همچو من، سوخته جانی به همه عالم نیست
میتوان گفت که در جنس بنی آدم نیست
دوش رفتم به خرابات ندادند رهم
کاین مکان، جای تو و مثل تو نامحرم نیست
عشق در عالم معنیست نهالی شاداب
خوش نهالیست و لیکن ثمرش جز غم نیست
من از آن روز که جامی زدم از بادهٔ عشق
راست گویم که از آن روز، دلم خرم نیست
زخم شمشیر بود چارهپذیر از مرهم
زخم عشق است که او را به جهان مرهم نیست
هیچ کس را نشود شادی پیوسته نصیب
شادیی نیست که دنبال سرش، ماتم نیست
عالم عشق، بود دورتر از عالم عقل
عاقلان را خبر از لذت آن عالم نیست
مردهٔ زنده دل است آنکه بمیرد در عشق
زنده کان را خبر از عشق مسیحا دم نیست
در ره سیل، مزن خیمه به غفلت «ترکی»
باخبر باش که بنیاد عمل محکم نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق شاعر در مورد عشق و درد ناشی از آن میپردازد. شاعر میگوید که هیچکس مانند او در جهان وجود ندارد و عشق را به عنوان یک درخت شاداب معرفی میکند که ثمرش تنها غم است. او از روزی که به باده عشق روی آورده، دیگر خوشحال نیست. زخم عشق را مختص به خود میداند و معتقد است که شادی واقعی نمیتواند همیشگی باشد و هر شادی با غم همراه است. همچنین، او استخوانبندی عشق را فراتر از عقل میداند و میگوید که عشق میتواند روح را زنده کند. در نهایت، او هشداری میدهد که بر روی عمل برداشت شده از عشق بیپروایی نکنید، زیرا پایههای آن محکم نیست.
هوش مصنوعی: در دنیا هیچ کس مانند من وجود ندارد که چنین سوخته و دلسوخته باشد و میتوان گفت که در میان انسانها کسی به این شدت درد و رنج نداشته است.
هوش مصنوعی: دیروز به میخانه رفتم، اما اجازه ندادند که وارد شوم، زیرا این مکان، جایی مناسب برای تو و افرادی مانند تو نیست.
هوش مصنوعی: عشق در دنیای معنوی به مانند یک درخت سرسبز و شاداب است، اما میوهای که میدهد جز غم و اندوه نیست.
هوش مصنوعی: از روزی که عشق را تجربه کردم و از آن نوشیدم، میگویم که از آن روز به بعد، دل Happiness و شادی ندارم.
هوش مصنوعی: زخمهای ناشی از شمشیر ممکن است درمان شوند، اما تنها عشق است که میتواند زخمهای قلبی را التیام بخشد و هیچ چیز دیگری در دنیا نمیتواند مانند آن عمل کند.
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند همیشه شاد باشد، چرا که شادیای که همراه خود غم نداشته باشد وجود ندارد.
هوش مصنوعی: عالم عشق و محبت در دنیایی فراتر از دنیای عقل و منطق قرار دارد و افراد عاقل از لذتی که در این دنیای عاشقانه وجود دارد، بیخبرند.
هوش مصنوعی: کسی که در عشق بمیرد، در واقع زندهدل است، چون از عشق حقیقی بیخبر نیست و مانند افرادی که هیچگاه عاشق نمیشوند، روحشان مرده نیست.
هوش مصنوعی: در مسیر سیل، به طور ناشیانه چادر نزن، زیرا باید آگاه باشی که اساس کار ایمن و پایدار نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سر سودای تو را سینهٔ ما محرم نیست
سینهٔ ما چه که ارواح ملایک هم نیست
کالبد کیست که بیند حرم وصل تو را
کانکه جان است به درگاه تو هم محرم نیست
خاک آن ره که سگ کوی تو بگذشت بر او
[...]
آن نگینی که منش می طلبم باجم نیست
وان مسیحی که منش دیده ام از مریم نیست
انک از خاک رهش آدم خاکی گردیست
ظاهر آنست که از نسل بنی آدم نیست
گرچه غم دارم و غمخوار ندارم لیکن
[...]
گر مرا سر رود اندر غم جانان غم نیست
عاشق شیفته دل را خبر از عالم نیست
عهد بستی که دگر از تو نه بردارم دل
ترسم آنست که پیمان بنان محکم نیست
دارم از دست تو بسیار شکابت لیکن
[...]
من دگر دم نزنم گر چه دمم همدم نیست
خود مرا زهره که پیش تو بر آرم دم نیست
مردم دیده برون میکنم از خانهٔ چشم
تا نبیند رخ خوب تو که او محرم نیست
دل سخت تو به هنگام جفا چون سنگ است
[...]
هر که با جام می لعل لبش همدم نیست
در حریم حرم حرمت ما محرم نیست
دل به نیش است که هر نوش ندارد سودش
سینه زخمی است که خوشنود به هر مرهم نیست
کمر صحبت این راه ببندی ور نه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.