احمدرضا نظری چروده در ۱ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:
با عرض ادب.غالب نظرها را که ۹۰ درصد با نام حقیقی نیستند وما درمجاز وحقیقت آنها را نمیشناسیم، خواندم.اما شگفتی اینجاست که هرکس حافظ را با دایره لغات وفهم خود معنی وتفسیرکرده است.اغلب حافظ را ازحیطه دنیوی وانسانی خارج کرده وازاو چهره ای آسمانی وخارج ازدسترس برساخته اند.آنچه مهم ودرخورتوجه است،اینکه ما ابتدا باید تاریخ عصرحافظ ورابطه اورا با امرا وپادشاهان زمان خود،درک کنیم، سپس به سراغ تفسیر وتعبیر اشعارش دست یازیم.حافظ درزمان حیات خود بارها دیوان شعر خود را ویرایش کرده است.به یقین ازدیوانش نسخه های زیادی هست که به احتمال بسیارزیاد همه آنها نیز گفته حافظ است،اما باید به آخرین ویرایش دیوانش استناد کنیم.درحال حاضر نسخه قزوینی وغنی اصح نسخ است.بقیه نسخ هم درخور توجه است وبرای مقابله ارزشمند.آخرین حرف من،حافظ زمینی بوده است وباید اورا درهمین کره بی نظیر قابل زیست بشر تعبیر کنیم.ضمنا عرفان هم که می فرمایید با مبانی شریعت وتفاسیرمختلف تا اندازه ای زیاد مخالف بوده است. باارادتمندی
رضا از کرمان در ۱ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۲۷ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » فی التوحید باری تعالی جل و علا:
سلام
اشاره جناب عطار ووجه تسمیه ایوب وکرمان در این بیت به یکی از جاذبه های گردشکری در استان کرمان در منطقه شهرستان شهربابک بنام غار ایوب مربوط میباشد که در ارتفاع 3200 متری ودر اثر فوران گدازه های آتشفشانی بوجود آمده است و همواره مورد استقبال وبازدید گردشگران وکوهنوردان بوده ودر میان این غار گودالی بنام حوض آرزوها یکی از زیبایی های این غار است در افواه عمومی ساکنان محلی این باور وجود دارد که بیماری پوستی ایوب پیامبر (ع) در اثر شستشو و آبتنی دراین غار مداوا گردیده در زبان محلی به کوه ایوب ،کمر ایوب اطلاق میگردد .کمره در لغت به معنای میانه کوه است بقول مولانا
ناقه الله بزاده به دعای صالح
جهت معجزه دین ز کمرگاه جبل
در مورد گرگان دوستان اگه راهنمایی بفرمایند ممنونم.
شاد باشید
حسین قدسی در ۱ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۰۶ دربارهٔ ایرج میرزا » اشعار دیگر » شمارهٔ ۱ - من گرفتم تو نگیر:
البته من نتوانستم جای دیگری این شعر را پیدا کنم، و با در نظر گرفتن اشکالی هم که در مصراع آخر وجود دارد، در صحیح بودن انتساب آن به ایرج میرزا تردید ایجاد میشود. اگر شما این شعر را در منبع موثقی یافته باشید، قاعدتاً نباید اشکال عروضی در آن وجود داشته باشد. منتظر پاسخ هستم.
رضا از کرمان در ۱ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۵۰ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » فی التوحید باری تعالی جل و علا:
سلام ضمن پوزش شماره بیت انخابی اشتباه شده منظور بیت بعدی (14) میباشد .
رضا از کرمان در ۱ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۴۴ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » فی التوحید باری تعالی جل و علا:
سلام
در این بیت به دو موضوع قرآنی ،گلستان شدن آتش بر ابراهیم (ع) و گذشتن موسی (ع) وقوم بنی اسراییل از نیل به زیبایی اشاره شده ضمن اینکه در ابیات قبل به استناد ایات قرآن به خلقت آسمان بدون ستون وقرار داشتن عرش بر آب آیه 7 سوره هود 10 لقمان و2 رعد اشاره کرده ودر بیت ششم مصرع دوم ( وز دو حرف آورد نه طارم پدید ) اشاره به عبارت قرآنی کن فیکون در آیه83 سوره یس ، 50 ق ،59 فرقان و 4 حدید دارد
اشتباه من را ببخشید حاشیه مربوط به بیت بعد میباشد .
