ساقی چه می ایی بود که در ساغر من ریخت
کآتش ز یکی جام، ز پا تا سر من ریخت
این می چه می ایی بود که از خوردن این می
چون قطرهٔ باران، عرق از پیکر من ریخت
بی شک می عشق است و همین است و جز این نیست
این می که به پیمانهٔ من دلبر من ریخت
خون من درویش تهی دست حلالش
گر خون من آن دلبر سیمین بر من ریخت
تیری ز کمان خانهٔ ابروش رها کرد
خونی که نبود از بدن لاغر من ریخت
درج گهرش دیدم و یاقوت لبش را
از دیدهٔ دریایی من، گوهر من ریخت
من مرغ خوش الحانم و، از سنگ حوادث
افسوس و صد افسوس که بال و پر من ریخت
«ترکی» به کفم دفتر اشعار فروشست
سیلاب سرشکی که ز چشم تر من ریخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عمیق عاشقانه و تأثیرات روحی ناشی از عشق پرداخته است. شاعر به ساقی میگوید که چه مایهای در ساغرش ریخته که باعث بیداری و آتش درون او شده است. شاعر به تأثیر می عشق اشاره میکند و آن را بالاترین لذت و زیبایی میداند. وی با بیان وضعیت خود، به احساس درد و رنج ناشی از جدایی و مصیبتهای زندگی نیز اشاره میکند. در نهایت، شاعر تلخی فقدانها و ناتوانیهایش را بیان میکند و بر تأثیر عاطفی عشق و زیباییها تصریح دارد.
هوش مصنوعی: ای ساقی، چه نوشیدنی به ساغر من ریختی که آتش از یک جام، همه وجودم را در برگرفت؟
هوش مصنوعی: این نوشیدنی چه خاصیتی دارد که بعد از نوشیدن آن، مانند قطرههای باران، عرق از بدنم سرازیر میشود.
هوش مصنوعی: این نوشیدنی بیشک عشق است و همینقدر که هست، هیچ چیز دیگری نیست. این می که محبوب من در پیمانهام ریخت، صرفاً عشق است.
هوش مصنوعی: اگر معشوق نقرهفام من بخواهد، حتی ریختن خون من درویش بیچیز نیز برایش حلال است.
هوش مصنوعی: تیر عشق از کمان ابروانت رها شد و به دل من برخورد کرد و مانند خون، حسی از جان خستهام سرازیر کرد.
هوش مصنوعی: من در نظر خود زیباییهای او را دیدم و از لبههای لبش که همچون یاقوت میدرخشید، احساس کردم که دریاچهای از احساسات من به طلا و جواهرات تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: من پرندهای خوش صدا هستم، اما از سنگینی مشکلات و دشواریهای زندگی متأسفم که بال و پرم را شکسته است.
هوش مصنوعی: در دستانم دفتر اشعار فروش است و اشکی که بر اثر غم و اندوهم از چشمانم ریخته، مانند سیلابی جاری است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زان اشککه چون شمع زچشمتر من ریخت
مجلس همهرنگین شد و گل در بر من ریخت
آهنگ غروری چو شرر در سرم افتاد
تا چشم به پرواز گشودم پر من ریخت
افسون غنا خواب مرا تلخ برآورد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.