گنجور

 
وطواط

ایا ثنای تو بر جملهٔ خلایق فرض

کم از بزرگی تو آسمان به طول و به عرض

تو شمس دینی و بر شمس آسمان گشتست

نماز بردن سوی در رفیع تو فرض

امید رزق ز دیوان جود تو دارد

هر آن کسی که دهد لشکر امانی عرض

ز سیر هفت ستاره ، ز دور هفت فلک

چو تو نیاید یک تن علی بسیط الارض

ترا شد ستم بنده ، که کردیم آزاد

هم از عنای سؤال و هم از عقیلهٔ قرض

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
نظیری نیشابوری

حضور وقت نمی‌یابم و حلاوت فرض

دلم به قهر تو رهن است و جان ز لطف تو قرض

به هم برآمده از شوخی تو اوقاتم

نه سنتم ز تو سنت بود نه فرضم فرض

فلک حجاب دعایم نمی شود اما

[...]

صامت بروجردی

نمود حضرت سلیمان بر پیمبر عرض

که ای اطاعت تو بر تمام عالم فرض

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه