گنجور

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۴۱

 

ای به عین حقیقت اندر عین

باز کرده ز بهر دیدن عین

پیش عین تو عین دوست عیان

تو رسیده به عین و گویی این

چون تو آید ز عین تو همه تو

[...]

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۵۲

 

هر که چون کاغذ و قلم باشد

دو زبان و دو روی گاه سخن

همچو کاغذ سیاه کن رویش

چون قلم گردنش به تیغ بزن

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۵۳

 

ای خرد را جمال و جان را زین

ذکر و شعر توام چو دین و چو دین

به دو وزنم ستوده در یک بیت

به دو بحر آب داده از یک عین

من ز شعر تو دیده موسی‌وار

[...]

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۵۴ - در مدح جمال المعاشرین قوال

 

ای جمال معاشران چونست

آن دو حمال گام گستر تو

چند با اشک و رشک خواهد بود

عرش و فرش از لحاف و بستر تو

چند بی سرمه سای خواهد بود

[...]

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۶۱ - تقاضای گوشت و انگور

 

ای چو ماهی نشسته در خرگاه

وز تو خرگاه چون سپهر از ماه

دان که داریم عزم «روز آباد»

منم و یک خر و دو سه همراه

از تومان آرزوست بره و شیر

[...]

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۶۷

 

ای زده بر فلک سراپرده

رخت بر تخت عیسی آورده

ای که از رشک نردبان فلک

با خود از خاک بر فلک برده

گر کسان گرسنه گرد تو در

[...]

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۷۸

 

شربهای جهان همه خوردیم

چه عطایی از او چه عاریتی

چو نکو بنگریستیم نبود

هیچ خوشخواره‌تر ز عافیتی

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۸۳ - هم در هجای معجزی شاعر

 

معجز معجزی پدید آمد

چون فرورید قوم او پسری

بی‌نهادی پلید و پر هوسی

بی‌زمانی دراز و بی‌خبری

هم ازو بود و از کفایت او

[...]

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۸۶ - در هجای علی سه بوسش

 

ای سه بوسش به آدمی ناژی

زن تو راستست و تو کاژی

از بغیضان جام و باخرزی

وز عوانان ملین و باژی

از خسیسی که هستی ای ملعون

[...]

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۸۷

 

به شعر اندرت مردم خواندم ای خر

که تا کارم ز تو گیرد فروغی

خطی نارایجم دادی و شاید

دروغی را چه آید جز دروغی

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰۱ - در هجای معجزی

 

حاجت صد هزار ... قوی

شد ز ... روا که مابونی

حاجب من روا نگشت از تو

گرچه از خواسته چو قارونی

پس چو به بنگرم بر تو و من

[...]

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰۳

 

به خدای ار گل بهار بوی

با کژی خوارتر ز خار بوی

راستان رسته‌اند روز شمار

جهد کن تا تو ز آن شمار بوی

اندر این رسته رستگاری کن

[...]

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۹ - در جواب شعر فضل بن یحیی و عذرخواهی از رفتن و منع صاعد از آمدن

 

فضل یحیاست بر ضعیف و قوی

فضل یحیای صاعد هروی

پادشاه قضات و خواجهٔ شرع

که چو صدرست و دیگران چو روی

از صعود حیات و فضل دلش

[...]

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰۴

 

ای سنایی به گرد شرک مپوی

آنچه گوید مگوی عقل مگوی

خنصر وسطی این دو انگشت است

هر دو از بهر نفس در تک و پوی

از زمانه اگر امان جویی

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

ابتدای سخن به نام خداست

آنکه بی‌مثل و شبه و بی‌همتاست

خالق الخلق و باعث الاموات

عالم الغیب سامع الاصوات

ذات بیچونش را بدایت نیست

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲ - هو الاول والآخروالظاهر والباطن وهو بکل شی‌ء علیم

 

حی و قیوم و قادر و قاهر

اول اول آخر آخر

نطق‌، ابکم بمانده در صفتش

وهم‌، عاجز شده زمعرفتش

نبرد عقل‌ در ‌صفاتش راه

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳ - لیس‌کمثله شی‌ء و هو السمیع البصیر

 

وتر و قدوس و واحد است و صمد

وصف‌ او لم یلد ولم یولد

بود او اول و بدایت نه

هستیش آ‌خر و نهایت نه

به قدیم است اولش معروف

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۴ - ‌فی وحدانیة الله تعالی‌

 

به یقین واجب الوجود یکیست

هر چه در وهم و خاطر آید نیست

مالک الملک و پادشاه به حق

منشی‌ء نفس و فاعل مطلق

هر چه درکل کون کهنه و نوست

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۵ - والذین جاهدوافینا لنهدینهم سبلنا، صدق الله‌

 

راه جستن زتو هدایت از او

جهد کردن زتو عنایت از او

هرچه بینی زخاک تا گردون

نیست چیزی زعلم او بیرون

زآنچه بیرون زسقف گردون‌است

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۶ - مناجات در تنزیه و تقدیس حضرت باری سبحانه تعالی

 

ای صفات مقدس تو صمد

وی منزه زشبه و جفت و ولد

ای برآرندهٔ مه و خورشید

نقشبند جهان بیم و امید

ای به تو زنده جان و جسم به جان

[...]

سنایی
 
 
۱
۴
۵
۶
۷
۸
۳۲
sunny dark_mode