گنجور

حاشیه‌ها

۷ در ‫۷ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۲۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۷:

فردا که خلایق را دیوان جزا باشد
هر کس عملی دارد من گوش به انعامی
احتمالا اشاره به اسرافیل و بوقش هست و شهادت اعضاء بدن که با شنیدن است معنا میدهد نه دیدن
انعام با کسره(زیر) خوانده میشود
چشم به انعامی در برابر گوش به انعامی یک جور سبکسری و رندی است.

 

محمد در ‫۷ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۰۹ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲:

مِی کِش نیست. می کُش است. یعنی بُُکش

 

بابک چندم در ‫۷ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۰۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۰ - ملامت کردن مردم شخصی را کی مادرش را کشت به تهمت:

البته با پوزش از شیخ که بیانش چند کلمه پس و پیش شد....

 

فاطمه در ‫۷ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۷۵:

منظور از لعبتِ صورت اینجا چیه؟

 

بابک چندم در ‫۷ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۳۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۰ - ملامت کردن مردم شخصی را کی مادرش را کشت به تهمت:

حدیث جان،
اشخاص باورمند را روشن و آگاه کردن اگر که غیر ممکن نباشد، امری بسیار بسیار بسیار (والله رویم نشد که چند تا بسیار دیگر اضافه کنم) دشوار است....
برای همین هم شیخ اجل آورده:
سخن از علم موسیقی با کر خطاست...
امید که کار بهتری راجایگزین کرده باشی

 

بابک چندم در ‫۷ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۱:

شمس الحق عزیز،
سپاس و صد امید که چوب و ترکه و خط کش استاد در کار نبوده باشند... -:)
----
گمنام جان،
پیمانه و پیاله از گِل، سفال، مس ، برنج، سیم و زر نیز موجود بوده اند... نمونه های فراوان بجای مانده اند...

 

بابک چندم در ‫۷ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

کاوه گرامی،
این غزل بی تردید در وصف شخص شمس تبریزی است...

 

بابک چندم در ‫۷ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۱:

خانوم بیتا گرامی،
همان سینه ها به نظر درست می آید، "شیشه ها" اگرچه که معنا را شفاف می کند ولی در این مصراع و بیت جایی ندارد...
رو سینه (جایگاه دل، و نهایتاً اشاره به خود دل ) را چون سینه ها (اشاره به سینه ها و یا دلهای عاشقان در بیت پیشین و مستان در بیت پسین) هفت آب شوی ( هفت بار شوی، یا پاکِ پاک کن) از کینه ها...
"هفت آب شوی " در اینجا یک تمثیل شاعرانه است، برای نشان دادن آنکه "دل را پاکِ پاک کردن" مانند دست و صورت و جامه و ضروف و.... را هفت بار شستن است...
پیام بیت نهایتاً آنست که دل را می باید پاکِ پاک کرد تا بتواند جایگاه (پیمانه) شراب عشق شود....

 

کاوه در ‫۷ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

من فکر نمیکنم این شعر درباره ی خدا باشد. در وصف هر کس هست، آن شخص در قباست، یعنی لباس به تن دارد. آن شخص جفا هم میکند، عاشق را از خود میراند و بعد صدایش میکند " ای ابله بیا." در بیت آخر هم از خدا میخواهد که آنها را به هم نزدیک کند." ارفق بنا یا ربنا" یعنی "خداوندا ما را به هم رفیق کن."

 

گلستان ارم در ‫۷ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۵:

با درود خدمت دوستان عزیز.به نظر بنده این غزل بسیار زیبا رو با صدای پهلوان آواز ایران استاد ایرج گوش بدهید که استاد با صدای ملکوتی خود این غزل رو در دستگاه همایون گوشه شوشتری اجرا میکنن .شاخه گل 465.نوازندگان هم زنده یا استاد علی تجویری.زنده یاد جلیل شهناز .زنده یاد منصور صارمی و زنده یاد استاد جهانگیر ملک .آوازی که استاد ایرج میخونن با هیچ صدا و نوایی قابل مقایسه نیست انشاءالله سلامت باشن و همچنان از حنجره ی جادوییه ایشون بهرمند باشیم .

 

مهدی در ‫۷ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳۵:

کریمان جان فدای دوست کردند - سگی بگذار ما هم مردمانیم:
عامیانش و با تشر میشه:
آدمهای کریم جان فدای دوست میکنند
من که سگ نیستم آدمم که اینجور رفتار میکنی
(مخاطبش رو کریم و بخشنده نسبت داده)

 

بیتا در ‫۷ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۱:

رو سینه را چون شیشه‌ها هفت آب شو از کینه‌ها
دکتر سیروس شمیسا این بیت را به این شکل در کتاب خود ذکر کرده‌اند

 

حسین در ‫۷ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۱۶ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » قاصد:

خدا میداند چقدر بیت نهم قلبم به درد میاورد .