شاد باشید
کمال فانی در ۱ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۲۸ دربارهٔ فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲:
شیخ و شاب و شاه وشحنه جملگی شبرو شدند
سورنا در ۱ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۵۶ در پاسخ به دیاکو برادوسای دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۵:
سرزمین پهلوانان
سورنا در ۱ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۴۷ در پاسخ به علی دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۵:
درود بر شما
خانم الف در ۱ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۱۴ دربارهٔ حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰۲:
ظاهراً شاعر به خاطر همین شعر تکفیر شده. ولی کدام بیت و چرا؟
سید مصطفی سامع در ۱ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۰۵ دربارهٔ صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۱۷ - در نیمه شعبان و مدح حضرت حجت(ع):
سه اخترمرغ طبعم ز شعف مــست و نوا خوان آمد
پر زنان شــوق کنــــان طرف گلسـتان آمدوه چه زیبا شده فصل گل و سنبل به چمن
بلبل آســــــا سخنم نغمه ای مســـــتان آمدموج گـــل گشته عیان بوی خوشی می آید
بر مشــــــامم زشمیــــمی گل و بستان آمدگو به من شـــادی وعشرت ز چه برپا باشد
هاتفــــی گفـــت که اینــک ، مهِ شعبان آمدعجب این مه که چنین کثرت شادی دارد
که سه اختــــر به جهان نیّر و تابان آمدشمـــس تابان هــــدایت شهِ خوبان حسین
روز ســـــوم به مـــــهِ اعظـــــم شعبان آمدچهارمین میـــــــر هــدا سید و سالار زُهاد
چهارمین روز ز این مـه ،به جهان جان آمدبه جهان گــــرکه تــــرا است حوائج بسیار
باب حاجــــــات، ابوالفضل نیکو شان آمدمعنی حــــــرف وفــــا را که بدیدم هر جا
معنی اش واژه عبــــــاس ، به عــنوان آمدســامعا خـــاک در آل ولا را بــر چشــــــم
سرمه ای کن که همین خطه ز رضوان آمدسه شنبه - ۲۴-۱۱-۱۴۰۲
یوسف محمدی در ۱ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۰۰ در پاسخ به ساقی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۸:
سلام
بسیار عالی فرمودید! فقط در قسمت گناه آدم در بهشت! منظور تن پروری نکردن و اشتیاق به تغییر نیست که باعث گناه آدم شد!! منظور این است که انسان اگر معشوق اش از او خواسته ای داشته باشد حتما انجام میدهد حتی اگر گناه باشد و مجازاتش اخراج از بهشت باشد! چون حوا از آدم خواست که میوه ممنوعه رو بچینه و آدم هم در راه معشوقه اش این کار رو کرد
سعید وکیل زاده در ۱ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۳۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۶ - اندرز و سوگند دادن مهینبانو شیرین را:
بیت 55 -چوب های چوگان مسیر راه را مانند بیدستان(درختان بید) کرده .صندل سودن= چوب صندل- قرمز رنگ وخوش بوست ودر قدبم برای رفع سر درد به پیشانی می مالیدند.
مضراع دوم : به خاطر هیاهوی چوگان داران ماه دچار سر درد شده و زمین بر ماه صندل می ساید .
Khishtan Kh در ۱ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۳۲ دربارهٔ ایرج میرزا » مثنویها » عارف نامه » بخش ۶:
ظاهر به تماشا،عیانساز درون نیست
سیاهی رگ را اثر از سرخی خون نیست
قدری که تو سمعن،ز چشمت بحسابی
ولله کم از کاهلی و جهل و جنون نیست
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۱ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴:
گفتم ای بوستان روحانی
دیدن میوه چون گزیدن نیست
گزیدن با به دو شکل می توان خواند و هر دو هم صحیح می باشد گُزیدن و گَزیدن
معنی اول (گُزیدن) دیدن میوه مانند انتخاب کردن نیست. چون دیدن را چشم به صورت غیر ارادی انجام می دهد ولی انتخاب کردن با خواستن همراه است
معنی دوم (گَزیدن) گاز زدن است
اما گَزیدن بهتر است
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۱ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۴۷ در پاسخ به یوسف شیردلپور دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴:
درود بر شما
طاقت سربریدنم باشد
وزحبیبم سر بریدن نیست
طاقت این که سرم را ببرند دارم ولی بنای بریدن و جدا شدن از دوست را ندارم
سر در اینجا جناس دارد یک جا به همان معنای کلّه است و در مرتبه دوم به معنای بنا داشتن است
آن توصیه اخیر شما هم از بهترین توصیههاست و بنده هم بر آن تأکید دارم.
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۱ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۱۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱:
بیت چهارم
بر گلت آشفتهام بگذار تا در باغ وصل
زاغبانگی میکنم چون بلبلآواییم نیست
به نظرم برخی خوانش ها ایراد دارند و بر عبارت «بر گلت آشفته ام» جمله را تمام کرده اند در حالی که باید جمله بعد از «بگذار» تمام شود: مرا بر گلت آشفته بگذار
ولی چون در مقام بیان علت است باید با هم خوانده شود تا «زاغبانگی میکنم» و سپس مکث نمود تا ادامۀ بیت، دلیل این زاغ بانگی را بیان کند.
بگذار بر گل وجودت آشفته و پریشان باشم؛ اگر زاغبانگی میکنم دلیل دارد چون نمیتوانم مثل بلبل بخوانم.اگر زاغبانگی می کنم دلیل دارد چون نمی توانم مثل بلبل بخوانم
سعی کردم در خوانشی که انجام دادم مشکل را برطرف کنم هرچند به نظرم کاملا موفق نبودم
سفید در ۱ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۴:
عاشقان را گرچه در باطن جهانی دیگرست...
تماشاگر راز در ۱ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۳۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۴۴ - فرستادن فرعون به مداین در طلب ساحران:
با درود به نظر حقیر دوزانو نشستن در اینجا به معنی مراقبه هست که به نظر مولانا مراقبه نوعی جادو است که یکی از حربه های شیطان برای کسانی است که مرحله اول یعنی ترک گناه را گذرانده اند. در این مرحله انسان توسط شیطان به مراقبه ترغیب میشود و توانایی هایی را بدست می آورد که اگر حواس سالک جمع نباشد فریب این قدرتها را خواهد خورد و از اصل دور خواهد شد. خود حضرت مولانا بارها در مثنوی شریف از پنج حس دیگر سخن گفته. پنج حسی که در برابر حسهای معمولی مثل طلا در برابر مس هستند ولی باز میفرماید که باید از این هم عبور کرد و هیچ شدن را تا رسیدن به همه چیز (وصال خدا) ادامه داد
شهرام . در ۱ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۰۲ در پاسخ به آرش دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:
به به
مهدی جلال الدین در ۱ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۵۸ در پاسخ به بی نشان دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۱: