آن را که به دل هیچ به جز یار نباشد
غمهای جهان را بدلش بار نباشد
برمن قلمی نیست چو سلطان هوس را
غم نیست گرم جامه قلمکار نباشد
ویرانه ما را که از آن پا برکابیم
چون خانه زین، گو در و دیوار نباشد
لرزد بسرش چتر شهنشاهی کونین
آن را که بسر منت دستار نباشد
آن را که بسر خلعت فخر است ز فقرش
از اطلس (و) دیباش چرا عار نباشد؟!
از دایره رسم جهان، من که برونم
گو کار من خسته بپرگار نباشد
دلگیر کدورات جهانم، که مبادا
آیینه دل قابل دیدار نباشد
آن مهر ز بیطالعیم پرده نشین است
کافر بچنین روز گرفتار نباشد
طاق دل درویش، ترا مصرف زر بس
گو طاق رواق تو طلاکار نباشد
جایی که نه بینند ز صورت سوی معنی
چون واعظ ما صورت دیوار نباشد؟!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به بیان احساسات و وضعیت روحی یک فرد میپردازد. شاعر به عواطف عمیق انسانی اشاره میکند و میگوید که کسانی که به جز یار، دلشان به هیچ چیز دیگر خوش نیست، نمیتوانند بار غمهای جهان را تحمل کنند. او از نداشتن قدرت و اراده در برابر مشکلات و رنجها صحبت میکند و به نقصهای دنیا و بیمعنایی آن اشاره دارد. همچنین تأکید میکند که برای او ارزش اشیاء مادی و ظواهر دنیوی بیمعناست، زیرا او در پی یافتن معنا و حقیقتی عمیقتر است. شاعر در نهایت به ناامیدی از وضعیت کنونی اشاره میکند و از دوری از مسائل واقعی و عمیق مینالد.
هوش مصنوعی: کسی که در دلش تنها عشق یار جای دارد، هیچ غم و نگرانی از مشکلات دنیا را احساس نمیکند.
هوش مصنوعی: من قادرم بر روی کاغذ چیزی بنویسم، اما مانند سلطان هوس، که هیچ گونه ناراحتی ندارد، من هم از دردها و مشکلات بیخبرم. اگر پوششی از جنس قلمکار نداشته باشم، این اشکالی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: ویرانهای که در آن زندگی میکنیم، حتی اگر دیوار و سقفی نداشته باشد، چون بر روی زمین و در بین خرابهها هستیم، احساس تعلق به آن داریم.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که حاکمان و بزرگان دنیا باید همواره در انتظار عواقب کارهای خود باشند. اگر کسی تحت حمایت و نفوذ سلطانی نباشد، به راحتی ممکن است در معرض خطر و تهدید قرار گیرد. در واقع، جایگاه و مقام افراد میتواند ناپایدار باشد و نباید به آن وابسته شد.
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر برتری و افتخار خود، لباسهای گرانقیمتی مانند اطلس و دیبا به تن دارد، چرا باید از فقر و نیازش خجالت بکشد؟
هوش مصنوعی: من که از دایره زندگی و هنجارهای آن بیرون رفتهام، به دیگران بگوید که در کار من، دیگر اصرار و زحمت نباشد.
هوش مصنوعی: نگران ناراحتیهای زندگیام هستم، که نکند دلام نتواند زیباییها را ببیند.
هوش مصنوعی: مهر و محبت ما از سرنوشت بد ما پنهان شده است؛ آیا ممکن است کافر در چنین روزی، دچار گرفتاری نباشد؟
هوش مصنوعی: دل درویش را با طلا نمیتوان پر کرد، زیرا زیبایی و ارزش در سادگی و خلوص آن نهفته است. در واقع، فضای دل او با زر و زرق و برق پر نخواهد شد، به همین دلیل باید به رواج و زیبایی درونی بیشتر توجه کرد تا تزیینات ظاهری.
هوش مصنوعی: در جایی که نتوان به حقیقت و معنا نگریست و فقط به ظاهر نگاه کنند، چگونه میتوان انتظار داشت که مانند یک واعظ، تنها به شکل و صورت توجه داشته باشیم و از عمق وجود غافل بمانیم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن به که نظر باشد و گفتار نباشد
تا مدعی اندر پس دیوار نباشد
آن بر سر گنج است که چون نقطه به کنجی
بنشیند و سرگشته چو پرگار نباشد
ای دوست برآور دری از خلق به رویم
[...]
کنجی که در او گنجش اغیار نباشد
کس از تو و بر تو ز کس آزار نباشد
رودی و سرودی و حریفی دو سه یکدل
باید که عدد بیشتر از چار نباشد
نردی و کتابی و شرابی و ربابی
[...]
هرکس که مقیم در خمّار نباشد
در مذهب ما عاقل و هشیار نباشد
گر علم یقین است تو را، عین یقین جو
کان طایفه را کبر به خروار نباشد
داری هوس صحبت او، ترک هوس گیر
[...]
ما را به جهان جز غم تو یار نباشد
جز جستن وصل تو مرا کار نباشد
از گلشن وصل تو من خسته جگر را
در پای دلم جز اثر خار نباشد
چون سرو روان گر گذری پیش من آری
[...]
می خواهم و کنجی که به جز یار نباشد
من باشم و او باشد و اغیار نباشد
آنجا اثر رحمت جاوید توان یافت
کآنجا ز رقیبان تو آثار نباشد
هرجا که حبیب است به پهلوی رقیب است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.