گنجور

 
واعظ قزوینی

مده بافسر شاهی کلاه ترک و فنا را

بسر چو ابر بهاری شناس بال هما را

درست نیست دورنگی میان ظاهر و باطن

بگو شکسته نویسند، توبه نامه، ما را

بکف ترا زر و سیم جهان ز بخل نپاید

نگه نداشته کس با فشار رنگ حنا را

کباب کرد مرا یاد نی سواری طفلی

به کف شکستگی پیریم چو داد عصا را

کسی جز اهل صفا، با شکستگان ننشیند

جز آفتاب ندیده است کس خرابه ما را

ز یمن عجز نمودیم، صید طایر مطلب

شکسته بالی ما گشت پر، خدنگ دعا را

کسی بمردم دیوانه هیچ کار ندارد

بس است حلقه طفلان حصار خانه ما را

رخت به درگه حق، دل امیدوار ز مردم

چنانکه بر در مسجد نظر به خلق، گدا را

رود به باد فنا زود مال مردم ممسک

حباب چند تواند نگاه داشت هوا را!؟

بتاب از همه رو سوی حق، که ساخته واعظ

بقبله یک جهتی رو شناس قبله نما را

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
امیرخسرو دهلوی

ز دور نیست میسر نظر به روی تو ما را

چه دولتی ست تعالی الله از قد تو قبا را

از آنگهی که تو سلطان به ملک دل بنشستی

نشاط و خواب به شبها حرام گشت گدا را

ز تیغ کش به حضورم که پادشاه بتانی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از امیرخسرو دهلوی
اوحدی

چگونه دل نسپارم به صورت تو، نگارا؟

که در جمال تو دیدم کمال صنع خدا را

چه بر خورند ز بالای نازک تو؟ ندانم

جماعتی که تحمل نمی‌کنند بلا را

نه رسم ماست بریدن ز دوستان قدیمی

[...]

ناصر بخارایی

خلاف عهد نکردم به حسن عهد تو یارا

خلاف عهد تو کردن مرا چه زَهره و یارا

اگر ز زلف تو دستم رسد به حلقهٔ کعبه

به آب زمزم دیده صفا دهم صفا را

هزار نکتهٔ شیرین به وعده از لب لعلت

[...]

صفایی جندقی

اگر جفاست تلافی به مذهب تو وفا را

هزار بار فزون کم بود جفای تو ما را

مبر به باغ و میفزا غمم ز غارت گلچین

به دام یا قسم بال و پر ببند خدا را

فراقت آتش جان بر دهد به باد هلاکم

[...]

طغرل احراری

اگر به گوشه چشمی نظر کنی ما را

به یک نگاه کنی صید خویش دل‌ها را!

هزار عابد و زاهد همی‌شود میْ‌نوش

به محفلی که تو گیری به دست صهبا را!

به طوق بندگی گردن نهد چو قمری سرو

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه