پادشاهی کوست ایمان را کنف
پادشاهان را به جاه او شرف
تاج دین، بوالفضل ، شاه نیمروز
ناصر اسلام، نصر بن خلف
اوست امروز آن خلف اندر هدی
کز خصالش زنده شده نام سلف
قدر او نجم معالی را فلک
طبع او در معانی را صدف
ای ز تف آتش شمشیر تو
گشته خفتنان دلیران همچو خف
گنجی اموال تو هنگام عطا
تیر آمال خلایق را هدف
عدل تو از بهر نظم روزگار
نصب کرده ناظری از هر طرف
بحر زاخر خوانمت، نی نی، تراست
صد هزارتن بحر زاخر در دو کف
از عنا تا دیده ای باشد بنم
وز اسف تا سینه ای باشد بتف
باد بخش دشمنان تو عنا
باد قسم حاسدان تو اسف
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مدح و ستایش پادشاهی به نام نصر بن خلف، مشهور به ناصر اسلام، میپردازد. شاعر او را شخصیتی برجسته و نیکو توصیف میکند که در عرصههای مختلف حکومت و عدل، برجسته و بینظیر است. او با اشاره به قدرت و نفوذ پادشاهی، تأکید میکند که تاج دین بر سر اوست و او میتواند دلیران را به خوف وادارد. شاعر به اموال و بخششهای پادشاه اشاره کرده و آن را به عنوان هدفی برای آمال مردم معرفی میکند. در نهایت، به دشمنان و حسادتی که در برابر او وجود دارد نیز اشاره میکند و نشان میدهد که در برابر آنها، پادشاه به خوبی قادر به مقابله است.
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که پادشاهی وجود دارد که ایمان را به بالاترین مرتبه میرساند و به خاطر مقام و عظمتش، دیگر پادشاهان به او احترام میگذارند.
هوش مصنوعی: این بیت به ستایش فردی به نام نصر بن خلف میپردازد که به عنوان حامی دین و اسلام شناخته میشود. او به عنوان یک شخصیت برجسته و قدرتمند، اعتبار و مقام بالایی دارد و به عنوان یک پشتیبان مهم برای دین در دوران خود معرفی میشود. در اینجا، به او به عنوان شاه و تاج دین اشاره شده است که نشاندهنده مقام والای او در جامعه است.
هوش مصنوعی: او امروز جانشینی است که از ویژگیهای او نام نسل قبلی زنده شده است.
هوش مصنوعی: درخشش و ارزش او مانند ستارهای در آسمان است، و طبیعت خلاق او مانند صدفی است که معانی و مفاهیم گرانبها را در دل خود جای داده است.
هوش مصنوعی: تو آنچنان جان دلیران را به آتش میکشی که خواب شیرین بر آنها حرام میشود و همچون خفاشها در تاریکی شب میمانند.
هوش مصنوعی: ثروت و دارایی تو، در زمان بخشش، به هدف آرزوهای مردم تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: عدالت تو به منظور سامان دادن به امور جهان، ناظری را از هر سو گماشته است.
هوش مصنوعی: من تو را دریا مینامم، اما نه، تو یک دریا نه، بلکه صدها دریا در دستان من هستی.
هوش مصنوعی: از زمانی که چشمانت را باز کردهای، تا زمانی که احساساتت به دلزدگی و نمل.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که مفهوم این بیت به این صورت است که باد و عنا (آسیب و مشکل) بر سر دشمنان تو بیفتد و حاسدان تو را گرفتار کند. به عبارت دیگر، در اینجا دعا و آرزوی بدی برای کسانی است که حسد و کینه نسبت به تو دارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صِدتُ فی بغدادَ ظَبیاً قَد اُلِف
صُدغُهُ جیمٌ و ذا قَدٍّ اَلِف
سر بیندازم به دستار از پِیَش
غاشیهٔ سوداش دارم بر کَتِف
هَل عَشَقتُم نار اصحابَ الهَوی
[...]
جمله یک ذاتست اما متصف
جمله یک حرف و عبارت مختلف
آخر آدمزادهای ای ناخلف
چند پنداری تو پستی را شرف
چشمه های آب سرد از هر طرف
ناودان سبزه از جو چون صدف
در وصیت از بزرگان جهان
گفت دانائی بفرزند خلف
با کسی کن دوستی کو در دو حال
با تو باشد همچو گوهر در صدف
بر نگردد از تو چون گردی فقیر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.