ساقی بده پیمانهای از آن می مجوس
زان پیشتر که طی شودم عمر، بر فسوس
زان سرخ بادهای که ز تاثیر رنگ او
گردد عقیق، گر بچکانی به سندروس
می ده که هر چه مینگرم غیر جام می
دنیا و هر چه هست نیرزد به یک فُلُوس
نازم به پیر میکده کانجا به پای خُم
جز بادهخوار را ندهد رخصت جُلوس
دستم نمیرسد که ز بام سرای تو
آیم شبی به نزد تو از بهر پای بوس
بر عارضت خمیده سر زلف. گوییا
سلطان زنگ، خم شده در پیش شاه روس
هرگه کنم نظاره به مژگان سر کجت
یاد آیدم ز خنجر پهلو شکاف طوس
«ترکی» نه آن کسی است که پنهان خورد شراب
ساقی بده شراب، که نوشم علی الرُّؤس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از ساقی میخواهد که به او بادهای از می مجوس بدهد، پیش از آنکه عمرش به پایان برسد. او درباره تأثیر رنگ سرخ باده صحبت میکند و میگوید که هیچ چیز در دنیا جز جام می ارزش ندارد. شاعر از پیر میکده ستایش میکند که اجازه نمیدهد کسی جز بادهخواران در کنارش بنشیند. او به این فکر میکند که نمیتواند به سرای محبوبش بیاید و پای او را ببوسد. سپس، شاعر زیبایی محبوب را توصیف میکند و به یاد دلاوریهای قهرمانان قدیمی میافتد. در پایان، او بر این عقیده است که کسی که شراب را در خفا مینوشد، ارزش ندارد و از ساقی میخواهد که به او شراب بدهد تا بنوشد.
هوش مصنوعی: بیا و یک جام از آن شراب جادوئی به من بده، چون قبل از آنکه عمرم به پایان برسد، میخواهم لذت ببرم.
هوش مصنوعی: از آن سرخ رنگ بادهای که به خاطر تأثیر رنگش، عقیق را تغییر میدهد، اگر آن را به سنجدی بچکانی...
هوش مصنوعی: به من مینوشان که هر وقت به چیزهای دنیا نگاه میکنم، جز جام می، هیچ چیز را ارزشمند نمیبینم و هیچچیز به اندازه یک سکه بیارزش نیست.
هوش مصنوعی: من به پیر میکده علاقهمندم، زیرا او تنها به افرادی که بادهنوش هستند اجازه نشستن میدهد و هیچکس دیگر را در آنجا نمیپذیرد.
هوش مصنوعی: دست من به جایی نمیرسد که شبی به خانه تو بیایم و پاهایت را ببوسم.
هوش مصنوعی: بر روی شانهها و موهای تو، گویی که یک سلطان سیاه موی باوقار، در برابر پادشاه روسی، سرش را خم کرده است.
هوش مصنوعی: هر بار که به چشمان پرغرور و خمیده تو نگاه میکنم، یاد آن خنجر تیز و برندهای میافتم که از پهلو به طوس ضربه زده است.
هوش مصنوعی: «ترکی» به معنی آن نیست که کسی در خفا و پنهانی شراب بنوشد. بلکه منظور این است که شراب را علناً و به شادی بنوشد، تا آن را به راحتی در جمع و در برابر دیگران تجربه کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
امشب مگر به وقت نمیخواند این خروس
عشاق بس نکرده هنوز از کنار و بوس
پستان یار در خم گیسوی تابدار
چون گوی عاج در خم چوگان آبنوس
یک شب که دوست فتنه خفتهست زینهار
[...]
دوش از فراغ روی تو با روی سندروس
نالیدهام چو نای و فغان کردهام چو کوس
گفتی به وعده دوش که کام از لبت دهم
افسوس ازین سخن که لبت میکند فسوس
آن را که پایبوس میسّر نمیشود
[...]
نبود عروس ملک سزای کنار و بوس
بؤساً لک ار کنار نگیری ازین عروس
شه را چو در دوام بقا اختیار نیست
دم دم چرا خطاب رسد هر دمش ز کوس
مجنون که دور مانده ز لیلیست روز و شب
[...]
از طالع بلند مرا فیض خاک بوس
بر درگه تو باد نصیب ای شهید طوس
از طالع بلند مرا فیض خاک بوس
بر درگه تو باد نصیب ای شهید طوس
از طالع بلند مرا فیض خاک بوس
[...]
آن را که با تو نیست مجال کنار و بوس
بر عمر رفته شب همه شب میخورد فسوس
ما را که گوش پر شده زآواز طبل عشق
از نوبتی چه باک که کوبد ببام کوس
عاشق که گوش و هوش بگفتار یار داد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.