 

آرش در ‫۷ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۳۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸:

با درود به همگی
در مورد عبارت "چشم خروس" در بیت آخر، باید یادآور شد که کنایه از "می سرخ" است و اینجا به معنای "لب لعل" دارد. و کل بیت می گوید: این کار ابلهانه ای است که لب را از لبی سرخ، مانند شراب، برداری صرفن به خاطر اینکه خروس آهنگ سر می دهد که صبح شده!
معین تا اندازه ای به درستی آن را "شراب انگوری" معنی کرده، ولی درست ترین را فرهنگ آنندارج درج کرده: "خون صراحی، کنایه از شراب." در واقع، یکی از معناهای خروس "صراحی" هست و این که "چشم صراحی" با "چشم خروس" به یک مفهوم هستند، چنانکه حافظ گفته:
در آستینِ مرقع پیاله پنهان کن
که همچو چشم صراحی زمانه خونریز است
و مثال های دیگر:
گل شده سوری و شقایق عروس
خون بط باده چو چشم خروس
(خواجو کرمانی)
زان می که خروس در صبوحش چو بدید
پنداشت که چشم اوست، افغان برداشت
(صدرالدین خجندی)
می خورم سرخ تر از چشم خروس
بر سرش خیمه زنم همچو حباب
(ادیب ترمذی)
تا ندهیم نبیدی چو دیده ی خروس
باشد به رنگ روزم چون سینه ی غراب
(سعد سلمان)
چون چشم خروس، می در افکن به قدح
کاواز خروس، در تقاضای می است
(عبدالجلیل موفق)
زآن می که خروس در صبوحش چو بدید
پنداشت که چشم اوست، افغان برداشت
(عز شروانی)
برای اطلاع بیشتر، به کتاب گران قدر
حافظ: خنیاگری، می و شادی
نوشته ی زنده یاد هما ناطق
رجوع کنید، به ویژه بخش دوم: حافظ و نامهای می." ("چشم خروس" ص. 198-196)

 

سعید ترابی در ‫۷ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۳۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱ - حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان:

با سلام
بیت حرف درویشان بدزدد مرد دون
تا بخواند بر سلیمی زان فسون
در تصحیح استاد میر خانی امده
حرف درویشان بدزدد مرد دون
تا بخواند بر سبیلی زان فسون
به نظر می رسد تصحیح میر خانی درست تر باشد زیرابه معنی کسی است که از راه افسون کردن دیگران می خواهد به مقصود خود برسد

 

جک مزدور در ‫۷ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:

شعر به درگیری مریدان با شمس اشاره دارد که بدخواهان شمس از ارتباط مولوی با شمس بسیار نارحت گشته بودند و درگیری های بین مریدان و شمس در میگرید که در نهایت به ترک شمس از این دیار منجر میشود.

 

R.sh در ‫۷ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹۵:

تصور کنید این شعر وصف حال عاشقیه که به معشوقش میگه تو فقط به من نظری بکن یا فقط دل به من بده و اون وقت اگر من سر ندادم در راه تو اونوقت از من گله داشته باش . به نظرم موسیقی همایون شجریان حالت زاری و نیاز این عاشق رو بیان نمی کنه و بیشتر فریاد و هیاهو شده و هیچ عاشقی در هنگام اظهار نیاز فریاد بر سر معشوق نمی کشه. یه اجرایی هست با صدای شهرام ناظری و تصنیف سازی استاد پایور بر روی این شعر که بسیار ملیح تر و مناسب تره توصیه می کنم دوستان گوش بدید بهش .

 

کمال داودوند در ‫۷ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۱۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۴۲:

6804

 

۷ در ‫۷ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۳۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۱:

چه شبست یا رب امشب که ستاره‌ای برآمد
که دگر نه عشق خورشید و نه مهر ماه دارم
خدایا امشب چه شبی هست که ستاره ای را دربر دارم که دیگر دوست ندارم ماه باشد و خورشید سرک بکشد(کاش صبح نشود)

 

۷ در ‫۷ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۱۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۴:

یا صاح متی یرجع نومی و قراری
انی و علی العاشق هذان حرامان
به نظرم صاح درست باشد به معنی دوست و یار
همریشه با صاحب
یارا! کی خواب و آرامش به من برمیگردد.من عاشقم و بر عاشق اینها(خواب و آرامش) حرام هستند.
اگر اشتباه گفتم درست نمایید.

 

۱
۳۲۸۵
۳۲۸۶
۳۲۸۷
۳۲۸۸
۳۲۸۹
۵۰۷۷
sunny dark_mode