخته

حمد می گوید خدا را عندلیب / که اعتمادِ رزق بر توست ای مُجیب

سام در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:

گر سیل ، عالَم پُر شود ، هر موج چون اُشتر شود / مُرغانِ آبی را چه غم ؟ تا غم خورد مُرغِ هوا

اگر سیل سختی ها و فتنه ها همۀ جهان را فرا بگیرد و امواجی عظیم همچون شتران آسیمه سر برانگیزد ، مرغان آبی یعنی عارفان عاشق هیچ اندوهی به دل راه نمی دهند . بلکه مرغان خاکی و هوایی ، یعنی اشخاص فاقد معنا باید غم بخورند که فن شناگری نمی دانند .

مرغان آبی و مرغ هوا = مرغ آبی ، نماد عارفان عاشق است که به خوشی های ظاهری دنیا نمی سپارند و زیر برق شمشیر ابتلائات رقص کنان می روند . و مرغان هوایی ، نماد آدمیان عادی است که دل به ظواهر دنیا می سپارند .

وقتی که سیلاب همه جا را فرا گرفته ، مرغ آبی هیچ غمی ندارد چرا که با موج و سیلاب بالیده و پروریده شده است . ولی پرندگانی که از آب می گریزند باید نگران سرنوشت خود باشند . چرا که سرانجام باید از هوا به زمین فرود آیند و دانه ای برچینند و به لانه ای بروند .

سام در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:

ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا ؟

ای عاشقان ، ای عاشقان حقیقی ، امروز ما و شما هستیم که در غرقابۀ تند و گرداب مهیب هستی گرفتار آمده ایم . و اینک باید معلوم شود که از میان ما چه کسی با فن شنا آشنایی دارد ؟ [ غرقابه = آبِ ژرف که آدمی را غرق کند ، آب چال های دریایی که شخص را ناگهان به کام خود درکشد / آشنا = شناگری ، شنا ]

این غزل ترسیمی است از تنهایی های انسان در تلاطم امواج هستیِ بیکران . انسان با منجنیق جبر به اقیانوس خروشان زندگی پرتاب شده است و فقط دانستن فن شناگری ، او را از این هنگامۀ غریب رهایی می بخشد . بشر در سیلاب ابتلائات و فراز و فرودها محاصره شده است و تنها سفینۀ روح های نرم و انعطاف پذیر روشن بینان است که امواج گرفتاری ها و ناملایمات را می شکافد و پیش می رود . حضرت علی (ع) می فرماید : « ای مردم ، خیزاب های فتنه ها را با کشتی های نجات بشکافید » ( نهج البلاغه فیض الاسلام ، خطبه 5 ) .

اردشیر در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۲۶ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:

استاد از تفصرهای عالی شما همیشه بهره می برم.

صاحب نظران می گویند کلمه عشق و اشارت به عشق ورزی در قران نیامده و معتقدند که عشق بالاتر از چهارده روایت قران است!

نظرتان را لطفا بفرمایید!

اردشیر در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۰۹ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:

استاد نظریات شما عالی است و من همیشه بهره می برم.

شما درک عمیقی از حافظ دارید!

احمدرضا نظری چروده در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۲۳ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۵:

جناب علی که فرمودند مذهب به جای ملت درست است.اما چرا؟

ملت به معنی دین ومذهب است نه مردم.دراین صدسال اخیر به معنای مردم به کار رفته است.درمقدمه کلیله ودمنه آمده است.

و پشت زمین را از خبث شرک ایشان پاک گردانیدند، و ملت حنیفی را به اقطار و آفاق جهان برساندیدند و حق را در مرکز خود قرار دادند

ملت حنیفی یعنی دین اسلام

حافظ ازاین واژه بارها استفاده کرده است.

جنگ هفتادو دو ملت‌ همه‌ را عذربنه

چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

خاقانی گفته احسن الملل یعنی بهترین دینها

قفل اسطوره ارسطو را

بردر احسن الملل منهید(ننهید)

پس  ملت دراین بیت ارجح تر است تا مذهب

ریا حلال شمارند و جام باده حرام

زهی طریقت و ملت زهی شریعت و کیش

سپاس ازحضور همه محققان

رضا جهانگیری در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۰۹ در پاسخ به جهن یزداد دربارهٔ ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۳ - مکاتبۀ منظوم:

بسیار سپاسگذارم عالی و بدون نقص

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۴۶ در پاسخ به محمد ناصری دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۷:

سلام

بنظر میاد مولانا مخاطب خاصی نداشته وهرکس امین باشه منظور اوست

سید مصطفی سامع در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۶:۴۷ دربارهٔ فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۶:

خطاب به نفس 

ای کــه یک عمری غـــلام درگـــــه حیدر شدی

گو به من آیــــا ز جـــان تـو چاکـــر قنبر شدی؟

 

رو بخــوان تاریخ میثم یا کـــه بوذر،هم کمیل

گر تو خواهــی تا بدانــــی لایـــــق آن در شدی

 

گر تو گویــی من قـــدم در راه حیدر مانده ام

کـرده ات را بـیـن که آیا رهـرو صفــــدر شدی؟

 

شیـعه حیـدر خصـال حـیدری بایـد که داشت

خلق و خوی خود نــگر آیا تو هم گوهر شدی؟

 

پیــروِ خیـبر گـشا بـودن لــیاقـت قـابـل است 

سر بکن در جیب خود سامع نگر مفخر شدی؟

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن

P Par در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۳۷ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۰:

 بیت شماره ۱۵ بنظر به این شکل خوش آهنگ تر و از نظر زیبایی شعر بهتر است

زیرا که تیرماه خورد جو( جای جو و خورد را عوض کنیم بهتر است)

P Par در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۳۳ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - دماوندیۀ دوم:

سلام دوستان اگر کمی بیطرف و بی تعصب نگاه کنیم میبینیم بهار همدوره ماهم هست و شاعر گوشه گیرهم نبوده روزنامه نگار و سیاسی و فعال بوده! دست نوشته هایش موجودهست! لزومی ندارد ما ری را به وی یا نیشابور را به نور وکجور تغییر دهیم چون فکر می کنیم اینطور خوشآهنگ تر هست! بهترهست یاد بگیریم امانتدارخوبی باشیم برای اینچنین شاعربزرگی تا اینکه به میل خود ویرایش کنیم!

کاملا مشخص هست که شاعر درباره ری حرف میزند قرینه های زیادی هست که از جمله  قوم عاد و صرصر و ولکان و شارسان پمپی واضحترین آنهاست. شاعر کوه را تشویق می کند که مانند بلایی که برسر آن شهرها آمده, بر سر ری بیاورد.....

وحید پرهیزکاری در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۲۴ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۷:

"نقش پنج" اشاره به صورت دارد که در اصطلاح پنجه‌ی آفتاب نیز باقی مانده. پنج‌ یا پنجه‌ی دیگر که از دو طرف آن را در میان گرفته دست‌ها هستند که در نهایت تصویر انسان در بحر تفکر را فرا یاد می‌آورد.

پورداد وفائی در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶:

به نام خدا - بیت ششم را با نوعی کنایه هم می‌شود خواند:

یعنی غم تو جایی خرابتر از دل من پیدا نکرد که در آن لانه کند؟!

۱
۵۴۸
۵۴۹
۵۵۰
۵۵۱
۵۵۲
۵۴۷۹