گنجور

حاشیه‌ها

حمید در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۰۵ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۹:

ز دنیا روی زی دین کردم ایراک
مرا بی‌دین جهان چه بود و زندان
برون کرده‌است از ایران دیو دین را
ز بی‌دینی چنین ویران شد ایران
مرا، پورا، ز دین ملکی است در دل
که آن هرگز نخواهد گشت ویران
این دو بیت بع آدمی می آموزد که دین وایمان نه تنها سربار انسان نیستند بلکه نشان دهنده ی آزادی انسان از بند پوچی وبی ارزشی میباشند
ومایه دلگرمی وجاودانگی بشر هستند.

 

علی در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۵۶ دربارهٔ قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶ - در شکرانه سلامتی ذات اقدس شهریاری دام ملکه د‌ر فتنهٔ باب علیه‌اللعنه و ا‌لعذاب:

"گه به زلفشان درآویزم چوکرکس با غراب" درست آن چنین است:
"گه به زلفانش ...".

 

حمیدرضا در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۱:

بیت 1 تا 3 حکایت خاطره‌مانندی است: شباهنگام خانه تنها نشسته بودم و در افکار خودم غوطه‌ور بودم و چشم به در بودم به این امید که صبح آن که در آرزویش هستم (مأمول) در حالی که مست است و دستش را با خون هشیاران (!= مست) حنا بسته (خضاب کرده) و چشم مستش را با سرمهٔ سحر و جادو آرایش کرده (به جادویی مکحول => کحل یعنی سرمه) بیاید و در خانه را بزند.
بیت 4: عذول: عیبجو و سرزنشگر
بیت 5: متصور به فتح واو باید خوانده شود (تصور شده) - یکی از شاهدهای لغتنامه روی متصوَّر همین بیت است (در خوانش ت با کسره خوانده شده که اشتباه به ظن راوی قابل اغماضی باید باشد و درستش به فتح تا است).
بیت 7: در کتاب بدین شیرین سخن گفتن (گزیدهٔ غزلهای سعدی به انتخاب و توضیح غلامحسین یوسفی و محمدجعفر یاحقی) «درویش ِ پادشه» خوانده شده این ترکیب و آن را پارادوکس نما دانسته منتها معنای کامل بیت را با این ترکیب نیاورده. در چاپ تصحیح فروغی به وضوح بین این دو کلمه ویرگول گذاشته که معنای معقولی به دست می‌آید (احتمالا با توجه به بیت 5 و 6 که گفته انقدر ذهنم از تو و عشق تو پر شده که جا برای معقولات نمانده) که این که در خانهٔ درویشی مثل من را پادشاه (عشق با توجه بیت قبل یا معشوق با توجه مصرع اول) نزول کرده و فرود آمده نه تنها جای شکایت ندارد که جای سپاسگزاری دارد.
بیت 8: سماط = سفره ، منظور = معشوق، مأکول = خوردنی => در آن سفره‌ای که میزبانش معشوق باشد فقط آدم شکم پرست حواسش به خوراکی است.
بیت 9: ضربهٔ شمشیر از دست تو چنان برای من دلنشین و خواستنی است که نواختن موسیقی (ضرب اصول)
بیت 11: در کتاب سابق الذکر «چه خوش بود» آورده. مشغول اینجا به نظر می‌رسد معنی متضادش را می‌دهد یعنی از هر که در جهان آزاد!

 

نادر.. در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۳۳ دربارهٔ فایز » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۵۸:

به جز شور توام در سر نباشد..

 

omid در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

پیوند به وبگاه بیرونی

 

هادی در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴:

خواندن این ابیات بدون یادآوری صدای آسمانی استاد شجریان برام متصور نیست. بدون شک ایشون تا روزی که حافظ هست، زنده ست.
آهنگ وفا رو شاید دویست بار گوش کردم و هنوز مثل روز اول برام جذابه. اثر هنری عمیق و اصیل هرگز کهنه نمبشه.

 

بهزاد در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۰۸ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلع‌الانوار » بخش ۳ - وصف سخن:

درود بر شما
فکر کنم در خط اول شعر اشتباه نوشتاری رخ داد
"هرچه در این چرخ کهن ساختند" درست باشد

 

... در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۳۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹:

عجب از عقل کسانی که مرا پند دهند...
مده گر عاقلی بیهوده پندم...

 

مصطفی فلاح در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۴۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۸:

به نظر بنده این قسمت از اشعار فردوسی یکی از اهداف و نتیجه گیری کلی این بزرگ مرد از سرودن و وقت گذاشتن بر روی شاهنامه است که پیش بینی بی نظیری از آینده ایران میکند

 

جلال دامن افشان در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۶:

سلام بر دوستان عزیز.
احتراما باید به دوستانی که از "اجرای دیدار شمس و مولانا بصورت عروسکی" دلیل آورده اند، عرض کنم که در تایپ و اجرای آن اثر بسیاااااااااااااااااار زیبا، اشتباهات واژگانی خیلی زیادی وجود دارد.
لذا اصلا به آن اثر، تکیه تحقیقاتی نکنید.
قطعا و حتما، اینجا مورد اطمینان است نه آن اجرا.
من فقط یک نمونه ذکر میکنم از اجرای فوق الذکر:
در ابتدای شعر می گوید هر زمان "نوعی" شود دنیا و ما...
درحالیکه صحیح این است: هر زمان "نو" می شود دنیا و ما.
همینطور تا پایان، اینگونه خطاها فراوان است.
البته اشتباهات از طرف کسی است که تایپ کرده زیرنویس را.
بااحترام.
جلال دامن افشان
Www.shir11.mihanblog.com
Afshan.besat@gmail.com

 

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۱۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱ - آغاز داستان:

بیت 294 : در و دشت یه کسر همه بیشه بود دل شاه ایران پراندیشه بود
یه کسر صحیح نیست و یکسر صحیح است
--------------

 

هادی بزمی در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸:

تذکری از این حقیر به جناب فرهاد
هرچند که از نوشتار های شما بوی آشنایی زیادی با شعر و ادب به مشام میرسد ولی این چند خط را من باب استشکال تلمیذ بپذیرید.
نخست اینکه نکته ی مورد بحث شما از نکات حاشیه برانگیز دیوان حضرت است فلذا شاید لب مطلب در چند سطر بنده و یا شما بیان نشود ولیک در حد توان باید گفته شود تا از حافظ یک شخصیت تک بعدی ساخته نشود.
دوم اینکه این بحثها فارق از نتیجه زیبا و پرمغز خواهد بود و محلیست برای تضارب آرا و انتقال دانش و معانی.
سوم حافظ تاییدات و تلمیحات قرآنی فراوانی از و به کتاب آسمانی در لایه های زیرین دارد کما اینکه دوستان اشاراتی کردند، و اگر این دایره را به احادیث گسترده تر کنید که این موارد بسیار گسترده تر خواهد شد، مثلا "در ازل پرتوی حسنت ز تجلی دم زد" تلمیحیست به حدیث قدسی گنج پنهان یا جنگ هفتاد و دوملت تلمیحیست به حدیث فرقه ی ناجیه و ....
چهارم در باب ادعا، مدعی باید ارائه ی ادله نیز بکند و مورد دادعا دقیق باشد، آیا منظور شما تعارض کامل تفکرات حافظ با قرآن است؟ یا صرفا این بیت متناقض است؟ آیا این بیت حقیقتا تعارض دارد یا شما اینگونه پنداشته اید؟ توجه کنید که اگر به متن قرآن (یا هر کتاب دیگری) تسلط نداشته باشید شاید از خود آن کتاب هم مطالب متعارضی با خودش بیابید.
در هر صورت این برداشت چندان مستدل نیست.
پنجم حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست،
حافظ هنری دارد در نمایش مه آلود معانی والا به طوری که خواننده را به چالش میکشد و چه بسا اهالی ادب را به مرز گمراهی! (به حاشیه ی این حقیر در ذیل این شعر مراجعه کنید :حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵/)
در اینجا هم این لفاظی حافظ است که راه تفسیر را باز گذاشته و لفظ، معنا را پوشانیده و گمان را بر حقیقت مستولی گردانیده.
این بیت راجع به کارگه کون مکان سخن نمیگوید، بلکه "این همه نیست" اشاره به "حاصل" این کارگه است.
اگر مصدر سخن خود کارگه بود سخن شما صحیح می نمود همانطور که فرمودید این ترکیب پر ابهتیست و زیر سوال بردنش زیرسوال بردن بسیاری از معارف قرآنیست ولیکن حاصل این کارگه حتی برای خداوند هم چندان مهم نیست ;)
مگر نه اینکه قرآن میفرماید و ما خلقت الجن والانس الا لیعبدان ما جن و انس را نیافریدیم مگر برای عبادت و بندگی؟
و اگر هدف بندگی باشد پس حاصل لاجرم مضربی از بندکی و اگر حاصل منفی باشد چه میشود؟ آیا خدا متضرر میگردد؟
آیه :نساء: 133 ای مردم! اگر او بخواهد، شما را از بین می برد و افراد دیگری را به جای شما می آورد و خدا بر این کار تواناست.
نظیر این معنی " گر جمله ی کائنات کافر گردند بر دامن کبریاییش ننشیند گرد"
فکر کنم برای رسیدن منظور، مطلب کافیست.
شاید دوستان اشکال کنند که حافظ شاید اینقدر منظور نداشته و صرفا خواسته یک هیچ انگاره ای بسراید، این موضوع شاید برای بعض اما برای بنده قابل قبول نیست چرا که هر بیت حافظ بوی قرآن می دهد چونکه هر چه کردست همه از دولت قرآن کردست
شرمنده از اطاله ی کلام
در پناه ایزد منان

