هاتف در ۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱۸:
از سبکش معلوم است غزل متعلق به مولوی نیست
حامد کهن دل در ۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۳ - در بیان آنک این اختلافات در صورت روش است نی در حقیقت راه:
یش هست او بباید نیست بود
چیست هستی پیش او کور و کبود
گر نبودی کور زو بگداختی
گرمی خورشید را بشناختی
ور نبودی او کبود از تعزیت
کی فسردی همچو یخ این ناحیت
معنی این ابیات چیست؟
حامد کهن دل در ۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۲۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۳ - در بیان آنک این اختلافات در صورت روش است نی در حقیقت راه:
آن جوادی که جمادی را بداد
این خبرها وین امانت وین سداد
مر جمادی را کند فضلش خبیر
عاقلان را کرده قهر او ضریر
معنی این ابیات چیست؟
حامد کهن دل در ۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۲۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۳ - در بیان آنک این اختلافات در صورت روش است نی در حقیقت راه:
کیست ماهی چیست دریا در مثل
تا بدان ماند ملک عز و جل
صد هزاران بحر و ماهی در وجود
سجده آرد پیش آن اکرام و جود
چند باران عطا باران شده
تا بدان آن بحر در افشان شده
چند خورشید کرم افروخته
تا که ابر و بحر جود آموخته
معنی این ابیات چیست؟
حامد کهن دل در ۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۲۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۳ - در بیان آنک این اختلافات در صورت روش است نی در حقیقت راه:
این ثنا گفتن ز من ترک ثناست
کین دلیل هستی و هستی خطاست
بنظرم معادل است با معنای تسبیح و سبحان الله.
حامد کهن دل در ۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۲۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۳ - در بیان آنک این اختلافات در صورت روش است نی در حقیقت راه:
این امانت زان امانت یافتست
کآفتاب عدل بر وی تافتست
بیت زیبایی است که می توان از آن چنین استفاده کرد که اگر می خواهی امانت داری را در شخص یا یک جامعه رشد دهی، نسبت به او عدالت نشان بده، بگذار تا او طعم خوش عدالت را بچشد. این باعث می شود که امانت دار شود. چراکه عدالت و امانت داری در باطن یک حقیقت مشترک دارند و آن دادن حق به مستحق آن است.
حامد کهن دل در ۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۳ - در بیان آنک این اختلافات در صورت روش است نی در حقیقت راه:
پرتو دانش زده بر خاک و طین
تا که شد دانه پذیرنده زمین
بنظرم باید این بیت را طوری خواند که "دانه پذیرنده" صفت "زمین" باشد.
رضا در ۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۷ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹:
شهرام ناظری این بیت رو بعنوان مطلع غزل می خونه : گم شدن در عاشقی دین است
رهام در ۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۱:
با سلام
من هم با نظر عبدالله موافقم چون وقتی خیام میگه
من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشید بار تن نتوانم
من بنده ان دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیرو من نتوانم
چطور ممکنه که مشروب را ترک کنه الا مجبور بشه
ناصر در ۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۴۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱۶ - حکایت برادران ظالم و عادل و عاقبت ایشان:
من از سعدی گله دارم. اشعارش عمق زیادی دارد ، آنقدر زیاد که شنا کردن در آن مساویست با غرق شدن. گله دیگرم از زیباییست. اینهمه زیبایی در اشارات و کنایات آدم را مست میکند و از غلیان اخساسات پرداختن خردمندانه به محتویات به کلی از کف میرود. شکایت من از سعدی شکایت آن عاشق است از کمان ابرو و زلف یار . شما را به خدا یک بار دیگر این بیت زا بخوانید :
به حکم نظر در "به افتاد" خویش گرفتند هریک یکی راه پیش
ویا این بیت را
چو بختش نگون بود در کاف کن
نکرد آنچه نیکانش گفتند کن
چرا جوانان ما همت نمیکنند تا با فردوسی و سعدی و مولانا و حافظ و یا حتی معاصرینی چون اخوان ثالث و عماد خراسانی و شاملو و محقق بزرگ شفیعی کدکنی الفت بیشتری پیدا کنند.
حامد کهن دل در ۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۱۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۲ - تخلیط وزیر در احکام انجیل:
راههای مختلف آسان شدست
هر یکی را ملتی چون جان شدست
گر میسر کردن حق ره بدی
هر جهود و گبر ازو آگه بدی
در یکی گفته میسر آن بود
که حیات دل غذای جان بود
هر چه ذوق طبع باشد چون گذشت
بر نه آرد همچو شوره ریع و کشت
جز پشیمانی نباشد ریع او
جز خسارت پیش نارد بیع او
آن میسر نبود اندر عاقبت
نام او باشد معسر عاقبت
تو معسر از میسر بازدان
عاقبت بنگر جمال این و آن
معنی این ابیات چیست؟
حامد کهن دل در ۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۰۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۲ - تخلیط وزیر در احکام انجیل:
در یکی گفته مکش این شمع را
کین نظر چون شمع آمد جمع را
از نظر چون بگذری و از خیال
کشته باشی نیم شب شمع وصال
در یکی گفته بکش باکی مدار
تا عوض بینی نظر را صد هزار
که ز کشتن شمع جان افزون شود
لیلیات از صبر تو مجنون شود
بنظرم در این ابیات منظور از "نظر"، چشم و نگاه است.
حامد کهن دل در ۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۵۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۱ - بیان دوازده سبط از نصاری:
هر فریقی مر امیری را تبع
بنده گشته میر خود را از طمع
این ده و این دو امیر و قومشان
گشته بند آن وزیر بد نشان
چقدر مولوی از تبعیت مطلق از اشخاص غیر معصوم در این بخش و بخش های قبلی انتقاد می کند. مانند بیت زیر:
دل بدو دادند ترسایان تمام
خود چه باشد قوت تقلید عام
و در ادامه نشان می دهد که این تبعیت کورکورانه و بدون آگاهی چطور باعث نابودی پیروان می شود.
حامد کهن دل در ۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۴۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۱ - بیان دوازده سبط از نصاری:
بنظرم دوازده امیر قوم عیسی شاید اشاره دارد به دوازده حواریون.
حامد کهن دل در ۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۴۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۹ - فهم کردن حاذقان نصاری مکر وزیر را:
برق اگر نوری نماید در نظر
لیک هست از خاصیت دزد بصر
می تواند اشاره باشد به آیه:
یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ... (البقره:20)
نزدیک است که برق چشمانشان را برباید
پوریا در ۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۱۲ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:
دوست عزیزی ک میفرمایید در مصراع دوم بیت دوم باید نوشته بشه : غبار خاک او ما را پسند است! خدمتتون عرض کنم که چون در مصراع قبلی بعد از کافور، "م" آورده شده, اگر در این قسمت هم "ما را" آورده شود, شعر دچار تکرار و حشو خواهد شد , ک از جناب شیخ بهایی بعید است. در پناه حق✋
وحید در ۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶۹:
وزن این شعر به نظرم
مفتعلن فع مفتعلن فع مفتعلن فع مفتعلن فع
هست
حامد کهن دل در ۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۰۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۸ - بیان حسد وزیر:
ناصح دین گشته آن کافر وزیر
کرده او از مکر در گوزینه سیر
یعنی آن وزسر کافر ناصح دین شده بود و مانند کسی بود که از مکر در گوزینه (یا لوزینه) که نوعی شیرینی است، سیر بریزد.
حامد کهن دل در ۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۵۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲ - داستان آن پادشاه جهود کی نصرانیان را میکشت از بهر تعصب:
بنظرم عبارت "چون یک بشکست" در بیت هشتم باید به "چون که یک بشکست" اصلاح شود تا وزن بیت درست شود.
مهناز ، س در ۸ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۱۸ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳: