فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۹
چو نیمی ز تیره شب اندر گذشت
سپهر از بر کوه ساکن بگشت
سپهدار ترکان بنه بر نهاد
سپه را همه ترگ و جوشن بداد
طلایه بفرمود تا ده هزار
[...]
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۰
بفرمود تا پیش او شد دبیر
بیاورد قرطاس و مشک و عبیر
نبشتند نامه به کاووس شاه
چنانچون سزا بود زان رزمگاه
سر نامه کرد از نخست آفرین
[...]
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۱
وز آن سوی گنگ اندر افراسیاب
به رخشنده روز و به هنگام خواب
همی گفت با هرکه بد کاردان
بزرگان بیدار و بسیاردان
که اکنون که دشمن به بالین رسید
[...]
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۲
دو هفته بر این گونه شادان بزیست
که داند که فردا دلافروز کیست
سیم هفته کیخسرو آمد به گنگ
شنید آن غو نای و آوای چنگ
بخندید و برگشت گرد حصار
[...]
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۳
دگر روز چون خور برآمد ز راغ
نهاد از بر چرخ زرین چراغ
خروشی برآمد بلند از حصار
پر اندیشه شد زان سخن شهریار
همانگه در دژ گشادند باز
[...]
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۴
چو از جهن پیغام بشنید شاه
همی کرد خندان بدو بر نگاه
به پاسخ چنین گفت کای رزمجوی
شنیدیم سر تا سر این گفت و گوی
نخست آن که کردی مرا آفرین
[...]
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۵
یکی تاج دادش زبرجد نگار
یکی طوق زرین و دو گوشوار
همانگه بشد جهن پیش پدر
بگفت آن سخنها همه در به در
ز پاسخ برآشفت افراسیاب
[...]
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۶
دبیر نویسنده را پیش خواند
سخن هرچه بایست با او براند
سر نامه کرد آفرین از نخست
بدان کو زمین از بدیها بشست
چنان اختر خفته بیدار کرد
[...]
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۷
وز آن پس برآمد ز لشکر خروش
زمین و زمان شد پر از جنگ و جوش
ستاره پدید آمد از تیره گرد
رخ زرد خورشید شد لاژورد
سپهدار ترکان از آن انجمن
[...]
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۸
به ره کنده پیش و پس اندر سپاه
پس کنده با لشکر و پیل شاه
سپهدار ترکان چو شب در شکست
میان با سپه تاختن را ببست
ز لشکر جهاندیدگان را بخواند
[...]
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۹
بفرمود تا پیش او شد دبیر
بیاورد قرطاس و چینی حریر
یکی نامه از قیر و مشک و گلاب
بفرمود در کار افراسیاب
چو شد خامه از مشک وز قیر تر
[...]
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۰
وز آن پس بیامد خرامان دبیر
بیاورد قرطاس و مشک و عبیر
نبشتند نامه که از کردگار
به دادیم و خشنود از روزگار
که فرزند ما گشت پیروزبخت
[...]
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۱
فرستادهٔ شاه چون بازگشت
همه شهر مکران پرآواز گشت
زمین کوه تا کوه لشکر گرفت
همه تیز و مکران سپه برگرفت
بیاورد پیلان جنگی دویست
[...]
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۲
پس آگاهی آمد به افراسیاب
که شاه جهاندار بگذاشت آب
شنیده همی داشت اندر نهفت
بیامد شب تیره با کس نگفت
جهاندیدگان را هم آنجا بماند
[...]
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۳
به جیحون گذر کرد بر سوی بلخ
چشیده ز گیتی بسی شور و تلخ
به بلخ اندرون بود یک ماه شاه
سر ماه بر بلخ بگزید راه
به هر شهر در نامور مهتری
[...]
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۴
از آن پس چنان بد که افراسیاب
همی بود هر جای بیخورد و خواب
نه ایمن به جان و نه تن سودمند
هراسان همیشه ز بیم گزند
همی از جهان جایگاهی بجست
[...]
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۵
چنان بد که گودرز کشوادگان
همی رفت با گیو و آزادگان
گرازان و پویان به نزدیک شاه
به دریا درون کرد چندی نگاه
به چشم آمدش هوم با آن کمند
[...]
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۶
بیامد جهاندار با تیغ تیز
سری پر ز کینه دلی پر ستیز
چنین گفت بیدولت افراسیاب
که این روز را دیده بودم به خواب
سپهر بلند ار فراوان کشید
[...]
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۷
چو با ایمنی گشت کاووس جفت
همه راز دل پیش یزدان بگفت
چنین گفت کای برتر از روزگار
تو باشی به هر نیکی آموزگار
ز تو یافتم فر و اورنگ و بخت
[...]
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۸
بر این گونه تا سالیان گشت شصت
جهان شد همه شاه را زیردست
پراندیشه شد مایهور جان شاه
از آن رفتن کار و آن دستگاه
همی گفت ویران و آباد بوم
[...]