 

هادی بزمی در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۸:

در پاسخ دوست عزیز جمشید پیمان:
در کتابها آمده که بعضی شعرای هم عصر حافظ را به |پریشان سرایی| متهم میکردند که چرا ابیات یک غزل شما با هم تناسب ندارد و گاه از نظر معنا متناقض هستند!
البته که این برداشت سطحی بوده و کماکان نیز هست.
بر حسب مثال اینکه ما به علت استفاده از واژه "احمق" در یک بیت بخواهیم با تخطئه آن را از حافظ ندایم یک برداشت التقاطی و ناقص از نحوه ی شعر گویی حافظ است. کم اینکه حافظ از این واژه در ابیات دیگه ای نیز استفاده کرده مانند "ببین که تا به چه حدم همی کند تحمیق" تحمیق به قول ما یعنی خرمون میکنه!
اینکه شخص به ذات "بدخواه" و "حسود" حماقتی عمیق دارد و بیان این موضوع نه تنها ناقض انصاف نیست بلکه در اصل عقلانیست چرا که مومن آینه ی مومن است و انصاف و مدارا با "خصم" نکوگویی ازو نیست.
چنانچه حضرت زرتشت (روانش شاد) در گمان نمی آید که مقصود گفتار نیکش انفعال باشد چون انفعال (آن هم به صورت افراط در مقابل خصم و بدخواه و حسود) عقلانی نیست و پیامبران سخنی غیر از حق و عقل نمیگویند

 

فرخ مردان در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۳۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶:

ممنون. پس شاید همون "می داند برد" درست باشه.

 

راز در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:

و در کل اشاره به این دارد اگه قبل از مرگ از مرکب نفس پیاده شدید که شدید و چقدر خوب چون ان زمان شما با حضرت دوست در اتصال هستید وگرنه همه روزی از این مرکب پیاده میشیم و با ان یگانه عالم ارتباط می گیریم

 

راز در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:

حضرت مولانا نفس را به زندانی تشبیه کرده که باید شکسته شود ،هر کس خود باید بت درون خود رابشکند واز چاه ظلمت درون خود همچو یوسف بیرون بیاید،تا جان گیرد ونفس را همچو بندی میداند که مانع عروج جان میشود،و روح را سوار بر جسم میداند نه به تعبیر غلط امروزی ،و روح را با جسم همراه میداند و رمز را شکستن جسم و هوای نفسانی میداند .ودر بیت اخر اشاره به ان دارد ،در زندگی بمیرید همچون مرده ای که جسم را رها کرده ،دقیقا اونجا است که شما جان می گیرید ،واشاره به صور قیامت دارد که در ان نفیر دمیده میشود جان ها حاظر میشوند ،انچنان بمیر که قبل أر مرک حاظر باشی و متصل به ارتباط با حضرت دوست ،صوفیان و جان های اگاه در این جهان با حضرت حق در ارتباط اند ،چون روح سوار بر جسم شده .

 

... در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۱ دربارهٔ ازرقی هروی » مقطعات » شمارهٔ ۳:

من نسخه چاپی در اختیار ندارم، اما به نظرم در بیت اول به جای «جزغ»، «جزع» به معنای ناله و زاری باید درست باشه.
ممنون از اضافه شدن این مجموعه.
با احترام.

 

... در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۸۳:

در بیت «گشتم جمله شهرها نیست شکر مگر تو را / با تو مکیس چون کنم گر تو شکر گران دهی»، مکیس، ممال مکاس به معنی چانه زدن در معامله هست. بیت جالبیه. به نوعی به فضای انحصاری در اقتصاد هم اشاره می کنه. وقتی در تمام شهرها فقط تو یک محصول (شکر) رو داری، هر چه قدر هم که گران بفروشی من قدرت چانه زنی ندارم و مجبورم به همون قیمت بخرم.
برگذرم ز نه فلک گر گذری به کوی من...
بی نظیر!

 

مسعود رضایی بیاره در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۲۹ دربارهٔ ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۵۸:

بر گل نبود روزه و بر سرو نماز

 

khayatikamal@ در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۵۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۷۷:

بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 9740

 

۱
۲۸۲۷
۲۸۲۸
۲۸۲۹
۲۸۳۰
۲۸۳۱
۵۰۷۷
sunny dark_mode